به گزارش«نماینده»، عبدالحسین روح الامینی از دانشجویان تسخیر کننده سفارت آمریکا در برنامه «چهل سیزده» گفت: در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب و ۲۲ بهمن سال ۵۷، چندین مکان در دانشگاه تهران مهم میشود و خود را به عنوان یک نماد نشان میدهد. یکی از این مکانها زمین چمن دانشگاه است که محل برگزاری جلسات و نشستها است. دیگری مسجد دانشگاه است که محل تحصنها بود از جمله زمانی که امام خمینی را راه ندادند و البته محوریت تمام این امور، دانشجویان مسلمان پیرو امام بودند. دقت کنید که در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب، دانشگاه مرکز بسیاری از بسترهای اوجگیری انقلاب بود. طبیعتا زمین دانشگاه، مسجد و ... تدارکاتی داشت. بسیاری از کسانی که بعدا در لانه جاسوسی حضور داشتند و وارد بسیاری از نهادهای انقلابی مانند سپاه و ... شدند، همان دانشجوهایی بودند که در تدارکات دانشگاه فعالیت میکردند. عمده این دانشجویان در انجمنهای اسلامی جلوه میکردند که با اسامی مختلف کار میکردند.
عضو هیات علمی دانشگان تهران ادامه داد: در حقیقت، آنان بچههای انقلابی، مسلمان و طرفدار امام بودند که بسیاری از تظاهراتها، تجمعها و ... را هدایت میکردند. بعد از پیروزی انقلاب، بازسازماندهی تشکلهایی که سالها بود در دانشگاه فعالیت میکردند، اوج گرفت. خاطرم هست که آقای حبیب الله بیطرف از مسئولان انجمن اسلامی دانشکده فنی بودند. ایشان یک روز بنده را فرا خواندند و در جلسهای با حضور عباس آخوندی، احمدرضا کاظمی و ... شرکت کردیم.
وی ادامه داد: ایشان در این جلسه گفتند که میخواهیم انجمن اسلامی دانشگاه تهران را راه بیندازیم، در جریان انقلاب بودند، انجمن اسلامی دانشگاه تهران را شکل دادند. بر همین اساس، چنین کارهایی در دانشگاههای دیگر نظیر شریف، امیرکبیر، علم و صنعت و ... نیز انجام شد. این کار یک بازسازماندهی مهندسی بود که در انجمنهای اسلامی انجام گرفت. برای مثال در دانشگاه علم و صعنت،آقای احمدی نژاد و ثمره هاشمی کار میکردند. چند صد نفری که در آبان ماه ۵۸ در لانه جاسوسی حضور پیدا کردند، عصاره و نمایندگان این ۴-۵ دانشگاهی بودند که نام بردم. برای مثال آقای میردامادی در دانشگاه امیرکبیر بودند و یا آقای سیدزاده در دانشگاه تربیت معلم بودند. جریان تشکلهای دانشجویی این گونه بود که از بچههای مسلمان، شورایی داشت و یک عده نمایندگی این مجموعه را بر عهده داشتند. میخواهم بگویم کسانی که در لانه جاسوسی حضور پیدا کردند، نمایندگان بچههای تشکل مسلمان و انقلابی طرفدار انقلاب بودند.
وی ادامه داد: باید اشاره کنم که در ماههای بعد از پیروزی انقلاب، جریانی که فراگیر بود و مقبولیت خوبی نیز در انجام کارهای انقلابی داشت، انجمنهای اسلامی بودند. البته منافقین و مجاهدین و ... تشکلهای خود را داشتند که به جریانهای مسلحانه خارج از کشور وصل بودند.
