به گزارش «نماینده»- سحر سموات:رونق تولید با ارتقاء فرهنگ مصرف کالای ایرانی از سوی مردم محقق میشود. تولیدکنندگان با افزایش کیفیت کالاهای خود نقش مؤثری در فرهنگ خرید کالای ایرانی در سطح جامعه خواهند داشت. با رونق تولید در خرید کالاهای داخلی حرکت چرخهای اقتصاد سریعتر و روانتر و وضعیت معیشتی مردم بهبود خواهد یافت. جلوگیری از واردات بیرویه به داخل کشور بهترین فرصت برای توسعۀ پایدار، رونق تولید و اشتغال است. در این خصوص با «اسماعیل سعیدی» نمایندۀ مردم تبریز آذرشهر و اسکو و عضو کمیسیون فرهنگی به گفتوگو پرداختهایم.
* به نظر شما بزرگترین مانع در شکلگیری تولید چه عواملی میتواند باشد؟ برای رونق بخشی به تولید باید چه اقداماتی در دستور کار قرار بگیرد؟
رونق تولید عوامل متعددی را میطلبد؛ یکی از اینها جلوگیری از واردات بیرویه است. بایستی جلوی واردات کالاهایی که در داخل کشور تولید میشود را گرفت. در سالهای گذشته کالاهایی که مشابه آن در داخل کشور موجود بود بهصورت بیرویه وارد شد و همین امر باعث شده است که یک ضربۀ اساسی به تولید داخل کشور وارد شود؛ بطور مثال کارخانجات نساجی که در عرض چندین سال و طی دو دهه از بین رفتند. علت آن همان واردات بیرویۀ منسوجات بود. همچنین با واردات بیرویه ضربۀ بدی به صنعت کیف و کفش چرم در تبریز خورد و باعث شدند حدود ۵ الی ۶ هزار کارگاه تولید کیف و کفش تعطیل شود.
من اینها را بعنوان نمونه مثال زدم؛ در حال حاضر نساجیهای ما در استان خراسان، استان آذربایجان شرقی و تهران کجا هستند و چه شد و چه اتفاقی برای آنها افتاد!؟
بر همین اساس یکی از عواملی که باعث میشود رونق تولید جان بگیرد، جلوگیری از واردات بیرویه است.
دوم تشویق صادرات است؛ یعنی مشوقهای صادراتی که قبلاً درصدهای قابل ملاحظهای در طی مقطع کوتاهی در دولتهای گذشته بوده است، مقداری تشدید پیدا کرده است. اگر همین تشویقها اعمال شود، شاهد رونق صادرات خواهیم بود. بهعنوان مثال ترکیه، کشور همسایۀ ما بعضی تا ۲۵ تا ۳۰ درصد سود مشوق صادراتی میگیرند؛ ولی متأسفانه این سود در کشور ما قبلاً ۱۳ الی ۱۵ درصد بود که آن را به ۴ درصد رساندند، که همین را هم نمیدهند، یا اینکه یک سال الی دو سال از زمان آن گذشته و مشوق صادراتی را ندادند. مشوقهای صادراتی خودش میتواند در خارج از کشور در بازارهای رقابت یک قدرت رقابتی را ایجاد کند.
بهعنوان مثال اخیراً و در عرض دو سه هفتۀ گذشته بخشنامههای مختلفی که متضاد هم هستند صادر شده است که بخشی از صادرات ما و صادرکنندگان ما ضربۀ اساسی دیدند. کالاهایی توسط افرادی لب مرز برده شده بودند و قرار بود صادر شوند. طرف مقابل پول خود را داده بود و قرارداد امضا شده بود و قرار بود که دو روز دیگر این اجناس به کشور عراق تحویل داده شود، اجناس یک هفته در گمرک بهخاطر یک بخشنامه ماند. درصورتیکه این بخشنامه شامل کسانی است که اجناسی را صادر میکنند و ارز آن را داخل کشور نمیآورند؛ ولی بخشنامه را طوری تنظیم میکنند که همۀ کسانی که ارز را برمیگردانند و کسانی که ارز را برنمیگردانند همه اینها را شامل میشود.
از طرف دیگر بخشی از صادرات کشورهای همسایه ریالی است و ارزی نیست؛ پس آنها باید چهکار کنند؟ آنها ۱۰ سال است که صادرات انجام میدهند و تولیدات را صادر میکنند و بعد به یکباره بخشنامه صادر میکنند که باید معادل همان صادراتی که دارید ارز دلاری بخرید و تحویل ما یا بانک مرکزی بدهید و آنجا ثبت کنید. اینها چیزهایی هستند که واقعاً مثل زالو تولید ما را از بین میبرد و تعادل را بههمریخته است.
