«نماینده» /مهرداد بذرپاش*: رئیسجمهور باید استعفا کند؟ یا برکنار شود؟ نمیخواهم بگویم بحث داغ این روزها در برخی محافل با نحلههای فکری مختلف که بعضا حامی دولت نیز هستند، درباره ضرورت پایان زودهنگام ریاستجمهوری آقای روحانی قابل قبول است یا نه. قانون اساسی برای اصلاح یک دولت ضعیف و ناکارآمد و مهمتر از آن تغییر زودهنگام یک رئیسجمهور فاقد صلاحیت، دوراندیشی کرده و راهکار مطرح کرده است. اگر قرار باشد درباره اصلاح اورژانسی یک دولت یا تغییر فوری یک رئیسجمهور تصمیمگیری و چارهاندیشی شود، قاعدتا باید به ساختارها اعتماد کرد و به نظم قانون احترام گذاشت. اینکه دولت نیاز به تغییرات راهبردی دارد و خاصه دولت فعلی بهواسطه روحیات شخص رئیسجمهور، باید با چوب قانون و اهرم نهادهای نظارتی و تقنینی مقتدر و غیرسیاستزده، سر به راه شود و تصمیمسازی اجرایی کشور را به ریل درست خود بازگرداند، یک ضرورت غیر قابل مماشات است اما در این موضوع که برای اصلاح این راهبردها، نیاز به برکناری یا استعفای شخص رئیسجمهور است، باید مقداری تامل و تدقیق کرد و دچار خطای محاسباتی و راهبردی نشد. بویژه جریان پیشرو انقلابی و جوانان در رأس آنها، باید نسبت به تبعات و شذوذ ناشی از این قبیل پیشنهادات فکر کنند. دستکم آنهایی که طرفدار این ایده هستند، حداقل به این موضوع فکر کنند که اگر قرار باشد این تغییر و برکناری از طریق ساختار قانونی انجام شود، آیا مقدمات و شرایط آن محقق شده است؟ بنابراین جوانان انقلابی برای چارهاندیشی درباره وضعیت فعلی کشور، بویژه در حوزه مدیریت اجرایی و خاصه قوه مجریه، بهتر است پختگی خود را نشان دهند و نسبت به مصالح کشور و همینطور شناخت و احترام به ماهیت و مصالح قانون اهتمام داشته باشند.
بر همین اساس ما در وهله اول، برای اصلاح وضعیت فعلی و ترمیم ایرادات و اشکالات ساختاری، نیاز به بسیج اراده ملی برای تشکیل یک مجلس مقتدر، انقلابی و راهگشا داریم. اصرار دارم روی ویژگیهای اقتدار و گرهگشایی و از همه مهمتر انقلابی مجلس بیشتر تامل کنیم. این گزاره که نبود مجلس مقتدر و دلسوز، عامل اصلی در عدم اصلاح رویههای اشتباه دولت است و چه بسا نبود این فقره در جری شدن دولت در تداوم راهبردها و تصمیمات غلط خود اثر محوری داشته است، تقریبا مورد انکار و کتمان هیچکس نیست. متاسفانه اولویت پیدا کردن منفعتطلبی عدهای در مجلس، یک مجلس مسؤولیتگریز و عقیم را پدیدار کرد که به جای حسابکشی و تنظیم دولت، به ماشینی برای هموار کردن تصمیمات اشتباه داخلی و خارجی دولت تبدیل شده است. هر چه سریعتر باید جلوی این وضعیت را گرفت. خوشبختانه وضعیت افکار عمومی برای تغییر سریع این مناسبات ناپاکیزه سیاسی میان دولت و مجلس، فراهم است. از همین حالا برخی آقایان ماستها را کیسه کردهاند و فهمیدهاند مردم همراهی آنان با دولت و تقلیل مجلس به یکی از شعب دولت را یکی از عوامل اصلی ایجاد وضعیت نابسامان فعلی و فشار فزاینده معیشتی بر گرده مردم مظلوم و مستضعف میدانند. اینها فرصتهای خوبی است و در اینباره باید حرفهای بیشتری با مردم در میان گذاشت.
من عمیقا معتقدم باید رودربایستیهای سیاسی و جناحی را کنار گذاشت و با مردم صریحتر از قبل سخن گفت؛ این صراحت هم اقتضای روحیات جوانان است و هم نیاز امروز جامعه. هر نوع محافظهکاری به دور از تکالیف ما است. در رد این محافظهکاری همین بس که عملکرد مجلس در چند سال اخیر، نهتنها منجر به بیاعتباری این نهاد مهم تقنینی در کشور شده، بلکه آسیبهای این بیاعتباری دامنگیر نظام اسلامی نیز خواهد شد و سرمایه بزرگ اعتماد عمومی به نظام اسلامی را خدای ناکرده مخدوش میکند. پس امروز نیازمند یک نوع صراحت انقلابی هستیم.
جمهوری اسلامی ایران در همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب مردم ایران بر طاغوت پهلوی، مدیریت اجرایی کشور را به دست مردم سپرد. ترکیب مجلس شورای اسلامی به عنوان نهاد تقنینی و تنظیمی کشور هم با اختیار مردم چیده میشود. تجربه دولت روحانی یک تجربه جدید در تاریخ انقلاب اسلامی مردم ایران است. انبوهی از سوءمدیریتها و بدتر از آن، نمودهای متعددی از بیتفاوتی و بیتوجهی به مردم، انباشتی از نفرت و اعتراض عمومی را نسبت به مسببان این وضعیت ایجاد کرده است. قطعا دشمنان به این حجم از اعتراض برای تبدیل آن به خشم و آنارشیسم خیابانی طمع کردهاند. جوان انقلابی اما حالا باید پرچمدار تغییر و اصلاح وضعیت فعلی باشد و با ظرافت و زیرکی خود که نشأت گرفته از تعهد و تخصص است، این اعتراضات را تبدیل به اراده و انگیزهای برای اصلاح سازوکارها و ساختارها از طریق صندوق رای کند. این مهمترین تکلیف ما است و ثمرات بزرگ این تکلیف قابل تخمین نیست.
باید مردم را متقاعد کنیم که راه اصلاح کشور و نجات اقتصاد در مرحله نخست از طریق مجلس و انتخاب آگاهانه آنها هموار میشود. حداقل در چند سال اخیر اهمیت مقوله رای و انتخاب درست، هم در مورد دولت و هم در مورد مجلس، بیشتر از قبل آشکار شده است.
باید در این باره با مردم بیشتر و صریحتر از قبل صحبت کنیم.