ماهنامه نماینده/مرتضی طلایی، فرماندۀ اسبق نیروی انتظامی تهران بزرگ، فردی خوشاخلاق و خوشرو است که در دورۀ ناجا توانست ارتباط سازندهای با مردم پایتخت برقرار کند. او در انتخابات سومین دورۀ شورای شهر لباس سبز ناجا را از تن خارج کرد و وارد کارزار انتخابات شد.
طلایی در آن دوره از انتخابات با رأی شهروندان تهرانی وارد خیابان بهشت شد و دو دوره (دورههای سوم و چهارم) بر کرسی سبز شورای شهر تکیه زد. طلایی در دورۀ چهارم بهعنوان نایبرئیس شورا انتخاب شد. او در پنجمین دورۀ انتخابات شورای شهر تهران نیز در فهرست خدمت قرار گرفت؛ اما او و همفکرانش در این دوره نتوانستند راهی پارلمان تهران شوند. بااینحال طلایی ارتباط خود با رسانهها را حفظ کرد ازاینرو درخواست ما برای مصاحبه پذیرفته شد و با روی باز به سؤالها پاسخ داد.
آنچه میخوانید گفتوگو با مرتضی طلایی است:
* قریب یک سال از عمر شورای پنجم تهران میگذرد، عملکرد شورا را در این مدت چگونه ارزیابی میکند؟
پیرامون این سؤال، صحبتهای زیادی در طول یک سال در مورد شورای شهر پنجم تهران صورت گرفته است که بهترین ارزیابی عملکرد را خود مردم در سطح شهر و محلات دارند. آنچه میتوان بهصورت فراگیر بگویم اینکه افکار عمومی عملکرد این دورۀ مدیریت شهری را رصد و بهطور طبیعی با دورههای قبل مقایسه میکنند.
برآیند شنیدهها و گفتههایی که ما از زبان مردم (خصوصاً بنده که در شورایاریها بودم و بهنوعی با نهاد مردمی محلات در ارتباط هستم) میشنویم، این است که نارضایتی عمومی از عملکرد آنها در جامعه وجود دارد و مردم پاسخ انتظاراتشان را از شورای پنجم تهران دریافت نکردهاند، اگر هم از نظر کارشناسی و شاخصهای کار بنگریم میبینیم هیچ گزارشی که دال بر یک اتفاق و اقدام عمل قابل رؤیت در این دوره اتفاق افتاده باشد نیست، یا کلیگویی میکنند یا از وعدهها، ایدهها و دیدگاههایی که تهران باید چگونه باشد و چگونه نباشد سخن به میان میآید.
حتی پروژههایی که در دورۀ گذشته بالای 90 درصد پیشرفت داشته و باقی ماندۀ کار، زیر 10 درصد بود در طول این مدت هیچکدام به سرانجام نرسیده است و عملاً در بخشهای عمرانی شاهد هیچگونه اتفاقی نبوده و نیستیم که بگوییم پروژههای نیمهتمام به سرانجام رسیده است.
اگر دورۀ یکسالۀ اول شورا را برای این بگذاریم که به شرایط اشراف پیدا کنند، حال دیگر مردم از مدیریت شهری انتظار دارند که کار و اقدام داشته باشد و فقط به شعار و حرف اکتفا نکنند.
*به نظر شما در طول این یک سال شورای شهر توانست در دریافت گزارش از شهرداری خوب ظاهر شود؟ و بهعبارتدیگر شهرداری در دورۀ جدید توانست گزارشهای خوبی ارائه دهد؟
شورا حق دارد که در هر زمان و هر موضوعی که بخواهد از شهرداری گزارش بگیرد و شهرداری هم مکلف است بلافاصله گزارش را ارائه دهد. خود شهرداری هم میتواند با توجه به همۀ ابزارهایی که در اختیار دارد، گزارشی از اقدامات و فعالیت قابلرؤیت و اندازهگیری خود را اعلام کنند.
مردم هم در انتظار نتیجۀ حرفها و شعارها هستند که همان خروجی و نتیجه کار است؛ اما به نظر میرسد در این بخش مدیریت شهری نمیتواند امروز بگوید که چند پروژه را به سرانجام رسانده است.
