به گزارش «نماینده» مدیریت کلان شهر تهران کار آسانی نیست و چه بسا سخت و پیچیده است و نمی توان با شعار و نقد گذشته این شهر را اداره کرد چرا که شعار دادن و انتقاد از وضعیت گذشته بدون انجام کار سرانجامی ندارد و امروز بعد از به بن بست رسیدن شورای پنجم و استعفای شهردار می توان این موضوع را به درستی درک کرد بنابراین اداره کنندگان کلانشهر تهران باید با قوانین و سلسله مسائل شهری آشنایی لازم را داشته باشند و بر این مباحث مسلط باشند.
اما مسئله این است که بی تجربگی و عدم آشنایی اعضای شورای شهر پنجم با قوانین و از سوی دیگر عدم تسلط بر مبانی شهری و ناآگاهی نسبت به مشکلات پایتخت، در ۷ ماه گذشته هزینه های بسیاری را بر شهروندان تحمیل کرده است.
مصطفی چمران، رییس سابق شورای شهر تهران این مسائل را به معنای از دست دادن فرصت ها و اتلاف سرمایه شهروندان توصیف کرده و گفته است: «عدم تایید طرحها به معنای افزایش هزینه بر شهر و اتلاف وقت شهروندان است. ساعتها زمان برای نگارش و اصلاح مجدد طرحها لازم است تا طرحی مورد تایید قرار بگیرد از این رو می توان گفت انرژی، وقت و بودجه و اعتبارات شهر در عدم آگاهی و تسلط اعضای شورای شهر به مباحث شهری به هدر میرود».
وی اظهار کرده است: «در چندماهی که از مدیریت شهرداری و شورای پنجم میگذرد غیر از لایجه بودجه و طرح ترافیک، لایحه و طرح قابل توجهی از سوی شهرداری و شورا ارائه نشده که به صورت کلی بتوان درباره آن اظهار نظر کرد. مسلما یکی از مهمترین دلایل عدم ارائه طرح از سوی شواری شهرعدم تجربه در حوزه مسائل شهری اعضای شورای پنجم است».
حتی این مسئله مورد تایید محمد رسولی، عضو شورای پنجم نیز هست. وی گفته است: «اعضای جدید شورا و به خصوص افرادی که کمتر در حوزههای اجرایی تجربه مدیریتی دارند، طول میکشد تا با قوانین و فضای شورا آشنا شوند. زمان لازم است تا شورا در ریل خود قرار گیرد و ما هنوز روی ریل قرار نگرفتیم و این انتقاد به ما وارد است».
اتلاف هزینه و زمان در شهرداری تهران
اما آنچه در اینجا اهمیت دارد اتلاف زمان و البته اتلاف هزینه هاست و این موضوع در ۷ ماه گذشته مجموعه ای از خسارات و آسیب های متعدد را به کلانشهر تهران وارد کرده و نارضایتی شهروندان را در پی داشته است.
از زمان روی کار آمدن شورای پنجم مردم تحولی در شهرداری تهران ندیده اند و مهمترین مقصر این مسئله شورای شهر است که انتخاب درستی نداشته است و شهرداری را برگزیده است که به علت ناتوانی و ناکارآمدی بعد از گذر ۷ ماه استعفا داده است.
مسئله بارش برف در تهران و سوء مدیریت آن تنها یکی از جنبه های ناکارآمدی شهردار تهران بوده است و ضعف عملکرد در این زمینه باعث شد تا بسیاری مطرح کنند بودجه سی میلیارد تومانی برف روبی سر از کجا درآورده است که شهردار به خاطر بارش برف غافلگیر شده است، آن هم در شرایطی که هواشناسی اعلام کرده بود: «مناطق شمالی کشور تا بیست درجه و تهران تا ده درجه سردتر شده و کاهش دما خواهد داشت».
این مسئله آنقدر مورد انتقاد قرار گرفت که محسن هاشمی، رییس شورای شهر هم نتوانست سکوت کند. وی با صراحت تمام اعتراف کرد: «در پی بارش برف در تهران ۲ تا ۳ هزار نیرو و همچنین ۶۳ پایگاه برفروبی در سطح شهر تهران مورد استفاده قرار گرفت و شهرداری توانست خیابانهای اصلی را با استفاده از نمک و شن بازگشایی کند اما در کوچه پسکوچهها عملکرد خوبی را نداشت و دچار بحران بود».
