«نماینده» /محسن پیرهادی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی:روز گذشته رئیسجمهور محترم در جلسه هیئت دولت، پیرامون شخصیت امام مجتبی (ع) گفتهاند: «وقتی عدهای به ایشان اعتراض کردند که چرا پیمان صلح را امضا کردی، امام حسن گفت جامعه اسلامی که شما ده نفر، بیست نفر نیستید؛ شما که همه دنیای اسلامی نیستید. من در مسجد برای مردم سخنرانی کردم دیدم اکثریت قاطع جامعه صلح میخواهند و من وقتی مردم این را میخواهند صلح را انتخاب میکنم. این راه امام مجتبی است؛ باید مرد جنگ باشیم به روز جنگ و مرد صلح باشیم به روز صلح.» البته از آقای رئیسجمهور که پیشازاین، از عاشورا و کربلا نیز درس مذاکره و تعامل گرفته بود، این سخنان عجیب نیست.
ما از ابتدا هم از جناب روحانی انتظار نداشتیم اهل ایستادگی بر اصول و مقاومت جدی در برابر بدخواهان ایران اسلامی باشد، اما آنچه حقیقتا عجیب بوده و قابلپذیرش نیست، آن است که ایشان پس از ۷ سال نسخهپیچی بر اساس منطق سازش و مذاکره و دستاورد تحقیقا هیچ، بازهم منطق امتحان پس داده و شکستخورده خود را تئوریزه میکند. دراینباره باید به چند نکته اشاره کرد.
اول. پیش از ورود به حوزههای سیاسی و تحلیلی، باید از ساحت دین و ائمه هدی دفاع کرد که متأسفانه دستاویز سخنان غلط و تأسفبرانگیز برخی سیاسیون کماطلاع نسبت به اسلام شده است. اما این پاسخ چهبهتر که از زبان یک اسلامشناس باشد: «عدّهای در قضیّه مذاکره و مسئله مذاکره سهلانگاری میکنند، سهلاندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. حالا بعضیها بیخیالاند -بیخیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بیخیال هم نیستند لکن سهلاندیشند، عمق مسائل را نمیفهمند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره کرد. خب اینها نشاندهنده سهلاندیشی است، نشاندهنده نرسیدن به عمق مسئله است.
اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اولاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره به معنای امروزی نیست؛ مذاکره امروزی یعنی معامله، یعنی یکچیزی بده، یکچیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یکچیزی بده، یکچیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله میکرد که یکچیزی بده یا یکچیزی بگیر؟ [هدف] این بود؟ تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟» این جواب محکم مقام معظم رهبری به شبهه مذاکره ائمه با دشمنان بود که سال ۹۶ در جمع پاسداران بیان شد و بهخوبی ابعاد مسئله را روشن میکند.
دوم. مشخص نیست آقای رئیسجمهور از این مواضع عجیب چه هدفی دنبال میکند. هنوز به سالگرد شهادت سردار دلها نرسیدهایم، بااینحال حرف از صلح زدن و آن را به مبانی دین چسباندن چه معنایی دارد؟ شاید فکر میکنند دولت فعلی آمریکا در حال پایان است و با سخن گفتن از صلح، به رئیسجمهور آتی آمریکا که بهزعم دولتیها دموکرات است، زمینه ارتباط سریع با آمریکا فراهمشده و برجام احیا میشود. باید پاسخ داد که اگر تفکرشان چنین است، همانقدر سیاست نمیدانند که دین نمیفهمند. برجام که در زمان اوجش نیز دستاورد چندانی نداشت، اما به فرض هم که برجام برای مدت کوتاهی آوردهای داشته باشد، باید فهمید که ایراد اصلی و مبنایی برجام در همین بالا و پایین شدن و غیرقابل اتکا بودن است. چوب خشکیده همیشه در دسترس، از عصایی که گاه هست و گاه نیست بهمراتب بهتر و مفیدتر است. عصای برجام – اگر بتوان آن را عصا بهحساب آورد – با تغییر دولتها و تاکتیکها در کاخ سفید دگرگون میشود و تکیه بر آن، کاری عقلایی نیست.
سوم. علاوه بر ابعاد دینی و سیاسی ماجرا، چند روز پس از سخنان بسیار توهینآمیز رئیسجمهور آمریکا، سخن گفتن از صلح بههیچعنوان در شأن ملت ایران نیست. ملت ایران صدها هزار شهید تقدیم نکرده و در کوران حوادث، فشارهای متعدد را تحمل نکرده که نمایندهاش از موضعی جز اقتدار و عزت سخن بگوید. هشدار صریح عموم ملت به دستگاه اجرایی این است: چند ماهی تحملکنید و کمتر با اظهارات شاذ، مردم را دلزده و عصبانی کنید، ما هم چند ماهی شما را تحمل میکنیم تا دولتتان تمام شود. انشاءالله دولتی روی کار بیاید که شایسته ملت ایران باشد.