نکتۀ بعدی این است که در داخل کشور موانعی برای تولید و سرمایهگذاری است که این موانع را باید رفع کنید؛ موانعی است که بهراحتی میشود آن را رفع کرد. این نوسانات اقتصادی که بهوجود آمده و وضعیت ارز به این شکل درآمده، بالاخره این تولیدکننده داخلی مجبور است مواد اولیه را نقد خریداری کند و جنس تولیدشده را نسیه بفروشد. دولت پافشاری میکند که مالیات را هم باید نقداً پرداخت کنید، ارزشافزوده را هم نقداً باید پرداخت کند! اینجاست که تولیدکننده میگوید من مواد اولیه را نقد میخرم و تولیدم را نسیه میفروشم این وسط پول نقد ندارم که بخواهم بدهم حداقل این را هم تقسیط کنید. حداقل دولت یک مقدار تخفیف دهد و کمک کند و به کسانی که کار تولید میکنند، مشوقهای صادراتی بدهد.
مشوق صادراتی که مثلاً دو سال یا سه سال است که بعضاً دولت پرداخت نکرده است؛ مثلاً ۲۵۰ میلیون قرار بوده پرداخت کند که تولیدکننده نتوانسته بگیرد و از این مبلغ ۲۵۰ میلیون به ادارۀ مالیات، امور مالیاتی بدهکار است که میگوید این دو را با هم تهاتر کنید اما دولت قبول نمیکند و این ۲۵۰ میلیون شده ۲ میلیارد تومان که باید بدهد و آن بدهی ۲۵۰ میلیون تومانی که دولت باید بدهد آن همان ۲۵۰ میلیون تومان است و هر زمان که بودجه بود پرداخت میکنم.
اینها خیلی چیزهای سادهای هستند؛ دولت میتواند در مورد تولیدکنندگان واقعی بهراحتی تخفیفاتی را اعمال کند. تولیدکنندگان واقعی باید این موانع تولید را که باعث میشود بعضاً سرمایه در گردش تولیدکننده بهشدت کاهش پیدا کند و به آن ضربه بزند را حل کنند.
بهعنوان مثال نیکوتنپوش را ملاحظه کنید، بهترین و اعلاترین جنس پارچه را دارد. مقام معظم رهبری از آنجا بازدید کرده بودند و کالاهای تولیدی آنها را دیده بودند و دستور داده بودند به صداوسیما که بهصورت رایگان تبلیغ کنند. صاحب همین کارخانه بهدلیل بدهیهای مالیاتی و همچنین کمبود نقدینگی الان ممنوعالخروج است.
*در برخی موارد کالاهای ایرانی نسبت به کالاهای خارجی با کیفیت، گرانتر هستند. دلیل این امر چیست؟
چرا جنس ایرانی گرانتر از جنس خارجی درمیآید؛ عوامل آن را باید بدانیم.
*بهعنوان مثال چرم تبریز خیلی گرانتر از چرم ترکیه است.
اتفاقاً برعکس بهدلیل اینکه بنده در داخل موضوع هستم میدانم که این وسط دلالها هستند. کفشی که در تبریز ۱۵۰ هزار تومان است، بهدلیل وجود دلالها همان کفش دقیقاً ۴۵۰ هزار تومان است.
*چرا کاری برای اینکه دست دلالها از بازار کوتاه شود، انجام نمیشود؟
یکی از موانع تولید همین دلالها هستند که باعث میشوند تولیدکنندۀ اصلی سود را نبرد. تولیدکنندۀ اصلی درگیر حاشیهها است، منتهی این دلال نه مالیات میدهد، نه پول کارگر میدهد و خیلی راحت ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان از کفش به جیب میزند.
باید دست این واسطهگریها و واسطهبازیها را کوتاه کنیم؛ اینها کسانی هستند که مالیات نمیدهند. بالطبع اگر مالیات بدهند دیگر آن بار اصلی مالیات بر دوش تولیدکننده نیست و همین دلالها باعث میشوند که عوامل تولید همه دست به دست هم بدهند و تولیدکننده داخلی اعلام ورشکستگی کند. لذا موضوعات مختلف دست به دست هم دادند و باعث شده است تولید داخلی از رونق بیفتد.
