به گزارش «نماینده»، براساس متن سندی که ایران بهمنظور توافق پاریس ارائه داده، ایران متعهد میشود که طی مدت زمان ۱۰ سال یعنی از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ میلادی در راستای کاهش تولید ۲۱۰ میلیون تن کربن گام بردارد که اجرای این تعهد نیازمند هزینهای معادل ۵۲.۵ میلیارد دلار است. کنوانسیون تغییر اقلیم سازمان ملل متحد ضمن دعوت کشورها برای ملحق شدن به این کنوانسیون و مشارکت در کاهش تولید گاز کربن، مطرح کرده است که اگر کشورهایی که به این کاهش تولید کربن تعهد میدهند، تعهد خود را در موعد و میزان مقرر معهود از سوی آن کشور عملیاتی نکنند، این کنوانسیون میتواند «هر اقدامی» در مقابل آن کشورها داشته باشد. در این شرایط اگر ایران تعهدی برای اجرا داشته باشد و آن را در موعد و میزان معهود عملیاتی نکند، بیشک مورد جریمه قرار میگیرد و چون نوع و شرایط این جریمه مشخص نیست؛ بنابراین پذیرش تعهد اجرای آن میتواند ضربات جبرانناپذیری به اقتصاد و جایگاه سیاسی ایران وارد کند.
از سوی دیگر این توافق با اسناد بالادستی همخوانی ندارد؛ رشد کشور در صورت پایبندی این توافق آسیب میبیند و این توافق زمینۀ دخالت کشورهای دیگر را در برخی امور فراهم میکند. بااینهمه در ۲۶ آبان سال جاری محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه و بیژن زنگنه، وزیر نفت در دو نامۀ جداگانه به حسن روحانی، رئیسجمهوری درخواست کردهاند تا الحاق ایران به توافقنامۀ پاریس مجدداً در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی مورد بررسی قرار گرفته و تأیید شود؛ چراکه به گفته ظریف، ملحق نشدن ایران به این توافقنامه میتواند موجب باز شدن پروندهای علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل شود.
دراینباره «ابوالفضل ظهرهوند» کارشناس مسائل سیاسی به خبرنگار ماهنامۀ «نماینده» گفت: «باید دید که منظورشان از باز شدن پرونده چه هست و ما را متهم به چه خواهند کرد؟ معمولاً توافقنامههای اینگونه که حالت کنوانسیون دارند و کشورها به آن میپیوندند، پیوستن به آن الزامآور نیست ولی اگر کشوری به آن پیوست باید مفاد آن را اجرا کند؛ بنابراین در این صورت الزامآور میشود. در این مقطع آن کشور اگر طبق آن توافقنامه عمل نکرد آن زمان است که در شورای امنیت علیه آن تصمیمگیری میشود.»
وی افزود: «نکتۀ این توافق برای کشور ما این است که اگر به این توافقنامه پیوستیم بایستی تمام آن تعهدات را انجام دهیم. مشکل این توافقنامه مثل بقیۀ توافقنامههای بینالمللی دیگر این است که نویسندگان و تولیدکنندگان آن براساس نیازها و الزاماتی که خودشان حس میکردند توافقنامهها را شکل دادهاند و منافع سایرینی که میخواهند از کشورهای دیگر بیایند نقشی ندارد.»
اروپا در تولید گاز گلخانهای مطرح نیست
ظهرهوند تصریح کرد: «از ۱۹۵ کشوری که به این توافق پیوستند خودشان درواقع نقشی در تولید گازهای گلخانهای ندارند، ۵۵ کشور هستند که بهعنوان عامل اصلی در تولید گازهای گلخانهای معرفی میشوند این ۵۵ کشور هستند که باید به این توافق ملحق شوند و با ملحق شدن به پیمان وارد فاز اجرایی میشود؛ بنابراین از این ۱۹۵ کشور، ۱۴۰ کشور عملاً خارج از این موضوع هستند. از این ۵۵ کشور هم برخی مثل دوستان اروپایی خودشان در تولید گازهای گلخانهای نقشی پررنگ دارند، منتهی چون به یک ظرفیتهای تکنولوژیکی رسیدند و میتوانند روی تکنولوژیهای نو متمرکز شوند و نقشی در تولید مواد نفتی ندارند، و از طرفی منابع نفتی هم ندارند؛ بنابراین از این زاویه بهعنوان تولیدکننده گازهای گلخانهای مطرح نیستند. درآمدشان هم به آنها متکی نیست، باید تغییر فاز شیوۀ تولید یا مصرف دهند که بنا به دلایلی این توانایی را در خودشان نمیبینند.»