این موضوع علامت سوال های بزرگی را در ذهن شهروندان ایجاد کرد، اینکه شهرداری تهران چرا باید دست روی دست بگذارد و از مردم درخواست کمک کند تا آنها به جای مسئولان شهری دست به کار شوند و برف روی درختان را بتکانند و یا معابر و کوچه ها را بازگشایی کنند.
پرویز سروری، عضو سابق شورای شهر تهران علت این مسائل را مدیریت ناهماهنگ و غیر منسجم می داند و معتقد است: «حوادث اضطراری اخیر نشان داد مدیریت شهر تهران چابک و فعال نیست بلکه به جای تمرکز بر فعالیتهای مهم شهری، نگاهی ستادی به عرصههای عملیاتی و میدانی دارد در حالی که نگاه ستادی اساساً با نیازهای شهری به خصوص در زمان اضطرار همخوانی ندارد».
به تعبیر ابوالفضل قناعتی عضو سابق شورای شهر کلانشهر تهران را «نمی توان با بگو و بخند اداره کرد» و بی تردید شهرداری تهران جایگاهی برای طرح مباحث تخصصی و فنی است اما این جایگاه در دوره فعلی اهمیت خود را از دست داده و شهرداری در بحث مسائل عمرانی، فرهنگی و اجتما عی هیچ گونه دستاوردی نداشته است بنابراین در ۷ ماه گذشته نمی توان از اقدام خاصی نام برد که منجر به بهبود وضعیت شهر و زندگی شهروندان تهرانی شده باشد.
توقف و تعطیلی پروژه های شهری
توقف و تعطیلی پروژه هایی نظیر زیرگذر استاد معین، خط ۷ مترو، تونل آرش- اسفندیار، ترمینال شرق، روگذر گیشا و یا اجرا و بازبینی طرح ترافیک جدید که مشخص شد منبعی برای کسب درآمد شهرداری است و اساسا دارای ضعف های عدیده ای است، به روشنی نشان می دهد شهرداری توفیقی در بهبود وضعیت کلانشهر تهران نداشته و به نوعی اسباب عقب گرد این کلانشهر را فراهم کرده است.
جای خالی توجه به مباحث فرهنگی و اجتماعی هم در کارنامه ۷ ماهه محمدعلی نجفی به عنوان شهردار پایتخت مشاهده می شود. مصداق این مسئله ارائه طرح ترافیک جدید و اجازه ورود همه خودروها به محدوده طرح با پرداخت بهای آن و یا تعطیلی خط ۷ مترو است که سبب شد استفاده از وسایل نقلیه شخصی توسعه یابد و این مسائل نخستین گام برای ضربه زدن به مباحث فرهنگی و به تعبیر دیگر عدم فرهنگسازی نسبت به استفاده نکردن از ناوگان حمل و نقل عمومی بوده است.
در بحث مسائل اجتماعی نیز می توان از تعدیل نیرو یاد کرد، تعدیلی که به بهانه مازاد نیرو اتفاق افتاد و نارضایتی های عمومی را به دنبال داشت و بی تردید تداوم آن به دامنه چالش های اجتماعی می افزاید. همان طور که ابوالفضل قناعتی، عضو سابق شورای شهر تهران عنوان کرده است، «وقتی این افراد تعدیل شوند به جمعیت بیکاران افزوده میشود و مشکلات دیگری را در حوزههای فرهنگی و اجتماعی به دنبال دارد و حتی معضلات شهری را به واسطه بیکاری متوجه پایتخت میکند».
وی گفته است: «چرا باید مشکل به وجود بیاوریم و کاری کنیم که افراد بیکار شده بعدها زندگی شان از هم بپاشد و حتی کارشان به طلاق بکشد، ممکن است این افراد مشکلی در اجتماع ایجاد کنند و به خاطر نداشتن پول به کارهای دیگری دست بزنند که شایسته نیست بنابراین آن پولی که شهرداری می خواهد در مقیاس محلی برای معضلات اجتماعی هزینه کند را میتواند با پیشگیری مدیریت کرده تا تبعات و آثار زیان بار به دنبال نداشته باشد».