ماهنامه «نماینده» / محمدرضا صباغیان */ ایفای وظیفه نمایندگی یعنی «قانونگذاری» و «نظارت». وقتی هم که صحبت از نظارت مجلس بر امور دولت میشود، میبینیم که مهمترین ابزار کار یک نماینده برای نظارت، همین سؤال، تذکر و استیضاح است که اتفاقاً ابزار قدرتمندی است و همین ابزارها و اعمال آنها باعث میشود که مجلس در رأس امور قرار بگیرد. اما این یک شمشیر دو لبه است که میتوانید بد و خوب از آن استفاده کنید. جنبه خوشبینانه و خوب ماجرا این است که گاهی نماینده از وزیر سؤال میپرسد و امتیازات منطقهای و محلی میگیرد؛ جنبه بدبینانهاش هم این است که امتیازات دیگری گرفته شود، ولی در مجموع اگر نمایندگان از این ابزار بهدرستی استفاده کنند، بسیار برای اصلاح دولت، اصلاح خطاها و جلوگیری از تخلفات مؤثر است؛ البته مهم این است که نماینده چطور استفاده میکند.
شاید این سؤال ایجاد شود که موارد انحراف سؤال و استیضاح چیست که ممکن است از آن بهدرستی استفاده نشود. چون نمایندگان از حوزههای انتخابیه رأی میآورند و شعارهای انتخاباتیشان هم معمولاً برای رأیآوری است و بههمین دلیل، وعدههای اقدامات اجرایی را میدهند، طبیعی است در دوره نمایندگی قصد دارند همانها را عملیاتی کنند و این باعث میشود که از این ابزار نظارتی بهدرستی استفاده نشود و بیشتر برای امتیازات منطقهای کاربرد داشته باشد، در صورتی که کار ما قانونگذاری و نظارت کلان است. ما قانون برنامه ششم توسعه را مینویسیم، بودجه سالانه را مینویسیم، سیاستهای کلان ممکلت هم در رکن دیگری از نظام نوشته میشود و حالا ما باید بر اجرای این قوانین نظارت کنیم. نمایندگان کمتر به این نکته توجه دارند و این باعث شده است تا هم نماینده ضعیف شود و هم مشکلات حل نشود و هم تخلفات فراوانی انجام شود.
در واقع وقتی تصور درستی از وظایف نمایندگی وجود ندارد، ابزار سؤال و استیضاح هم بهدرستی استفاده نمیشود. البته بهتر است گفته شود که نمایندگان میدانند این ابزار نظارتی چیست، اما چون در زمان انتخابات این شعارهای اجرایی را دادهاند و از مردم رأی گرفتهاند، حالا باید بیایند و سؤال از وزیر کنند تا امتیازی برای منطقه خود بگیرند. این باعث میشود اصول و اساس قوانین بهخوبی نظارت نشود؛ یعنی ما بهجای اینکه با ابزارهای قانونی نظارت مثل سؤال و استیضاح، کارهای بزرگ مملکت را سامان بدهیم، این ساماندهی را در مسائل جزئی و کوچک در منطقه خود انجام میدهیم و چون کارهای کلان کشور اصلاح نمیشود، طبیعتاً مناطق خودمان هم بُرد نمیکنند و در طول زمان ضرر میکنند.
در این میان شاید انتظار این باشد که هیئت رئیسه مجلس و ساختارهای مطالعاتی آن نقشآفرینی بهتری داشته باشند، اما اگر هیئت رئیسه یا ساختار مجلس هم در این زمینه ضعیف عمل میکنند، باز به همین نگاه باز میگردد؛ در صورتی که نمایندگان همه در یک سطح قرار دارند و همگی نماینده آحاد ملت هستند و اگر با این نگاه در مجلس حرف بزنیم و انتخاب کنیم، این مشکل را هم در سطح هیئت رئیسه نخواهیم داشت، اما خیلی مواقع متأسفانه ما حتی به هیئت رئیسه هم همین نگاه را داریم؛ یعنی منِ نماینده برخی حرفها را نمیزنم و انتقاد نمیکنم که مثلاً از بالا کمک شود که برخی امتیازات را بگیرم! در حالی که هیئت رئیسه مجلس هم باید در چارچوبی حرکت کند که ما برای آن قانون مینویسیم، اگر در این مسیر حرکت نمیکند، مشکل از خود ماست.
