ماهنامه «نماینده»؛ محسن پیرهادی/* بزرگترین نهاد عمومی که بهصورت انتخاباتی فعالیت میکند، نهاد شوراهاست؛ ۱۲۰ هزار عضو با رأی مردم انتخاب و وارد این نهاد میشوند و این خود نشان از قدرت و نقشآفرینی نهاد شوراها در ساحت شهر، شهرستان و محله است ضمن آنکه اصول ۷ و ۱۰۰ قانون اساسی نیز به شوراها پرداخته است اما از اول انقلاب اجرایی نشد و در سال ۷۹ شوراها شکل گرفت.
با توجه به سابقه شوراها و کارکردهایی که از خود بهجا گذاشتهاند، باید به چند اصل مهم اشاره کرد:
الف) معتقدم از زمانی که شوراها با هر سلیقهای سیاسی شکل گرفته تلاشهایی هم روی داده اما توفیقات به آن شکل قابل عرضه نیست. شورای اول شهر تهران که از یک جریان سیاسی وارد شورا شده بودند نتوانست مأموریت خود را به پایان برساند و منحل شد.
از لحاظ ترکیب سیاسی نیز سه دوره اعتماد به جریان اصولگرا و دو دوره به جریان اصلاحطلب در شورای شهر تهران صورت گرفت که دورة پنجم هم اکنون در حال فعالیت است. بههحال آنچه روشن است اینکه مردم به شوراها فارغ از هر سلیقه و گرایش سیاسی، اعتماد کردهاند.
ب) پرهیز از فعالیتهای سیاسی در مدیریت شهری: نکتهای که باید در قبال مدیریت شهری مورد تأکید قرار داد، پرهیز از فعالیتهای سیاسی است؛ هر گروهی که بخواهد از شهرداری استفادۀ سیاسی داشته باشد باید بداند مردم اقبال نشان نخواهند داد چرا که بایدهای شهری اصلاً جنبۀ سیاسی ندارد، از سوی دیگر باید مطالبه مردم مورد لحاظ قرار گیرد. مردم بهعنوان شهروند، مطالبۀ زندگی مطلوب و با کیفیت را از مدیریت شهری دارند، مردم حملونقل آسان میخواهند، مردم بوستانهای سبز و مرفه مطالبه میکنند، مردم از مدیریت شهری انتظار دارند نظافتهای شهر با کیفیت انجام شود. باید بدانیم تحرکات سیاسی زیبندۀ شهر و مدیریت شهری نیست به همین جهت چه اصلاحطلبان و چه کارگزاران متوجه باشند اگر فضای شهر سیاسی شود، این مردم هستند که آسیب میبینند.
ج) نکته دیگر که باید در این باب به آن پرداخت، آن است: «در کشور ما واگذاری مسئولیت، اختیارات و قدرت برای همه سخت است.» در سند چشمانداز و اسناد بالادستی تأکید شده باید بخش خصوصی تقویت و اصل ۴۴ قانون اساسی اجرا شود اما باید اذعان داشت اصل ۴۴ تاکنون با موفقیت اجرا نشده است آن هم به دلیل آنکه کسی حاضر نیست مسئولیت و اختیارات خود را به دیگری واگذار کند به همین جهت به اعتقاد بنده دولتها بهنوعی سعی میکنند خود را چاق و قدرتمند نشان دهند؛ ازاینرو حاضر نیستند اختیارات خود را واگذار کنند. در صورتی که باید این فرهنگ نهادینه شود اگر مسئولیتی داریم و مشاهده کردیم مردم یا بخش دیگر بهتر میتوانند مسئولیت را برعهده گیرند، واگذار کنیم.
د) بحث دیگر به رقابت نمایندگان مجلس شورای اسلامی با اعضای شورای شهر اختصاص پیدا میکند؛ با توجه به اینکه نشستها و هماندیشیهایی برگزار شده است اما نمایندگان مجلس اعضای شوراها را رقیب میدانند.
مجلس شورای اسلامی که از آن نام برده شد، دارای مرکز پژوهشهاست، در هر دوره هم که نمایندگان وارد خانه ملت میشوند از ظرفیت مرکز پژوهشهای مجلس، کمیسیونها و کارشناسان استفاده میکنند لذا هر موضوع ابتدا بهصورت کارشناسی مطرح و در اختیار نمایندگان قرار میگیرد و سپس در دستور کار صحن جای میگیرد و پیرامون آن تصمیمگیری میشود.
همان فرآیند در شورا دنبال میشود اما خیلی حداقلی. آنچه مشخص است آنکه شأن شورا در حوزه سیاستگذاری و برنامهریزی است و در این راستا فعالیت میکند و به شهرداری بهعنوان مدیر اجرایی سیاستها را ابلاغ میکند اما باید دید در حوزه شهر تهران چه اتفاقاتی رخ میدهد؟
همانطور که در ابتدای مطلب مطرح شد، عمر شوراها زیر ۲۰ سال است اما بلدیه ۱۰۰ سال عمر دارد، براین اساس عمر و فعالیت شهرداریها بیش از نهاد نوپای شوراهاست؛ ازاینرو شاهدیم شهرداریها لایحه بودجه و حتی برنامه ۵ ساله را که برنامه ۵ ساله سوم به شورای پنجم تهران خورد تهیه میکنند و در نهایت نظارت از سوی شورای شهر انجام میشود.
این فرآیند یادآوری شد تا به این نکته توجه شود که وزن کارشناسی شورا باید بیشتر گردد.
هـ) اختیارات و وظایف شوراها: یک اصل دیگر که میتوان در قبال نهاد شوراها مطرح کرد، بحث اختیارات و وظایف آن است. به اعتقاد بنده مدیریت یکپارچه یا مدیریت واحد شهری آرمانی است که باید همچنان دنبال شود و ما در این بخش ضعف داریم اما با این حال شورا از اختیاراتی نیز برخوردار است.
به اعتقاد نگارنده، اختیارات شورا خیلی محدود نیست بنابراین شورا امروز میتواند وظایف خود را بهدرستی انجام دهد، حال این پرسش مطرح میشود چرا موفق نبوده است؟ برای پاسخ باید گفت چون شورا نهادی نوپا است اما باید به این مهم اذعان داشت نوپا بودن نباید با توسعهیافتگی که با آن روبهرو هستیم، زمانگیر شود.
*دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت و عضو سابق شورای شهر تهران