روح الامینی گفت: احزاب بیرونی هیچ نقشی در تشکل انجمنهای اسلامی نداشتند و در حقیقت، بچههای انجمن اسلامی خالص بودند. این هسته، بعد از پیروزی انقلاب، تلاش میکرد تا به انقلاب و تداوم آن کمک کند. در همین راستا، محرومترین مناطق، مورد هدف قرار گرفت و در اوایل تابستان ۵۸، جهاد سازندگی شکل گرفت. در حقیقت، تشکیل جهاد سازندگی از دل انجمنهای اسلامی بیرون آمد. بعد از این اتفاق، تشکلهای دانشجویی به جهاد سازندگی تبدیل شد. صمیمیت این بچهها در جهاد قوت گرفت.
دانشجوی خط امام و رهبری در دهه ۶۰ اظهار داشت: در راستای تحکیم این ارتباطات اتحادیه انجمنهای اسلامی و سازمان دانشجویان سراسر کشور شکل گرفت که به صورت مخفف، دفتر تحکیم وحدت نام گرفت. این اتفاق در اواخر تابستان سال ۵۸ شکل گرفت. همین بدنه با ذکر دلایل تصمیم گرفت که به حضور شاه در آمریکا اعتراض کرده و یک حرکت اعتراضی را سازماندهی کنند که در نهایت ۱۳ آبان رخ داد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران اظهار داشت: آنان، اگر چه میتوانستند در ۱۳ آبان از این اسم استفاده کنند اما از آنجا که این حرکت، یک حرکت مردمی و فراگیر بود و می خواستند سهمخواهی نداشته باشد، نام دانشجویان پیرو خط امام اعلام شد. در حقیقت، کسانی که دست اندرکار این موضوع بودند، بچههای انجمن اسلامی بودند. حتی وقتی که شورای لانه را نگاه می کنید،با نامهایی نظیر سیفالهی و اصغرزاده از دانشگاه شریف، میردامادی از دانشگاه امیرکبیر، وطنی از شهید بهشتی و بیطرف روبهرو میشوید. این افراد، بعدا نیز بدنه نهادهای انقلاب را تشکیل دادند.
استاد دانشگاه علومپزشکی تهران در بخش دیگری از صحبتهای خود به چرایی تسخیر لانه جاسوسی اشاره کرد و گفت: اگر دقت کنید میبینید که ۹ ماهه پیروزی انقلاب تا ۱۳ آبان، آبستن حوادثی است که وقتی دانشجویان به این اتفاقات نگاه میکردند، کاملا متوجه میشدند که آمریکا برنامهریزی خود را بهگونهای انجام میدهد که رژیم گذشته دوباره برگردد، سازماندهی کارها را انجام میدهند، مرزها را ناامید میکنند و ... برای مثال ماجرای سردشت در مرداد ماه ۱۳۵۸ است.
وی تاکید کرد: رفتارهای دولت موقت نیز در این بازه، بسیار مشکوک بود. آنان تمام امکانات انقلاب را در دست داشتند اما در حل مشکلات و بار انقلاب، ناتوان بودند. توصیه میکنم که بیایید و صفحه اول روزنامههای مهر و آبان سال ۵۸ تا قبل از تسخیر لانه جاسوسی را ببینید و تیترهای اصلی آن را در بیاورید. میبینید که در تمام این تیترها به ناتوانی، اغتشاش، به همریختگی و ... اشاره شده است. این موضوع تا راهپیمایی وحدت ادامه دارد که جمعیت زیادی از مردم وارد صحنه شدند و بار دیگر به حمایت از انقلاب میپردازند. یکی دو هفته قبل از ماجرای ۱۳ آبان، امام سخنرانی دارد که تیتر روزنامهها چنین میشود «استمداد امام از جوانان». وقتی این اتفاق میافتد، جوانان و به ویژه دانشجویان که نگران نیز بودند، استمداد امام را در یک حرکت اعتراضی میبینند. آنان تصمیم میگیرند که به عنوان سمبل جریان انقلابی، صدای اعتراض مردم ایران نسبت به پذیرش شاه در آمریکا را به گوش جهانیان برسانند.