*محسن هاشمی از تشریفاتی شدن پارلمان محلی سخن گفته بود و صحبتهای او دراینباره با واکنشهایی همراه شد؛ به نظر شما شوراها و شورای تهران تشریفاتی است؟
مطلق نه. ما جزء کسانی هستیم که معتقدیم اختیاراتی که شورای شهر دارد متناسب با نیازهای جامعه و حوزۀ عملشان نیست و متأسفانه نگاهی که در دولت و مجلس حاکم است نگاه قابلقبولی نسبت به نهاد شوراها نیست و به آن بهعنوان مسئلهای فرعی نگاه میکنند. درحالیکه ما معتقدیم شوراهای محلی نقش پارلمانهای محلی را ایفا میکنند و اگر تقسیم کار انجام میگرفت شوراها در سطح منطقهای میتوانستند امور جامعه را بهخوبی مدیریت کنند که نمونه آن را در عراق شاهد هستیم.
در عراق، شوراها مسئولیت امور استان را بر عهده دارند و استاندار و مسئولان را تعیین میکنند و پاسخگو هم هستند؛ اما در جامعۀ ما شوراها محدود به شهرداری شده است از این منظر فرمایش آقای هاشمی را درست میدانم که شوراها تشریفاتی هستند.
*آقای طلایی به عدم پیشرفت برخی پروژههای شهری اشاره کردید، در اینجا سؤالی مطرح میشود مبنی براینکه تعدادی از اعضای شورای شهر ضمن انتقاد از شورای چهارم و شهرداری قالیباف، میگویند «پروژهها در آن مقطع بر اساس اولویت شهر و شهرداری نبود و طبیعی است در دورۀ جدید روشها در نحوۀ افتتاح پروژهها تغییر کند»، پاسخ شما به این انتقادها چیست؟
این فرافکنیها و فرار روبهجلو شیوهای است که در جامعه رایج شده است، چه بهصورت گروهی و چه بهصورت فردی تیم و فردی که سرکار میآید وقتی توانایی انجام کار را ندارد بیشتر به گذشته رجوع میکند.
آنچه در شهر تهران اتفاق افتاد تمام آن بر اساس برنامه (برنامۀ پنجساله اول و دوم و بر اساس چشمانداز تهران) و حتی فراتر از آن بود. بالاخره بخشی از آن اقدامات بهویژه در بخشهای عمرانی که انجام گرفته قبل از شورای اول و دوم و در طرح جامع فرمانفرمائیان دیده شده بود که در تهران برای شبکۀ بزرگراهها چه اتفاقی بیفتند. میخواهم بگویم اتفاقاتی که در بخشهای گوناگون در سطح تهران رخ داده علاوه بر طرح جامع، سند چشمانداز و دو برنامۀ عملیاتی اول و دوم پنجساله، ریشه در گذشته هم دارد. حال اینکه عدهای بگویند پروژهها اولویت نداشته و یا نباید انجام میدادند فقط از دور اظهارنظر کردن است.
*چرا عدهای تلاش میکنند دورۀ گذشته شهری (مدیریت شهری) را سیاه و فسادزا نشان بدهند؟
واقعیت امر این است که دورۀ سوم و چهارم مدیریت شهری که شامل شورا و شهردار و بهطور مشخص دکتر قالیباف بهعنوان شهردار تهران میشود کارنامۀ روشن، قابلرؤیت و اندازهگیری دارد و نماد مدیریت انقلابی، جهادی و نشان کارآمدی معرفی میشود. ازاینرو بعضاً جریانهای سیاسی و یا بعضی افراد بهواسطه نگرانی از آیندۀ خود و برای پیشگیری از اینکه این تفکر و مدیریت که بهصورت بالقوه آمادگی دارد در عرصۀ مدیریت، کشور را متحول کند و آنچه در شهرداری تهران انجام گرفته را به کل کشور تأمین دهد، نمیخواهند چنین تفکر و مدیریتی فرصت پیدا کند به همین جهت شیوۀ تخریب، استیضاح و اتهام زدن را رایج کردند. آنان مجلس را هم در اختیار دارند، تمام قوا را آوردند اما بااینحال طرح تحقیق و تفحص از شهرداری هم رأی نیاورد؛ چرا این اتفاقات میافتد؟ برای آنکه نگران هستند روزی این تفکر و مدیریت در صحنۀ سیاسی کشور و در رقابتهای سیاسی بتواند کلید ادارۀ کشور را به دست گیرد.
تفکری که مدیریت شهری گذشته را بر عهده داشت و آقای قالیباف بهعنوان نماد آن شناخته میشود، معتقد است تحریمهای ظالمانه که دشمن علیه ما اعمال میکند هم تهدید است و هم فرصت؛ بنابراین میتوانیم آن را تبدیل به فرصت کنیم؛ ازاینرو ظرف سه سال باید بتوانیم حجم وابستگیهای خودمان در بخشهایی که امروز بهواسطۀ تحریم آسیبدیده و میبیند را به حداقل برسانیم.
