ماهنامه «نماینده»/«محمدنبی حبیبی» از سال ۱۳۸۳ دبیرکل باسابقهترین حزب سیاسی ایران شد، او از مبارزان انقلابی در دوره رژیم پهلوی بود و در اکثر راهپیماییها علیه رژیم طاغوت شرکت میکرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم در مناصب مختلف حضور داشت. استانداری استانهای کرمان، خراسان و فارس، شهردار تهران، قائممقام بنیاد بینالمللی غدیر، مدیرعامل شرکت پست، معاون وزیر راه و ترابری، معاون وزیر بازرگانی، قائممقام رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان، رئیس ستاد اقامه نماز تهران و معاون سیاسی استاندار کرمان مهمترین مسئولیتهای حبیبی بشمار میرود.
او که از دهۀ هفتاد وارد حزب موتلفه اسلامی شده بود، ۱۴ سال دبیرکلی این حزب اصولگرا را بر عهده داشت و از بازیگران فعال و شناختهشده جریان اصولگرا بود؛ بهطوریکه در انتخابات مجلس دهم قبل از ترسیم نقشه راه نیروهای انقلاب در عرصه رقابت، حبیبی به همراه دو تشکل سیاسی دیگر (ایثارگران و پایداری) جلسه سهجانبه احزاب برای ترسیم سازوکار انتخاباتی را آغاز کردند و سرانجام این نشست و برخاست منجر به همگرایی این جریان سیاسی در انتخابات سال ۹۴ شد.
حبیبی با اصحاب رسانه تعامل خوبی داشت؛ ماهنامه «نماینده» نیز چندی قبل برای گفتوگو سراغ وی رفته بود و گفتگویی که متن کامل آن را در ادامه میخوانید، آخرین مصاحبۀ مرحوم حبیبی است.
او ضمن توصیه به اصلاحطلبان برای ارتباط و همکاری با دولت، نظرات خود را هم پیرامون عملکرد اصلاحطلبان در شورای شهر مطرح کرد.
محمدنبی حبیبی روز ۹ بهمن سال جاری بر اثر ایست قلبی درگذشت؛ روحش شاد.
*آقای حبیبی شما در گفتوگویی اعلام کرده بودید ۹۰ درصد مناصب دولتی در اختیار اصلاحطلبان قرار دارد، این موضعگیری با واکنش برخی فعالان اصلاحطلب روبهرو شد، بهعنوان اولین سؤال بفرمائید براساس چه اطلاعاتی به این جمعبندی دست یافتهاید که جریان اصلاحات در دولت تدبیر و امید داری این جایگاه است؟
من مدتی پیش از دبیران حزب مؤتلفه اسلامی در استانهای کشور بهصورت مکتوب خواستم که بررسی و تحقیق کنند که سه جریان اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل در استانهای کشور چند درصد از پستهای دولتی را تصدی کردهاند. بعد از این بررسی ثابت شد و من هم اعلام کردم و الآن نیز اعلام میکنم، بیش از ۹۰ درصد پستهای دولتی در سراسر کشور در دست اصلاحطلبان است.
*با این قدرتی که اصلاحطلبان دارند و به گفتۀ شما ۹۰ درصد مناصب دولتی را در اختیار گرفتهاند این پرسش مطرح میشود چرا عدهای از آنها میخواهند از دولت فاصله بگیرند، فکر میکنید به لحاظ سیاسی چه معنایی دارد؟
هم کارنامۀ شورای شهر تهران بهلحاظ عملکرد و هم شرایط اقتصادی و معیشتی مردم در این چندسالۀ اخیر (در دولت فعلی) خیلی چشمگیر نیست؛ ازاینرو اکثر مردم اکنون از عملکرد دولت در امور اقتصادی ناراضی هستند. از سوی دیگر اصلاحطلبان پستهای مختلف دولتی را تصرف کردهاند و حال که یک سال و خردهای به انتخابات مجلس شورای اسلامی مانده بهنظر میآید اصلاحطلبان دچار تناقض شدهاند؛ ازیکطرف میخواهند در انتخابات سال ۹۸ دستاوردهایی از عملکرد خود ارائه کنند و خودشان هم بهتر میدانند که دستاوردها بسیار ناچیز بوده و نظر مردم در مورد عملکرد اقتصادی دولت منفی است و از طرف دیگر میخواهند که پُستهای دولتی را همچنان حفظ کنند. بنابراین چند ماه است که به طرح این موضوع پرداختهاند (دوری از آقای روحانی) و میخواهند بگویند که ما اصلاحطلبان نقشی نداشتهایم و آقای روحانی بود که نتوانست اقتصاد کشور را سروسامان بدهد.