ظهرهوند دربارۀ علت اصلی طرح موافقتنامه پاریس توسط اروپاییها گفت: «اروپا چون منابع انرژی کافی ندارد مجبور شده تا به سمتِ استعمار سایر کشورها بروند. اروپاییها چون روی تکنولوژیهای جدید سرمایهگذاری کردهاند، مزیت نسبی خود را همان تکنولوژیهای جدید قراردادهاند و بهدنبال این هستند تا این تکنولوژیها را در سایر کشورها به فروش برسانند.»
مزیت کشور ما سوخت فسیلی است
عضو اسبق تیم مذاکرهکننده ایران در ادامه گفت: «ما نتوانستهایم مثل اروپاییها توسعۀ نرمالی داشته باشیم که این عدم توسعه نرمال باعث شده تا هزینهها و برنامههای ما نامتوازن باشد که موجب میشود اصلاً بهرهوری در کشور رخ ندهد و هنگامی که بهرهوری نباشد، امکان استفاده از مزیتهای کشور بهوجود نخواهد آمد. در این شرایط مزیت نسبی کشور ما سوختهای فسیلی است. ایران جزء کشورهای دارای ذخایر بالای نفت است که این منابع نفت و گاز موجب افزایش قدرت ما در این بازار خواهد شد؛ لذا نباید با پیوستن به موافقتنامۀ پاریس زمینۀ محرومیت بر روی این مزیت اقتصادی را برای خود فراهم کنیم.»
وی با بیان اینکه حفظ منافع ملی برای ما باید در اولویت باشد تصریح کرد: «ما باید از زاویۀ منافع ملی خودمان به این کنوانسیون نگاه کنیم و بعد در نظر بگیریم که اگر به آن بپیوندیم اوضاع اقتصادیمان بهتر میشود یا خیر و اگر نپیوندیم چه خواهد شد. صرف اینکه در شورای امنیت برای ما قطعنامه صادر میشود، این قطعنامهها نباید ملاک تصمیمگیری ما باشند، ملاک منافع ملی است. به قول حضرت امام که میفرمایند اگر به قطعنامه باشد ایران باید از روی کره زمین پاک شود.»
برجام چه خیری داشت که به پاریس پل بزنیم؟
ظهرهوند افزود: «در حال حاضر از ۵ عضو شورای امنیت ۳ عضو آن میخواهند ایران از روی کرۀ زمین محو شود. ما که نمیتوانیم به خواستههای آنها تن دهیم. برجام چه دستاوردی داشت که ما از خیر آن میخواهیم به این هم یک پلی بزنیم، مشکل در این است ما اساساً قادر نیستیم منافع ملی، تهدیدات ملی، فرصتهای ملی، نقش خودمان، کوتاهمدت، میانمدت، بلندمدت در یکجایی تعریف کنیم. پیوستن و یا نپیوستن به معاهدات فینفسه اهمیت ندارد، چیزی که اهمیت دارد این است که ما در چه موقعیتی به این معاهده بپیوندیم و در چه شرایطی بپوندیم و چگونه بتوانیم در صورت پیوستن یا نپیوستن منافع ملی را بهخوبی محقق کنیم. این قابلیت مهم است که اصلاً ما به آن نمیپردازیم. من نه میگویم بپوندید نه میگویم نپیوندید، من میخواهم بگویم باید بدانید آن شرایطی که منافع ملی ما را حفظ میکند و از آن چیزی که حداقل هستیم پایینتر نیاورد و برای ما محدودیت صرف ایجاد نکند، آن چه شرایطی است.»
عضو اسبق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران با بیان اینکه «توافقنامهها عمدتاً دارای محدودیت هستند» اظهار داشت: «بحثی که مطرح میشود این است که اولاً ما وقتی این محدودیت را میپذیریم مثل NPT که آقای ظریف از حامیان آن بوده، از قِبل آن چه مزایایی را بهدست میآوریم و چقدر این محدودیت میتواند برای ما جبران شود. آیا جبران این را میتوانند تضمین دهند؟ در برجام که نتوانستند؛ یعنی اگر ما برجام را نمیپذیرفتیم باید میگفتیم چه مشکلی پیش میآمد، میگفتند جنگ میشود، حتی اگر جنگ شود بعضی وقتها بهنفع کشور است. اگر کشورها بخواهند از جنگ صرف بترسند، پس چرا ارتش دارند و هزینۀ دفاعی میکنند مثل برخی کشورها فاقد ارتش باشند مثل ژاپن.»