روح الامینی گفت: در نهایت، برنامهریزیها صورت گرفت و ماجرای ۱۳ آبان رخ داد. باید بگویم که نقشه نهایی برای این کار، از یکی دو هفته قبل کشیده شد، شناساییها صورت گرفت و دانشجویان دانشگاههای مختلف توجیه شدند. خاطرم هست در جلسهای روز قبل از ورود به لانه جاسوسی،آقای بیطرف جلسهای را با حضور نمایندگان دانشگاهها برگزار کرد و آخرین نکات را گفت. از هر دانشگاه یک نماینده حضور داشت تا اطلاعات را به بچههای خود منتقل کند. در همان جلسه، تقسیم کار نیز صورت گرفت. باید بگویم که از ابتدا قرار نبود که این حرکت به صورت گسترده انجام شود. قرار بود که یک حرکت اعتراض نمادین باشد و تمام. اما رهنمودهای امام بود که باعث شد این سنگر نگه داشته شود. علاوه بر این، مردم نیز نقش بسیار مهمی داشتند و ما را حمایت کردند.
روحالامینی در پاسخ به سوال مجری برنامه، مسعود دهنمکی مبنی بر این که چه کسانی از وقوع این ماجرا خبر داشتند، گفت: علاوه بر دانشجویان، آقای موسوی خوئینیها باخبر بودند که به عنوان رابط با دفتر امام ارتباط داشتند. خاطرم هست که یک روز قبل از ۱۳ آبان، تماسی تلفنی با آقای رضایی داشتم و بدون این که بگویم چه کاری قرار است انجام شود، درخواست چند بلندگو کردم. ایشان پشت تلفن واکنش معناداری به من داشت که معلوم بود در جریان این اتفاق بوده است. همچنین وقتی که ما داخل شدیم، سپاه پاسداران، یک لایه امنیتی در اطراف سفارتخانه ایجاد کرد. باید بگویم که کسانی که در این ماجرا نقش داشتند، برای شورای انقلاب، ناشناس نبودند چرا که قبلا انجمن اسلامی و جهاد سازندگی را راهاندازی کرده بودند.
این دانشجو پیرو خط امام در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که آیا در میان این دانشجویان، نفوذی نیز وجود داشته است، گفت: قطعا. نفراتی معدود از امتیها، مجاهدین و منافقین حضور داشتند. البته نتوانسته بودند که به شورای مرکزی راه پیدا کنند بلکه در بدنه گروه قرار داشتند. خاطرم هست که در همان هفتههای اول و دوم، در گوشهای از لانه، اعلامیههای جنبش مسلمانان مبارز را پیدا کردم. به یکی از برادران شورا اعتراض کردم که اینها چیست و ایشان نیز در پاسخ به اعتراض من گفتند که عینک گروهی خود را کنار بگذار.
او ضمن اشاره به اختلاف سلیقه دانشجویان با حزب جمهوری اسلامی گفت: باید بگویم که در آن زمان، فضای مظلومیت بر روحانیت حاکم بود. خاطرم هست که در تابستان ۵۸ پیش آقای الویری رفتم و از ایشان درخواست دستگاه زیراکس کردم. ایشان به واسطه ارتباطی که با آقای هاشمی داشت، من را پیش ایشان فرستاد. من به منزل آقای هاشمی در قلهک رفتم و به ایشان توضیح دادم که چه میخواهیم. با موافقت ایشان و حوالهای که به مسئول مالی حزب داد، به ما یک دستگاه نو زیراکس، مقدار بسیار زیادی کاغذ و ... داد. وقتی اینها را به دانشگاه بردم، امکانات بسیار زیادی بود اما جرات نداشتم که بگویم اینها را از آقای هاشمی و مسئول مالی حزب گرفتم. در آن زمان، فضای علیه روحانیت و نیروهای خط امام در بین روشنفکران و محیطهای آنان بسیار منفی بود. البته این فضا دوام نیاورد. البته این که بگوییم دانشجویان پیرو خط امام با نیروهای امام مشکل داشتند، بیانصافی است. حرف اصلی این بود که این جریان یک جریان مستقل است و نباید به حزبگرایی برسد. البته این ورق به سرعت برگشت.