در شورای شهر هم شرایط به همینگونه است، در این یک سال و چند ماه واقعاً عملکرد قابلتوجهی از طرف شورای شهر تهران مشاهده نکردیم؛ بنابراین بهتر است که آنها صادقانه با مردم صحبت کنند و بگویند که نتوانستهایم مشکلات را حل کنیم.
* یعنی بحث جدایی اصلاحطلبان از دولت را میتوان استراتژی انتخابات ۹۸ دانست؟
توجه داشته باشید، اصلاحطلبان برای انتخابات سال ۹۸ و همچنین ریاست جمهوری آینده از الآن دارند پیشبینی میکنند به همین جهت خودشان را منتقد دولت میدانند تا دستآوردهای ضعیف دولت در اجرا گردن آنها نیفتد؛ اما بهنظر بنده این کار در عرصۀ سیاسی بیانصافی است. شما (اصلاحطلبان) خیلی صریح بیایید و بگویید ما کار را به عهده گرفتیم و نتوانستهایم کاری هم انجام دهیم پس از مردم عذرخواهی کنید، مردم این را بیشتر میپسندند تا اینکه با آقای روحانی برای انتخابات ۹۸ دعوا کنید.
*به نظر شما اصلاحطلبان نباید بهجای مرزبندی با دولت، تاوان حمایت خود را از به روی کار آمدن دولتِ اعتدال پرداخت کنند؟
ببینید در این مورد بین اصلاحطلبان اختلاف هست، بعضی از آنها میگویند حالا ما نمک را خوردهایم و نمکدان آقای روحانی را نشکنیم. بعضی نیز میگویند چون شرایطی پیش آمده که به ضرر ما تمام میشود به همین جهت باید از آقای روحانی عبور کنیم. عبور کردن و نمک نشناختن آنها از دولت به اعتقاد بنده، مطابق اصول اخلاقی نیست.
*به عملکرد شورای شهر تهران اشاره کردید، چرا اصلاحطلبان هرگاه اکثریت پارلمان شهری را برعهده گرفتهاند حاشیهها سنگین شده؟ شورای اول و شورای پنجم کاملاً در اختیار آنها بوده و هست اما کار بهجایی رسیده که خود اصلاحطلبان از عملکرد همفکرانشان انتقاد میکنند، آیا یکدستی کامل باعث شده کارها بهخوبی پیش نرود؟
انتخاب ۳ شهردار که در دورۀ تصدی اصلاحطلبان در شورای شهر پنجم اتفاق افتاد نشان میدهد که بین آنها هماهنگی در رابطه با موضوعات اجرایی شهرداری وجود ندارد. حالا که هیچ اصولگرایی در شورای شهر تهران حضور ندارد انتظار میرود که خود اصلاحطلبان با هم دعوا نکنند. نمونۀ آخر آن انتخاب سومین شهردار تهران بود که با اختلافی که بین خود اصلاحطلبان بهوجود آمد، آقای شهردار تهران با ۱۱ رأی انتخاب شد یعنی با یک رأی بیشتر از نامزد دیگر شهردار تهران شد. توصیۀ ما به اصلاحطلبان این است «حال که پُست و کرسیهای، مجلس و دولت و شورا را تصاحب کردهاید، اولاً با هم اختلاف پیدا نکنید و ثانیاً بهجای این مسابقۀ قدرتی که راه افتاده، سعی کنید به مردم خدمت کنید».
*آیا قبول دارید اگر شورای شهر یکدست نبود امور بهتر انجام میشد؟
خب، شورای اصولگرایان در دورۀ چهارم تقریباً یکدست بود اما کار بسیار زیادی در آن دوره انجام شد؛ بنابراین یکدستی معمولاً باعث رشد میشود، حال چطور شد که در اینجا باعث ضعف شده است! این هم از سوالاتی است که باید اصلاحطلبان به آن پاسخ دهند.