«نماینده» / احمد نجفی بازیگر، تهیه کننده و مجری سرشناس برنامه صندلی داغ در ادامه اعتراض به زمان نامناسب اکران فیلم «من یک ایرانیام» ، پس از اعتصاب درسازمان سینمایی که با وساطت برخی از اهالی سینما این اعتصاب متوقف شد، اینبار دست به اقدام اعتراضی دیگری زد و درب خانه سینما را گلگرفت. احمد نجفی برای استمرار اعتراض انگیزههای فراوانی دارد. فردای پس از گل گرفتن درب خانه سینما با او به گفتگو نشستیم. آنچه در پی میآید گفتگویی صمیمانه با این بازیگر و تهیه کننده سینماست.
*ریشه فساد و مافیا در سینما کجاست؟ کجا جستجویش کنیم؟
متاسفانه یک گروهی از نسل سومی جدید آمدهاند به نام آقازادههای رانت خوار. همه مردم با این عبارت آشنا هستند، میدانیم در تمام صنوف هستند، این تنها حرف من نیست. حرف همه مطبوعات و دولتیهاست، حتی بخشی از گفتمان دولت است، چه دولت قبل و چه دولت جدید. در سینما آقازادههایی هستند با مو و ریش سفید، با یک ظاهر برازنده، که هیچ ارتباطی با سینمای واقعی ندارند. اینها تازه به دوران رسیدههای قدرتند. اینها کسانی هستند که تازه دستشان به ثروت و مال آلوده شده است. داشتن قدرت، شهرت، پول، نیاز به ظرفیت دارد. این ظرفیت در خیلی از آنها نیست. من نمیخواهم از مجموعه سینما انتقاد میکنم اما به خدا، قدرت، ظرفیت میخواهد، دانش میخواهد، باور میخواهد، رفاقت میخواهد. من همیشه در متن سینما فریاد خودم را زدهام. عدهای در سینما هستند که تازه فهمیدند شورای صنفی چه بهایی برایشان دارد؟ چه قدرتی را برای منفعتجویی چند نفر خاص انباشت کرده است، سر پیچ ایستادند و مناسبات فرهنگی را دارند تغییر میدهند.
فیلمنامهها را قبل از ارشاد همین جریان مافیایی تصویب میکند. تهیه کننده با التماس به این جریان مافیایی پخش و اکران میگوید فلان فیلم را بسازم شما اکران میکنید؟ هیهات منا الذله. چنین فضایی ذلت این سینماست. سینماگران را ذلیل میکنند که بروند پیش آنها سر کج کنند. من پخشکنندگان شجاعی را میشناختم که الان به من میگویند: نجفی جان با اینها نمیشود درافتاد. اینها کی هستند که نمیشود با آنها درافتاد؟ مگر قرار است دربیفتیم، ما حقوقی در سینما داریم.
*چون اعتراض شما به نحوه اکران فیلمتان باز میگردد قربانی کردن آثار ارزشمندی مثل ویلاییها و دریاچه و اشنوگل ماحصل همین مدیریت پنهان بخش خصوصی در سینماست؟ چرا کسی اعتراض نمیکند؟
بچههای سینما را ترساندهاند. توی سیسیل میتوانی به مافیا بگویی بالای چشمت ابروست؟ شب جسدتون توی گوشه خیابان است. اینجا مافیا فیلمها را قربانی میکند. یک تصویر بزرگتر به شما بدهم. تمام تهیهکنندهها به مافیای پخش و اکران فقط باید چشم بگویند. فیلمنامهها را قبل از ارشاد همین جریان مافیایی تصویب میکند. تهیه کننده با التماس به این جریان مافیایی پخش و اکران میگوید فلان فیلم را بسازم شما اکران میکنید؟ هیهات منا الذله. چنین فضایی ذلت این سینماست. سینماگران را ذلیل میکنند که بروند پیش آنها سر کج کنند. من پخشکنندگان شجاعی را میشناختم که الان به من میگویند: نجفی جان با اینها نمیشود درافتاد. اینها کی هستند که نمیشود با آنها درافتاد؟ مگر قرار است دربیفتیم، ما حقوقی در سینما داریم.