آمریکا براساس منافعش به پاریس نپیوست
این کارشناس در پاسخ به این سؤال که «عدهای معتقدند اغلب کشورها به این معاهده پیوستهاند، کشور ما هم باید عضو این معاهده شود در غیر این صورت برای وجهۀ کشور خوب نخواهد بود، این گفتهها را چگونه توجیه میکنید» تأکید کرد: «صحبت از نوشتن و امضا روی دو کاغذ نیست آنها میخواهند که حرارت گازهای گلخانههای ۲ درجه در یک بازۀ زمانی کاهش پیدا کند. یکسری کشورها مثل ایران هم مورداشاره هستند. ایالتمتحده براساس منافع ملی خود تصمیم گرفت به این کنوانسیون نپیوندد؛ چون اگر میپیوست اقتصادش کوچکتر میشد و مشکلات اقتصادی زیادی پیدا میکرد؛ بنابراین اولویت را به اقتصاد خودش داد. درحالیکه بزرگترین تولیدکنندۀ گازهای گلخانهای و بزرگترین مصرفکنندۀ ذغالسنگ و بیشترین واردکننده و بیشترین تولیدکنندۀ نفت است. این کشور بررسی کرد که اگر به این توافق بپیوندد محدودیتهای آن فوق دستاوردهایش خواهد شد و اقتصادش کوچک میشود. این توافق مشکلات زیادی دارد که ایران هم باید چنین در مقابله با آن رویکردهایی استوار داشته باشد.»
وی خاطرنشان کرد: «روسیه طی نشست اخیری که با موضوع آبوهوا داشتند، همراه با عربستان، کویت و قطر با یکسری از بندهای توافق پاریس مخالفت کردند. خطاب به آقای ظریف میگویم که اگر آمریکاییها به این موافقتنامه پیوسته بودند ما چه وضعیتی داشتیم؟ ترامپ هم بیرون رفته ما باز میگوییم که باید بپیوندیم، اگر پیوسته بود چه میشد؟ بحث این است که ما باید منافع ملی و اقتصاد ملی را در نظر بگیریم، کشور در حال حاضر در تأمین گوشت و مرغ ملت مشکل دارد. همین نکات میتواند ما را از درون متلاشی کند. نهایت این است که وقتی ما متلاشی میشویم میگوییم که بروید خدا رو شکر کنید که شورای امنیت برایتان قطعنامه صادر نکرده است. وقتی شاخص قطعنامۀ شورای امنیت و رفتن پروندۀ ما به شورای امنیت میشود نتیجهاش هم همین است. ما باید ببینیم که منافع ملی، موقعیت کوتاهمدت و بلندمدت ملی ما چه میشود.»
وارد شدن به این معاهده غیرهوشمندانه است
ظهرهوند با اشاره به لزوم داشتن تفکری انقلابی در سطح مسئولان گفت: «مشکلی که ما داریم تفکر کشور است. تفکر انقلابی یعنی تفکری که ایران را بهعنوان یک کشور مستقل، اثرگذار و پرچمدار صاحب گفتمان چندجانبهگرا میداند. باید بدانیم که یک دلار، ساده بهدست نمیآید با چالش بهدست میآید؛ بنابراین شما باید پای این چالش بایستی. ولی چنانچه قرار باشد یک کشوری در تصمیمگیریها پیرو سایر کشورها باشد، قطعاً تا مرز فروپاشی پیش خواهد رفت. دقیقاً قانون جنگل است، شما باید قدرتمند باشید اینها اصلاً قدرت نمیفهمند.»
سفیر سابق ایران در افغانستان با بیان اینکه «کشور ما در شرایط تحریم است و مشکلات متعددی داریم» اذعان کرد: «رکود حاکم بر اقتصاد جهانی است که موجب خواهد شد طی سالهای آینده تقاضای کل برای نفت پایین باشد؛ به عبارتی قیمت نفت همواره زیر ۵۰ دلار حرکت کند، این یعنی محدودیت سرمایه و درآمد برای کشور ما که امروزه از رکود رنج میبرد. پس با چنین دورنمایی نهچندان روشن که در حال حاضر میبینیم، وارد شدن به این معاهده که نیازمند سرمایهگذاری بالایی است باز هم امری غیرهوشمندانه و غیرعقلایی است.»