*به نظر شما در فرهنگسازی و تبلیغات ضعیف عمل نمیکنیم؟
همهچیز دست به دست هم داده است؛ به فرهنگسازی و تبلیغ نیاز است. ما یک عده تولیدکنندگان داریم که میگویند اگر مار زنده را در داخل بدنشان بگذارید، حاضر نمیشوند که بروند تبلیغات انجام دهد؛ یعنی درونگرا هستند یا اینکه میگویند که تا برند ما معروف شود ادارۀ مالیات از یک طرف و چشمزخم از یک طرف! همین امر یعنی هنوز مردم ما درگیر خرافات هستند. بالاخره این فرهنگسازی میخواهد.
نکتۀ بعدی اینکه در تبلیغات هم بحث است؛ در تبلیغات هم بایستی یکسری مسیرها باز شود. ما باید یکسری سازوکار را برای صداوسیما تعریف کنیم و همچنین آموزشوپرورش باید از کودکی به کودکانمان فرهنگ استفاده از کالای ایرانی و داخلی را آموزش دهد و این به یک فرهنگ تبدیل شود. در هند این را از کودکی یاد میگیرند؛ یعنی زمانیکه گاندی جملهای را گفته، الآن به یک فرهنگ تبدیل شده است.
* مسئولان به مردم میگویند که از جنس داخلی و کالای ایرانی مصرف کنند؛ ولی در عمل خودشان این کار را انجام نمیدهند؟
این نکتۀ بسیار مهمی است که شروع این فرهنگسازی باید از مقامات بالای کشور باشد. بهعنوان مثال آقای روحانی از کفش گرفته تا همۀ البسهشان و حتی آن رنگی هم که به ریش خود میگذارند بایستی ایرانی باشد.
* به نظر شما نقش صداوسیما در این امر چقدر مهم است؟ در حال حاضر صداوسیما تبلیغی را پخش میکند برای یکی از کارخانجات تولید نوشیدنی که دستگاههایشان را از آلمان میآورند و همچنین مواد اولیۀ خود را از آلمان وارد میکنند. به نظر شما این تبلیغ علیه تولید داخل ما نیست؟ یعنی ما در کشورمان برای درست کردن یک نوشیدنی دستگاهها و مواد اولیه نداریم؟
چرا نداریم الآن ماءالشعیر از تخمیر جو است که سالیان متوالی در ایران بوده است.
* به نظر شما نباید برخورد بشود؟
نظر من این است که بخش بازرگانی صداوسیما اشتباهات فاحشی را انجام میدهند. اخیراً مقام معظم رهبری در مورد فرهنگ ادبیات فارسی تذکر جدی به صداوسیما دادند ولی متأسفانه صداوسیما چون خودش را منصوب از جانب به حکم مقام معظم رهبری میداند بعضاً فکر میکند که هر کاری میکند یا هر حرفی میزند و یا هر تبلیغاتی را انجام میدهد، درست است.
* این دقیقاً برعکس آن چیزی است که مقام معظم رهبری گفتند؟
بله. مقام معظم رهبری بارها فرمودند، حتی در دیدار با بعضی از اعضای کمیسیون فرهنگی هم فرموده بودند که من مسئول صداوسیما را انتخاب میکنم ولی در ادارۀ جزئیات صداوسیما دخالتی ندارم. ما در کمیسیون چندین جلسه برگزار کردیم و مسئولین صداوسیما را خواستیم، صحبتهایی شد، متأسفانه یک باور غلط در بین مسئولان صداوسیما شکل گرفته است که این باید اصلاح شود. این درست نمیشود مگر اینکه مجلس در این مورد ورود پیدا کند. در کمیسیون اصل ۹۰ هم پروندهای را برای صداوسیما باز کردیم که این موضوعات را به جد پیگیری کنیم که بالاخره اینها راه صواب را بروند و مسیر درست را بروند و کاری نکنند که بخواهیم بهسمت تبلیغات جنس خارجی برویم.
*رسانهها در معرفی اهداف تولید ملی و فرهنگسازی چه نقشی دارند؟
فعالیت رسانهها در این میان بسیار کمرنگ است؛ یعنی کافی نیست ولی ما باید همۀ تلاشمان را برای فرهنگسازی و همچنین تولید ملی انجام دهیم.
* به نظر شما ما نمیتوانیم در صنعت گردشگری درآمدزایی کنیم؟ یعنی صنعت گردشگری نمیتواند در رونق تولید هیچ کمکی به ما کند؟
یکی از راههای رهایی از وابستگی به نفت، رونق صنعت گردشگری است؛ مثلاً ایتالیا حدود ۶۰ میلیون و فرانسه حدود ۷۰ میلیون (یعنی قریب به حدود ۸۰ میلیون سالانه) گردشگر دارند این کشورها نفت ندارند؛ ولی صنعت گردشگری جای نفت را پر کرده است.