ما حقوقی در این جامعه فرهنگی داریم. اغلب سینماگران باید از مافیای سینمای ایران تمکین کنند، در غیر اینصورت نابودت می کنند. قدرت در هالیوود دست یهودیهاست، گلدن مایر، یونیور سال و ... این ها محتوای فیلم را تعیین میکنند. مافیای سینمای ایران دقیقا میخواهد مثل یهودیهای ساکن هالیوود رفتار کند. یهودیهای مقیم هالیوود سی و چهار هزار سالن سینما دارند و شما با چهارتا سینمای فکستنی نباید چنین انحصاری بوجود بیاورید. در هالیوود با این سیستم بسته اجازه نمیدهند فیلمی قربانی شود. من تقاضا میکنم از کسانی در رصد مسائل فرهنگی دست دارند یکبار هم شده رصد کنید، از امسال عید تا دیماه چه فیلمهایی اکران شده و مال چه کسانی است؟
*مال یک عده محدود است.
از این قبضه کردن مافیایی سینما قدرت میگیرند. پول دارند و بهترین اکرانها مال فیلمهای خودشان است. هر روز دارند فربهتر میشوند. این آقازادگی فرهنگی چاقشان کرده است و ترس و وحشت در میان همکاران دیگرشان ایجاد میکنند. آقایانی ما را رفیق مینامند هنوز جای چنگالشان روی گردن همکاران و رفقایشان خشک نشده است. من اخطار میکنم در مورد قضیه دارد اخلاق در سینما، تفکر در سینما به طرف یک تلقی مافیایی میرود، آقایان یکبار دیگر توبه کنید.
مافیای سینمای ایران دقیقا میخواهد مثل یهودیهای ساکن هالیوود رفتار کند. یهودیهای مقیم هالیوود سی و چهار هزار سالن سینما دارند و شما با چهارتا سینمای فکستنی نباید چنین انحصاری بوجود بیاورید.
*مهدی فخیمزاده بارها هشدار داده بود که سرکرده این مافیای پخش دارد جا پای حسامزاده قبل از انقلاب میگذارد و مسئولان فرهنگی ما حواسشان به همه چیز جمع است غیر از حوزه اکران که توسط چند نفر قبضه شده است.
من حسامزاده و میثاقیه را میشناختم. من به دفتر میثاقیه رفت وآمد داشتم. در دفتر میثاقیه گوزنها و خاک ساخته شد. حسامزاده فیلمهای تجاریتر میساخت اما میثاقیه جز کسانی بود که اگر حتی قدرتی دستشان بود این قدرت را در راه فیلمهای ارزشمند به کار میبرد. آیا الان مافیای اکران، قدرت خود را صرف آثار ارزشمند میکند؟ در راه فیلمهای مثل خاک، گاو و فیلمهای که با نظام سابق درگیر بود. من که شاهد قضایای گوزنها و مشکلاتمسعود کیمیایی هستم. شاهد عینی بودم. من او را سلطنت آباد و مقر ساواک بردم. میثاقیه را ساواک در دفترش چنان زدند که او با آن هیبت و عظمت گریه میکرد. الان ببیند چی شده؟ آن زمان شجاعتی در ساخت این فیلمها وجود داشت، الان فیلمهای سینمای ایران به کدام سمت میروند.
*شما در گفتگوی قبلی خودتان دائما میگفتید من یک پرچم هوا کردم. در اغلب فیلمهای آمریکا نشان دادن با ربط و بی ربط، پرچم یک موتیف بسیار مهم است. در چند درصد فیلمهای ایرانی ما پرچم ایران را میبینیم؟ در فیلمهای آمریکایی نشان دادن پرچم یک هویتی به فیلم آمریکایی میدهد اما در فیلمهای ایران با عدم نمایش پرچم هویتی نیست، حتی بدون نمایش پرچم هم فاقد هویت ملی است.