مدیریت جهادی و انقلابی میتواند این تحریمها را به فرصت تبدیل کند. عدهای میپرسند با چه پشتوانهای اینچنین صحبت میکنید، میگوییم به پشتوانۀ عملکردمان در دورۀ شهرداری، آنچه در شهرداری تحویل گرفتیم و آنچه تحویل دادیم. میتوانند در هر بخشی شاخصۀ اندازهگیری بگذارند تا متوجه شوند آیا کار شده یا نشده؟
*اگر موافق هستید وارد مشکلات پیش روی پایتخت شویم. شما چندین سال در ناجا و شورای شهر حضور داشتید و به نظر میرسد که با معضلات کلانشهر تهران آشنایی خوبی دارید، بفرمایید سرفصل این مشکلات چیست؟
ما باید معضلات یا چالشهای تهران را در بخشهای مختلف دستهبندی کنیم. بهعنوان مثال در بخشهای عمرانی، شهرسازی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی.
اگر در حوزۀ مدیریت شهری بخواهیم اولویت چالشها، نیازها و مشکلات شهر تهران را نام ببریم مسئلۀ بافت فرسوده یکی از مهمترین مسائل است که متأسفانه آنگونه که شاید و باید موردتوجه قرار نگرفته است.
بهترین و انقلابیترین، محرومترین و زحمتکشترین مردم در بافتهای فرسوده به سر میبرند، اگر خدای نکرده اتفاقی در تهران رخ دهد معلوم نیست چه فاجعهای رخ دهد. اگر از این مسئله (بافت فرسوده) عبور کنیم معتقدیم موضوع آلودگی هوای تهران هم جزء مشکلات است؛ اما هم آلودگی و هم بافت فرسوده قابلحل است.
در تفکر ما مشکل غیرقابلحل در کشور نداریم، همۀ مشکلات راهحل دارد و میتوانیم حل کنیم. همچنین در مسائل ترکیبی که در حوزههای امنیتی، اجتماعی و شهری وجود دارد میتوانیم به مسئلۀ حاشیهنشینی در شهر تهران اشاره کنیم. مشکل حاشیهنشینی جدی است و نباید بهسادگی از کنار آن عبور کرد چراکه پیامدها و تهدیدات جانبی خاص خود را دارد.
موضوع دیگر که بهعنوان چالش شهر تهران نام برده میشود، مدیریت یکپارچۀ شهری است. بخش قابلتوجهی که منجر شده مسائل شهر حل نشود بهخاطر عدم مدیریت یکپارچه شهری است؛ هر دستگاه برای خود در تهران تصمیمگیری و کار میکند که در این راستا میتوان از وزارت کشور، استانداری و شهرداری تهران نام برد؛ یعنی یک مدیریت سه ضلعی.
موضوع دیگر مربوط به بخشهای اجتماعی و فرهنگی است، در این بخش مشکلاتی داریم و بهواسطۀ گستردگی شهر تهران هویت دینی، هویت ملی، هویت انقلابی و اخلاقی آسیبدیده است. با وجود این گستردگی اگر مدیریت محلهای (محلهمحور) -آنچه ما در دورۀ خود بهشدت روی آن کار کردیم - را تقویت کنیم میتواند در بخشهای فرهنگی-اجتماعی بهعنوان عامل بسیار مؤثر در پیشگیری از وادادگی و حاشیههای اخلاقی و فرهنگی مؤثر باشد.
*آقای طلایی با توجه به تبیین معضلات شهر تهران، اگر شورا و شهرداری سیاسی شود و یا جناحها بخواهند از بیرون برای آنها تصمیمگیری کنند منجر به چه تبعاتی خواهد شد؟
مهمترین خطری که شوراها را تهدید میکند و در گذشته هر وقت شوراها به آن گرفتار شدند منجر به آسیب رساندن به خود و جامعه شدند بحث سیاستزدگی و رود به مسائل سیاسی در شورا است.
آنچه روشن و مشخص است اینکه شوراها بهعنوان نهاد اجتماعی شناخته میشوند ازاینرو ورود به مسائل سیاسی ضربه به شورا وارد میکند، تجربۀ آن شورای اول تهران بود. البته در دورۀ چهارم هم تلاشهایی شد اما عاقلانه جلوی آن گرفته شد و الان هم در شورای پنجم متأسفانه شاهد همین فضا هستیم که نگرش سیاسی بر شورا حاکم شده است.
آنچه گفته شد از باب بدگویی نیست. بلکه چیزهایی که مشاهده میشود، بیان کردم و دراینبین حب و بغضی در میان نیست.