پرداختن به فیلم هزارپا که هم اکنون دراکران سینماهاست نه ازباب حمایت است نه نکوهش آن بلکه سخن از فرآیندی ست که نسلامروز رابه خودمشغول کرده است.
به اقتضای فعالیت رسانه ای وپیشنهاد یکی ازدوستان والبته باجمعی ازاهالی رسانه به دیدن فیلم هزارپا رفتم. سالن تقریبا پربود ودر طول فیلم کمترازهر۵دقیقه صدای خنده بلندبود. خنده ای که شامل همه میشد ومن نیزازین قاعده مستثنی نبودم.
فیلم مملو بوداز شوخی های ایهام دار جنسی که همه را به شعف آورده بود چنان که اگر رقص ۲بازیگراصلی وآن تیکه های جنسی ازفیلم حذف شود اهرم دیگری برای پذیرش نشستن برصندلی سینما وجود ندارد.
این فیلم امروز عالی فروخته وخواهدفروخت وبازیگراصلی آن فهمیده تاوقتی در کارهایش به مقولات جنسی بپردازد پیروز مادی سینمای ایران است.
امابه واقع تکلیف نسل امروزچیست؟
سینما نرود چه کند؟
بهانه ای براخندیدن را ازکجا بیاورد؟
فرهنگ سازی و پرداخت به سینمای غنی ایرانی به کنار، امروز وزارت فرهنگ وارشاداسلامی بادادن مجوز به چنین فیلمهایی ذائقه سازی نسل امروز راشکل میدهد، وقت مردم را پرمیکند وگردش پول رادرسینمای ایران جریان میدهد وجای همه این ویژگی ها رابا واژه ای چون شرم و حیا درجامعه ایرانی ونسل امروز معاوضه کرده است.
دورهمی چند رفیق و طرح لطیفه ای که درآن ایهامی ست و موجبات شوخی وخنده رافراهم میکند با نشتن ۵۰۰نفر کنارهم از کودک ونوجوان و جوان ومیانسال و خنده دستجمعی به فلان مقوله محرک جنسی متفاوت است.
شایدبگویید بیخیال تواین وضع اقتصادی دورهم خوش باشیم، باشه من بازهم اگربه دیدن هزارپابروم خواهم خندید اما باهمان رفقای دوران تحصیل وجوانی، والبته به حال سینمای ایران ونسل امروز دلم خواهد سوخت اماحداقل بدانیم باآینده ی فرهنگ و روح وروان ملت چه میکنیم.