اصلا از نظر مافیای سینمای ایران، پرچم نشان دادن خطاست. یکی از دلایل مبارزه مافیا با من و فیلم « من یک ایرانیام» همین است. ادای وطن پرستی در میآورند. من با اینها زندگی کردم. من اینها را میشناسم. من اهل شایعه پراکنی و شایعه شنیدن نیستم. در DNA اینها وطن پرستی معنی ندارد. من آنچه را که از اینها دیدم به مرور منتشر خواهم کرد. این موسوی(غلامرضا) عشق قدرت است. من و موسوی عضو یک شورا بودیم، مدیر سینمایی در مشهد پول سینماگران را نمیداد. در شورا قرار شد یکنفر به نمایندگی از اتحادیه تهیه کنندگان برود پول را بگیرد و بیاورد. اینها رفتند کار را درست کنند، پول را گرفتند و فیلم ساختند. یادت رفته آقای موسوی! میخواهی بازم هم به یادت بیاورم. این شروع منه، تهدید نمیکنم. با این DNA تو در شورای مرکزی اکران نشستی!؟ مدارک این قضایا هنوز گم نشده. شما را به عنوان امین فرستادیم. همان کار باعث شد که من یک اتحادیه دیگری تشکیل بدهم. علت اینکه اتحادیه دوم شکل گرفت همین اتفاق بود. تقلب های متعددی که در انتخابات میکردند. کارهایی که میکردند باعث شد و من و جوزانی یک اتحادیه تازه بوجود بیاوریم. هر کاری هم که از دستشان برآمد کردند. همین آقای منوچهر محمدی هم با آنها بود. اگر دروغ باشد و سند نداشته باشم جرات دارم چنین اتهامی را بزنم؟ من چیزی نمیگویم که سوء استفاده کنند. من هوش مصنوعی این ماجرا را میدانم، از محتوای جلساتشان خبر دارم.
*این دشمنی با شما سیاسی است. رضا درمیشیان فیلمی با عنوان «عصبانی نیستم» ساخته که فیلم توقیف است. داروغهزاده مثل یک دستیار درمیشیان را به ملاقات با نمایندگان مجلس میبرد که با کمک آنان فیلم را اکران کند. ما یکبار آقای داروغه زاده را در کنار شما ندیدیم. چرا داروغه زاده از فیلم ملی حمایت نمیکند و از فیلم ضد ملی حمایت میکند؟ برای من سئوال است. انتقام چه چیزی را دارند از شما میگیرند.
دارند انتقام ۱۵ سال تمام اعتراض من به بدرفتاری، قدرت طلبی و مال اندیشی را میگیرند. انتقام از فیلم «من یک ایرانیام» بخش کوچکی از تلافی با بنده است. قدر مسلم همین است. بنده نه سیاسیام نه حزبیام نه دارو دسته دارم. اعتراض مرا لطفا سیاسی نکنید. من نه سیاسی هستم نه عمله فرهنگی کسی هستم. من قبلا به شورای فاسد اکران اعتراض داشتم. این چیزی نبوده که الان به شما بگویم. اگر هم صبر کردم، اگر در این سه هفته اخیر نگفتم به قرآن قسم به خاطر ایام دهه فجر بود. به حرمت سالگرد انقلاب سکوت کردم. اما اگر رسیدگی نشود من دوباره شروع خواهم کرد. اصلا بحث من اکران فیلم «من یک ایرانیام» در میان نیست. من اگر فیلمم ۱۵۰ میلیارد تومان میفروخت بازهم به این شکل اعتراض میکردم. چون من چند تا فیلم ساختم که نگران باشم، چون معلوم نیست من چقدر زندهباشم. اما تا زندهام با این مافیا میجنگم.
*چرا نسبت به ساخت این فیلم اینقدر متعصب هستید؟
من فیلمی را که تهیه کردم داستانش برای بنده است. من با چه تلاش و حرصی سراغ این داستان رفتم که عزت و شکوه پرچم ایران را نشان بدهم. دوستان عزیز من فیلم رولند امریش، سقوط کاخ سفید را دیدهاید. کاخ سفید نابود شده اما پرچم آمریکا آن گوشه تصویر در شکل باشکوهی دارد تکان میخورد، هی تیک میزند با پرچم، هی تیک میزند. دوستان در سینمای ایران تا حالا از این کارها کردند؟ چرا نکردند؟ آیا کُشتی کلاسیک و سنتی ما شایسته نبود که فیلم دربارهاش ساخته شود؟ من همین پولی که داشتم میتوانستم چهار تا فیلم آپارتمانی سکسی مثل جریان اصلی بسازم. دلار چهارهزار و دویست تومان جور کردم بردم اکراین، زیر سرمای سی درجه زیر صفر این فیلم را ساختم.