مسیر تمام توافقنامهها ضد قدرت ملی است
وی افزود: «تمام مسیرهایی که ما تاکنون با این توافقنامهها طی کردیم ضد قدرت ملی بوده، حتی نتوانستیم وقتی یک ظرفیتی را میدهیم بهصورت متوازن مابهازای آن را دریافت کنیم. برجام به اعتقاد من مسئلۀ مهمی بود که متأسفانه با تولیدکنندگان معاهدۀ ضد ملی برخوردی نشد. نتیجهاش این است که بعد از آن سند، باید سند ۲۰۳۰ را امضا کنید. هدف این است که ایران از انقلاب دست بردارد و تبدیل به یک کشور پیرو شده و یکجانبهگرایی دوباره در جهان تقویت شود.»
این کارشناس مسائل سیاسی بیان کرد: «معاهدۀ پاریس برای کشور ما هیچ سودی ندارد و ما میتوانیم «عدم پیوستن کشور به این معاهده» را اهرم فشاری برای لغو سایر تحریمهای کشورمان قرار دهیم؛ یعنی ما باید براساس منافع خودمان تصمیم بگیریم اما متأسفانه تاکنون منافع ما در این پیوستن دیده نشده است. پیوستن به این توافقنامه در راستای منافع ملی نیست چراکه وقتی ما به این معاهده میپیوندیم، چارهای نداریم جز آنکه بسیاری از فعالیتهای خود را که انتشار فراوانی دارد تعطیل کنیم و در شرایط رکود و بیکاری موجود عمیقتر فرو رویم یا آنکه با پرداخت هزینه و غرامت روبرو شویم.»
آقایان وقتی از شورای امنیت صحبت میکنند دقیقاً از کدام کشورها حرف میزنند؟
ظهرهوند به کشورهای حاضر در شورای امنیت اشاره کرد و گفت: «آقایان وقتی از شورای امنیت صحبت میکنند دقیقاً از کدام کشورها حرف میزنند؟ کشوری مثل فرانسه که درگیریهای خیابانی خود را نمیتواند سامان دهد؟ یا بریتانیا که در غم برگزیت اتحادیه اروپا مانده؟ شورای امنیت ترامپ است که شب و روز علیه ما نعره میزند، نعرۀ آن مهم است یا شورای امنیتش؟ چین و روسیه هم که کشورهای خوبی هستند الآن باید خود را نشان دهند که چهکارهاند. الآن چین و روسیه بزرگترین چالش را با این سه کشور دارند؛ بنابراین ما اینجا چهکاری میخواهیم انجام دهیم؟ نوع نگاه به منافع ملی، نوع نگاه به موقعیت ما دستخوش یک مشکل رویکردی است.»
وی افزود: «باید مشخص کنیم فضای انقلاب، شهدا، آرمانها و موقعیتهایی که حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری نشان میدهند را دنبال میکنیم؟ یا موقعیت و آن فضایی که در آن ایالتمتحده بهعنوان ارباب نشسته ما هم یک کشور دسته چندم آن گوشه نشستیم و مثل زمان شاه باید هر چه آنها میگویند ما باید گوش به فرمان باشیم، باید مشخص کنیم چارچوب لیبرال داریم یا چارچوب انقلابی.»
موافقان پاریس پارادایم لیبرال را قبول دارند
سفیر سابق ایران در افغانستان بیان داشت: «این موافقتنامهها عرصۀ بازیگری و ظرفیت مانور ما را میبندد. ما در تولید موافقتنامههای بینالمللی نقشی نداریم. اگر نقش داشته باشیم میتوانیم آیندۀ آنها را ببینیم و برنامهریزی کنیم. حتی در برجام و قطعنامههای شکلدهندۀ آن نقشی نداشتیم و این موافقتنامهها براساس نیازهای غرب شکل گرفته است. یکی از ایرادات این موافقتنامهها، تفسیرپذیری آنها است که دستِ طرف غربی را برای هرگونه تفسیری به نفع خودش باز میگذارد چراکه آنها تولیدکنندۀ این توافقها هستند. حتی در برجام نیز به همین شکل عمل کردند به همین خاطر تاکنون نتوانستیم اثبات کنیم که برجام نقض شده است.»
وی ادامه داد: «از نظر بنده علت پیوستن کشور به موافقتنامههایی مانند پاریس این است که مسئولان پارادایم لیبرال را قبول دارند و معتقدند باید عضو هنجار از پارادایم بینالمللی باشیم تا در این مجامع بهمراتب بالاتری دست پیدا کنیم تا منافع ملی را حفظ کنیم. غافل از اینکه تعیینکنندۀ قواعد و داور این بازی کس دیگری است.»