اگر انتقادی هم به هیئت رئیسه وارد میشود که چرا فلان سؤال را به جریان نمیاندازد، شاید این انتقاد وارد باشد، اما واقعیت این است که باز هم خود ما نمایندگان جدی نیستیم. کسانی که پای یک سؤال یا استیضاح را امضا میکنند، باید در صحنه بایستند و مطالبه کنند. اما برخی امضا میکنند ولی بعد از آن خیلی جدی نیستند، ملاحظاتی دارند و طبیعتاً این ملاحظات تأثیرگذار است.
نکته بعدی که در موضوع اثربخشی و کارایی سؤالها و استیضاحها نباید از نظر دور داشت، نگاه و منش کارشناسی نمایندگان نسبت به امور است. اگر نگاه اول ما به وظایف و رسالت نمایندگی قانونگذاری و نظارت باشد، باید بدانیم که مرکز پژوهشها در کنار دست ماست و میتوانیم از نظرات کارشناسی آن استفاده کنیم، به شرطی که واقعاً زمان بگذاریم. اما متأسفانه نمایندگان بیشتر برای مسائل جزئی حوزه انتخابیه خودشان زمان میگذارند و طبیعی است که بعد از مدتی در منطقه خودشان گرفتار میشوند و از کارهای اساسی باز میمانند. بنابراین اشکال اصلی بهنحوه عملکرد نمایندگان بازمیگردد. اگر نگاه نماینده این باشد که دوره بعد رأی میخواهد و میخواهد دل مردم را به هر شکل ممکن به دست بیاورد، این باعث میشود درست کار نکند. نماینده باید این نگاه را داشته باشد که من باید وظیفهام را طبق قانون اساسی و اسناد بالادستی بهدرستی انجام دهم؛ اگر این نگاه را داشته باشد، حتی شاید قدرت رأی آوردن او هم بهتر شود.
نکته دیگری هم که برخیها در انتقاد از مجلس مطرح میکنند، احساساتی بودن سؤالات و استیضاحهاست که باعث میشود کارایی لازم را نداشته باشد یا احتمالاً باعث جواب سربالا از سوی دولت شود. در این رابطه هم باید توجه داشت که صرفنظر از سطحی یا عمیق بودن سؤالات، هر سؤالی بهنوعی مطالبه مردم است و باید از مسیر مخصوص به خودش دنبال شود و دولت هم باید جوابگو باشد. اما وقتی مثلاً در دوره نهم مجلس ۳۵۰۰ سؤال مطرح میشود و ۷۸ مورد آنها به صحن میآید و فقط ۲۵ نفر در این میان قانع نمیشوند، یعنی آقایان در پروسه سؤال و جواب، اکثراً امتیازی میگیرند و راضی میشوند! این یعنی نماینده مقصر است، نه دولت و باید فکری اساسی برای نوع نگاه نمایندگان به وظایف نمایندگی شود.
شاید راهحل اساسی این مشکل آن باشد که نمایندگان قبل از انتخابات خود را نفروشند و بدهکار کسی نشوند. اگر قبل از انتخابات وامدار کسی نشدند، مطمئناً بعد از انتخاب هم میتوانند حرف خود را راحت بزنند. خیلی مواقع قبل از انتخابات وامدار میشویم و همین نکته باعث میشود که بعد از انتخاب شدن هم، از بسیاری سؤالات و تذکرات کوتاه بیاییم.
*نماینده مهریز و بافق و عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور