«نماینده»/علیرضا معاف:
اول؛ بی شک فخری زاده فخر ایران اسلامی و هر ایرانی غیور است؛ اما او کدام ایران را برای خود تصویر و تصور می کرد؟ ایران مطلوب موعود ذهنی فخری زاده کدام ایران بود؟ ایران پیشرفته و مقدمه ساز تمدن نوین و باشکوه اسلامی یا ایران وابسته به فناوری و علم غرب و دنباله رو تمدن رو به اضمحلال غربی؟ ایران قوی، مقتدر و خودکفا در علم و فناوری یا ایران ضعیف در انتظار دانه پاشی های علمی فناوری اروپا و آمریکا؟ فخری زاده به دنبال ایرانی بود با اقتدار و همین او را واداشت تا بیش از نیمی از عمرش را در راه هسته ای شدن ایران جهاد علمی کند. اهل علم می گویند جهاد بر چهار نوع است؛ جهاد اکبر، جهاد اصغر، جهاد کبیر و جهاد افضل. جهاد اکبر را جهاد با نفس و خود سازی گویند؛ جهاد اصغر را نبرد نظامی با دشمن معنا می کنند؛ جهاد کبیر را نوعا جهاد فرهنگی و علمی می خوانند و جهاد افضل را جهاد سیاسی و بصیرت افزایی سیاسی در برابر قاعدین تفسیر می کنند. فخری زاده، قهرمان هر چهار جهاد بود و سوابق درخشان و ممتاز او در هر چهار ساحت جهاد قابل بازخوانی است.
دوم؛ محسن فخری زاده دانشمند ممتاز و برجسته هسته ای چگونه "شهید فخری زاده" شد؟ دانشی که "هسته" شخصیت علمی فخری زاده را بنیان نهاد نه از دل هاروارد و سوربون بلکه از دل همین دانشگاههای صنعتی اصفهان و تهران جوشیده بود. و حکمتی که شخصیت فلسفی او را شکل داده بود نه از لابلای خواندن آثار کانت و هگل و دکارت که از خوانش موشکافانه ابن سینا و ملاصدرای شیرازی برآمده بود. گوهر روحیات عرفانی و اخلاقی اش را هم از تقید به شریعت محمدی و توسل به طریقت علوی و فاطمی به یادگار گرفته بود.
سوم؛ یکی از جنبه های جذاب شخصیت شهید محسن فخری زاده، ذوابعاد بودن و چندوجهی بودن شخصیت این شهید بزرگوار است. فخری زاده هم اهل سیاست بود به وقت مخالفت علیه آمریکاپرستان و مذاکره خواهان با آمریکا، هم اهل عمل بود چه در جنگ سخت هشت ساله و چه در جنگ نرم و هوشمند سی ساله و هم اهل فلسفه و حکمت بود آن زمان که با اهلش به گفتگو می نشست. چه جفای بزرگی کردند آنهایی که می خواستند هسته ای بودن و دانشمند هسته ای بودن این شهید عزیز را انکار کنند و البته با توجه به ویژگیهای کم نظیر شخصیت این دانشمند ممتاز، جفای بزرگی است اگر تنها او را با صنعت هسته ای معرفی می کنیم؛ و از این جفا بزرگتر آنکه عده ای این روزها دوره افتاده اند تا شهیدی که نماد تام و مظهر "ما می توانیم" و "مقاومت" و "پیشرفت" بود را به جریان سیاسی "وادادگی" و "ما نمی توانیم" منتسب کنند.
رسوایی دولت غرب پرست و غرب اندیش مستقر فعلی، در آبروسازی برای برجام بی آبرو با انتشار یک تصویر نشان داد که با خون شهدا نمی تاون برای بازی مذاکره آورده ای تدارک کرد.
چهارم؛ لازم است نسبت به برخی الزامات گفتمانی و راهبردی در معرفی و پرداخت رسانه ای و تبلیغی این شهید بزرگوار نکاتی را به گفتگو بنشینیم:
۱ -بی تردید او را می توان سیدالشهدای جبهه پیشرفت علمی کشور لقب داد. حاج قاسم سلیمانیِ پیشرفت هسته ای و عرصه جهاد علمی، شهید فخری زاده بود. شهادت او باید نقطه عطفی در حرکت جهاد علمی کشور تلقی شود. همانگونه که پس از شهادت مصطفی احمدی روشن و شهید رضایی نژاد، میزان انتخاب رشته های مرتبط با هسته ای در میان جوانان، اوج گرفت، اینبار هم باید به گونه ای از مجاهدتها، موفقیتها، تلاشها و دستاوردهای این شهید بزرگوار، خبررسانی و آگاه سازی صورت بگیرد که شاهد یک جهش پرشتاب علمی در محیط دانشگاهی کشور باشیم؛ چه اینکه متاسفانه طی سالهای اخیر شاهد کاهش و افت نرخ شتاب علمی کشور بوده ایم و اکنون می توان این نقیصه را جبران کرد. شهید آوینی می گفت درعالم رازهایی وجود دارد که جز با خون فاش نمی شود؛ ان شاء الله یکی از رازهای خون فخری زاده، جهش بی نظیر علمی کشور خواهد بود.
۲ -این شهید عزیز، اولین شهید جبهه علمی کشور در گام دوم انقلاب و در آستانه چهل سال دوم انقلاب اسلامی است؛ اساسا شهادت او را می توان بر مبنای شخصیت او و زندگی او، گام دومی تفسیر نمود. همانگونه که یکی از توصیه های هشت گانه بیانیه گام دوم رهبر انقلاب، توصیه به علم و پیشرفت است، فخری زاده، الگو و نمونه تحقق یافته آن توصیه رهبر انقلاب برای جوانان مومن و دانای کشور است.
۳ -غم و اندوه مردم برای کسی که تا قبل از روز جمعه هفتم آذرماه حتی نام او را نشنیده بودند، حاکی از عمق نفوذ معنوی عالمان و دانشمندان در قلوب مردم است. مردم به دانشمندان خود افتخار می کنند. دانشمندانی که جانشان را برای پیشرفت کشور و تحقق آرامش و آسایش و رفاه مردم فدا کردند.
۴ -فخری زاده فقط مدیر نبود؛ فقط دانشمند هسته ای هم نبود. او به تمام معنا یک دانشمند جهادی و یک مدیر اخلاقی و یک عارف اهل فلسفه بود که در همه زندگیش به دنبال شهادت می دوید و شهادت را می جست. شهید فخری زاده هم مصداق تحقق مداد العلماء بود و هم تجلی دماء الشهدا شد؛ به تصریح حدیث نبوی که فرمود مداد العلماء افضل من دماء الشهداء، فخری زاده هر دو فضیلت را برای خود صید کرد.
۵ -فخری زاده بی شک سرآمد سرداران مکتب سلیمانی بود. جالب آنکه هنوز به سالگرد شهادت حاج قاسم نرسیده ایم، یکی از بزرگان مکتب سلیمانی به حاج قاسم ملحق شد. شاید اخلاص عجیب و گمنامی او راز محبوبیت و آوازه این روزهای اوست. فخری زاده و فخری زاده ها را باید از این منظر شناخت و شناساند. مکتبی که دانشمند را به گونه ای پرورش می دهد که دشمن ترین دشمنان خدا نام او را به عنوان دشمن خود بر زبان می رانند و برای از میان برداشتن او سالها تلاش می کنند و میلیاردها دلار پول هزینه می کنند؛ اما ترجیح می دهند معروفون فی السماء و مجهولون فی الارض باشند. تلاش شدید شهید فخری زاده برای گمنامی یکی از بزرگترین درسهای او برای جوانان و مدیران و دانشمندان جبهه انقلاب است که فارغ از فضای شهرت و رفت و آمدهای رسانه ای متعارف، بی سر و صدا موتور روشن و چراغ خاموش، بدون هیاهو و با طمأنینه کار خود را پیش می برند. اکنون که شهادت او را شهره شهر کرده، نقش هنر و هنرمندان و ادیبان و نویسندگان در این ماجرا بسیار سنگین و بی بدیل است.
ماجرای زندگی او باید تمثل پیدا کند، داستان و قصه شود و به کتابهای درسی راه یابد؛ فخری زاده می تواند و باید قهرمان زندگی هر نوجوان و جوان ایرانی باشد.
۶ -شهادت شهید فخری زاده، حاوی بشارت و امید است؛ امید آفرین است نه یأس افزا؛ امیدزا و قنوط شکن است. ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها أو مثلها یک وعده قرآنی و الهی است. همانگونه که بعد از شهادت سرداران بزرگ دفاع مقدس، جبهه نظامی و قدرت دفاعی کشور روز بروز پیشرفت کرد در جبهه پیشرفت هم همینگونه بوده و خواهد بود. وقایع عالم پوسته ای دارد و هسته ای؛ پوسته حادثه ترور شهید فخری زاده، غم و اندوه از دست دادن یک شخصیت موثر و برجسته نظام است اما هسته آن چه بسا بشارت و امید رویش فخری زاده های بیشمار خواهد بود.
دیگر اکنون همه می دانند که فخری زاده اهل ابتکار، خلاقیت و نوآوری بود. مرکز سپند در سالهای اخیر پیشران حرکتهای علمی کشور و مرکز علمی حرکت در مرز دانش بود. او می خواست دارپای (DARPA) ایرانی را مبتنی بر آموزه های دینی و انگیزه های انقلابی بنیان گذاری کند و در این کار موفق شد. روحیه فخری زاده و نشاط علمی او با خون او تکثیر خواهد شد و استمرار خواهد یافت.
۷ -این شهادت، حقانیت گفتمان مقاومت و پیشرفت و گفتمان ما می توانیم را به اثبات رساند؛ هر چقدر هم که به دشمن امتیاز بدهی، مذاکره کنی و به قول فریبنده اش اعتماد کنی، او همچنان سر حرف اول که همان حرف اصلی اش است می ایستد! خون فخری زاده نشان داد، دشمن، پیشرفت ما را، علم ما را و قدرت متکی به درون ما را نمی خواهد؛ بمب و سانتریفیوژ و موشک فقط بهانه است.
۸ -افکار عمومی ایرانیان در انتظار انتقام است. انتقام اصلی اخراج آمریکاییها از منطقه و محو رژیم صهیونیستی است. رهبر انقلاب در مورد برخورد با عاملان و آمران این جنایت بزرگ و مجازات آنها دستور داده اند. همه تصمیم گیران و تصمیم سازان باید خود را مخاطب این دستور بدانند. توقع مردم انتقام راهبردی و بلندمدتی است که هم به بازیابی روحیه ملی ایرانیان بینجامد و هم راهبردی و بلند مدت باشد. دو آیه "انّا من المجرمین منتقمون"؛ و "سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون"؛ در کنار هم استراتژی انتقام ما را شکل خواهد داد.