روحالامینی در بخش دیگری از صحبتهای خود ضمن اشاره به بیخبری از افرادی که در تسخیر لانه جاسوسی نقش داشتند، گفت: متاسفانه عمده کسانی که در این ماجرا نقش داشتند، چه کسانی که بعدا در جنگ شهید شدند و چه کسانی که در نهادهای انقلابی رفتند، گمنام ماندند. بعضی از افرادی هم که مشهور هستند، گله میکنند که کسی سراغ ما نیامد. خاطرم هست که آقای اصغرزاده را چند سال پیش در بیت رهبری دیدم. از ایشان خواستم که در برنامههای مختلف این واقعه شرکت کند.
وی با تاکید بر اینکه ۱۳ آبان مانند یک خورشید نورانی میدرخشد و به گفته امام، این انقلاب دوم، برزگتر از انقلاب اول است گفت: حال جالب است که وقتی پای صحبت آنان مینشینید میگویند که کسی سراغ ما نیامد و در مقابل، وقتی پای صحبت شما مینشینیم، میگویید که مراجعه میکنیم و نمیآیند. آقای عسگری، آقای ضرغامی، آقای جعفری، آقای افشار و ... از جمله کسانی هستند که در این ماجرا و در لایههای مختلف شرکت داشتند. خیلی از کسانی که در این ماجرا شرکت داشتند، بعدا در بخشهای مختلف سپاه وارد شدند و بعدا نیز وارد جبههها شدند. این جریان، جریان شهدای جنگ و انقلاب است. علاوه بر این، باید بگویم که تا به امروز بر روی این مساله که تسخیر لانه جاسوسی هیمنه آمریکا و استکبار را شکست، کار نشده است. خیلی از این مسائل هنوز ناگفته باقی مانده است. همچنین به بسیجیانی که امروز میراثدار آن جریان در دانشگاه هستند، توجه نمیشود و کسی پای کار آنان نمیآید.
روحالامینی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: دقت کنید که در ۴ نوامبر، اتفاقی افتاد که بزرگتر از انقلاب اول است. این جریان سال به سال درخشانتر شده است در حالی که وقتی ابهت پوشالی آمریکا ریخته شد، روز به روز در جهت افول است.
وی ادامه داد: به جمله حکیمانه رهبر انقلاب در هفته گذشته دقت کنید. ایشان فرمودند که ما میبینیم که ابهت پوشالی آمریکا از ۱۳ آبان در سال ۱۳۵۸، سال به سال ریخته شده است. به نظرم از این جریان و پایداری انقلاب، باید فیلمهای متعدد ساخته شود و به اشکال مختلف، به جهانیان نشان داده شود.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران اظهار داشت: جالب است که یک خاطره برایتان تعریف کنم. وقتی سفارت آمریکا را تسخیر کردیم، من به منزل کاردار سفارتخانه رفتم. جالب است برایتان تعریف کنم که از خانه ایشان، به اندازه یک فرغون مجلههای پورن پیدا کردیم که سوزاندیم. ببینید که چنین کسی بر شاه مملکت ما حکومت میکرده است.
وی گفت: همچنین وقتی وارد مرکز خرید ایشان شدیم، دیدیم که ریز و درشت اجناس خود را از آمریکا میآوردند. این کار تحقیر این مملکت بوده است. باید بگویم که در آن زمان، همه از اقدام ما (تسخیر لانه جاسوسی) حمایت کردند و راضی بودند. همه اعتقاد داشتند که دلیل این کار، اعتراض به پذیرش شاه توسط آمریکا بوده است. او شاه را به ایران نمیداد و از او حمایت میکرد. این لجاجت ادامه نیز داشت.