نماینده/ امیرابراهیم رسولی،مشاور رئیس و مدیرکل هیئت رئیسه مجلس: این روزها شاهدیم رئیس جمهور محترم به فاصله کوتاهی به دوقانون بی توجهی میکند تا طبق قانون رئیس مجلس آن را ابلاغ کند.
گرچه این رفتار قبیح بالاترین مقام اجرایی سابقه دارد اما از آقای روحانی که خود مجلس بوده و بارها رئیس جمهور سابق را ملامت میکرد، تعجب بیشتری به همراه دارد.
تاریخ نشان میدهد محمود احمدی نژاد نیز وقتی در قدرت بود چنین رفتاری داشت. قانونی که دوست نداشت را در کشوی میزش بایگانی و ابلاغ نمیکرد. دوستانی که بعدها رقیب و منتقد او بودند وی را سرخود و دیکتاتور و بابدترین الفاظ تحقیرش میکردند اما حال چه شده وقتی خود به قدرت رسیدهاند او را الگو کرده و روشش را تکرار میکنند با اینکه او ادعای حقوقدانی نداشت اما آقایان دارند.
واکاوی چنین رفتاری به نظر چیزی جز باور پدیدهای چون قدرت در یک فرد دارد؟
مجلس به عنوان نهاد قانونگذار و ناظر طبق قانون اساسی به وظیفه خود عمل میکند؛ با رای اکثریت نمایندگان مردم قانونی پس از جلسات کارشناسی درصحن علنی طبق آیین نامه تصویب میشود؛ به شورای نگهبان میرود ایرادات شرعی و قانونی آن برطرف و تایید میشود حال چرا باید رئیس جمهور تمرد کند؟
این تمرد میتواند دلایل مختلفی را در ذهن تداعی کند:
۱. سلیقه شخصی
هر آنچه من دوست ندارم نباید انجام شود!
۲. شورای نگهبان را به رسمیت نمیشناسد!
۳. من رئیس جمهورم ؛ قدرت برترمنم
اگر غیر از ۳دلیل فوق دلیل دیگری متصورید میتوانید با منطق اضافه کنید اما به نظر میرسد وقتی قانونی درمجلس تصویب میشود و شورای نگهبان اشکالات را برطرف و تایید میکند اما رئیس جمهور تمرد مینماید ۳دلیل فوق به زبانی ساده متصوراست.
آنچه مهم است اینکه رؤسای جمهور باید بدانند این قدرت پایدار نیست چنان که ۸سال برخی گذشت و ثمره رفتار خود را دیدند این روزها هم میگذرد و۶ماه نیزمانند۷سال و اندی سپری و قدرت کمتر و کمترخواهد شد اما تاریخ حذف نمیشود و سابقه قانون گریزی را ثبت خواهد کرد.
به نظر میرسد درآستانه انتخابات ریاست جمهوری شورای نگهبان باید یکی از نکاتی که بیش ازگذشته به آن اصرار ورزد تمکین مدعیان قدرت به قانونمندی و تمکین از قانون اساسی باشد تا کسی رئیس جمهور نشود که قدرت مقطعی را باور و زیرقانون بزند.
آقای رییس جمهور باید به خود و اطرافیانش یاداوری کند قانون چه خوشایند دلشان باشد چه نباشد قانون است و تخطی ازآن خلاف شرع است. اگربا این روش درپی اهداف هستند ویا منش آنها قانونگریزی ست اما با دست وپازدنهای پشت پرده نیز نمیتوانند قانون را ملقی کنند.
و اما نگرانی آخر برای انقلاب و نظام آنست که دوجریان متحجر سیاسی و لیبرال به نظر در بسیاری حوزهها پشت پرده دچار هماهنگی خواسته یا ناخواسته هستند. تفاهم موضع مثلا در همین قانون اخیر درباب برجام نیز این مسئله را اثبات میکند که هردوجریان به صورت هماهنگ اما بادوروش متفاوت مخالفند.
دراین باب و این مقطع زمانی مصلحت نیست بیش ازین بشکافیم اما این نگرانی جدی درآینده سیاسی درنظام ست که این دوجریان چگونه به هم نزدیک و هماهنگ عمل میکنند و نقش جریان متقکر و انقلابی در رسواسازی این سناریو مهم خواهدبود.