ما از نظر تنوع طبیعت و منابع طبیعی و همچنین جاهای دیدنی طبیعی و فرهنگ، هنر، آثار باستانی و آثار تاریخی، خیلی متنوعتر از برخی از این کشورها است که اشاره کردم؛ اما مشکل ما این است که ما نتوانستیم زیرساختها را برای گردشگری آماده کنیم. مشکل بهراحتی قابلحل است ما باید در زمینۀ گردشگری سرمایهگذاری کنیم.
* تعدادی از مشکلاتی که توریستها با آن درگیر هستند مربوط به مشکلات فرودگاهی و کمبود واحدهای اقامتی و سیستم حملونقل و زیرساختهای جادهای است، اینها به نظر شما راهی دارد که درست شود؟
بازدیدی که رئیس کمیسیون فرهنگی از بازار فرش تبریز داشت از بازاریان پرسید مشکل شما در جذب گردشگر چیست که توریستها بیایند و از این بازار دیدن کنند، گفتند توریستها میخواهند بیایند بازار که خرید کنند؛ مثل ما نیستند که پول نقد در جیب داشته باشند، گردشگرها در جیبشان پول نقد نیست؛ بهعنوان مثال اگر بخواهند فرش یا تابلوفرشی بخرند پول نقد ندارد.
به نظر من باید کارتی را برای توریستها اختصاص دهند تا با این کارت بهراحتی بتوانند خرید کنند. این مشکلات پیشپاافتاده است و ما بهراحتی و با همکاری دستگاههای متولی میتوانیم این مشکلات را حل کنیم تا گردشگران خارجی که به ایران سفر میکنند بتوانند برای ما ارزآوری کنند.
*جذب گردشگر در چه حوزهای میتواند باشد؟ بهنظر شما راه را اشتباه نمیرویم، اینکه فقط دست گذاشتیم روی اروپاییها یا به قول معروف چشم آبیها؟
ببینید در همین کشورهای حاشیۀ خودمان، عراق، کویت، ترکیه، آذربایجان از آن سمت ترکیه و ارمنستان؛ حدود ۵۰۰ میلیون نفر فقط همسایه در اطراف کشورمان داریم؛ اگر ما برای ۱۰ درصد آنها برنامهریزی کنیم، ببینید چقدر ما میتوانیم گردشگر جذب کنیم.
*به نظر شما راهکار چه چیزی میتواند باشد؟
راهکارش همین است که هدفگذاری کنیم و تمام دستگاهها را هماهنگ کنیم و اقتصاد مبتنی بر نفت را کنار بگذاریم و اینکه صنعت گردشگری و صنایعدستی را در اولویت اول بگذاریم. از اینجا درآمد کسب کنیم از بین ۵۰۰ میلیون جمعیت، ۱۰ درصد آنها را هدفگذاری کنیم. به این شکل خیلی موفقتر خواهیم بود.
* به نظر شما آیا آموزشهای ما در این حوزه مناسب است؟ آیا در آموزش نیروی انسانی فعال در این حوزه موفق عمل کردهایم و مجلس نمیخواهد هیچ طرح و لایحهای ارائه کند؟
در جلسۀ اخیری که اعضای کمیسیون فرهنگی داشتند بحث میراث فرهنگی و اصلاح بعضی از قوانین آنها مطرح شد و خوشبختانه رأی هم آورد و موضوع دیگری که در کمیسیون مطرح شد تشکیل وزارت میراث فرهنگی و گردشگری است که این هم یکی از موضوعاتی است که در مجلس مطرح است. اگر میراث فرهنگی تبدیل شود به یک وزارتخانه، این وزارتخانه در مقابل مجلس باید پاسخگو باشد واینطور نخواهد بود که سازمان میراث فرهنگی پاسخگو نیست و هر کاری هم میکنند میگویند رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری معاون رئیسجمهور است زورتان به او نمیرسد، مجلس باید رئیسجمهور را بخواهد و اینطور نمیشود. ما بهزور یکبار در سال پیش توانستیم رئیسجمهور را به مجلس کشاندیم. لذا طرح تشکیل وزارت میراث فرهنگی و گردشگری را مطرح کردیم و طرح آن را دادیم و خوشبختانه در کمیسیون هم کارها خوب پیش رفت انشاءالله امیدوار هستیم که رأی بیاورد.