عکسهای شما را با سران دولت قبل در فضای مجازی دست به دست میکنند تا این موج کوبیدن بیشتر ادامه پیدا کند.
من یک آدم مستقل اهل خرمشهر با صدای بلند فریاد میزنم من در هر دولتی هر کار برای سینما بتوانم انجام میدهم. سابقه من نشان میدهد. من مثل آقایان نیستم که هر روز از یک صندلی به صندلی دیگری بپرم. من خودم در ایام انتخابات ۱۳۷۶ معترض سیاسی کردن عرصه سینما بودم. همان سال گفتم خانه سینما را سیاسی نکنید و کردند. تنها کسی که در کمپینهای حمایتی سیاسی حضور نداشت، بنده و یکنفر دیگر بود.
*آن یک نفر هم سیروس الوند است که همیشه از سیاست دوری کرده.
ما رفتیم دفتر مرحوم سیفالله داد رفیق من بود، آقای منوچهر محمدی و مرتضی شایسته شاهد بنده هستند. من رفتم گفتم آقای داد سینما را سیاسی نکنید. آن زمان بیست و هشت نفر در لیست بودند. تنها بازیگری که در لیست بود من بودم. گفتم اینکار شما سینما را به دو بخش تقسیم میکند که سینما متاسفانه سیاسی شد. زمان انتخاب ۷۶ تا الان، سینما سیاسی شد و این تالی فاسد تا امروز همچنان ادامه دارد.
*مافیای اکران میتوان یک خطر بزرگ برای فرهنگی ملی ما باشد؟
مگر تا الان نبوده. بدترین انحرافش را توضیح دادم. فیلمنامه تصویب میکنند. یعنی قبل از اینکه ارشاد مجوز بدهد میگویند چه چیزی ساخته شد یا نشود. سینمای ملی افتاده دست ۵ تا پخش کننده آنوقت ارگانهایی خاص تصور میکنند با ساختن ۳ فیلم در سال جریان سینما را عوض کردهاند. لطفا برای بقای فرهنگ بیایید با خودتان رو راست باشید. سینمای ایران را از دست رفته بدانید. شما چرا فکر میکنید با وجود اینکه مافیای ایران میداند که سالانه امکان نمایش ۵۰ یا ۶۰ فیلم را بیشتر نداریم.
*چرا؟
شلوغ میشود. شلوغ که شد گران میشود. یعنی سینماگران برای اکران هجوم میآورند و این حلقه ۵ نفره میشوند مرکز تصمیم گیری. سینماگران در برابر مافیا مجبور میشود سرش را بندازد پایین. ببین داور جشنواره فجر که روی آنتن زنده لاتاری مهدویان را میزند. خیلی راحت فیلم را داوری نکردند. سازندگان هم جرات ندارند چیزی بگویند. چون اون داوره خودش سهامدار همان کمپانی پخش و اکران مافیایی است. برای شما چه معنی و مفهومی دارد؟ اصلا برای چی او را داور میگذارند؟ جرم من چیه؟ چون فیلمی علیه مهاجرت در ۳۰ دجه زیر صفر ساختم. این هویت ملی کاملا از سینما رخت بربسته است. یکی دو نفر بیشتر در این سینما فیلم با هویت ملی میسازنند، فقط مهدویان است و حاتمیکیا. نقد فیلم به من مربوط نیست اما نشان دادند هر فیلمی که ساختند هویت ملی در متن آن متجلی بود، سازنده و اثر هدف قرار گرفتند.
این فرشی است که به زودی از زیر پای مهدویان میکشند. حریف حاتمیکیانمیشوند. اما قصدشان زدن مهدویان است. اصلا نباید چنین فیلمهایی مثل لاتاری در سینمای ایران ساخته شود.
*مهدویان هم که فیلم ملی ساخته به او انگ فاشیستی روی آنتن زنده میزنند.
اینها به کی انگ نمیزنند؟ گول این جایزه ها را نخور آقای مهدویان. این فرشی است که به زودی از زیر پای مهدویان میکشند. حریف حاتمیکیا نمیشوند. اما قصدشان زدن مهدویان است. اصلا نباید چنین فیلمهایی مثل لاتاری در سینمای ایران ساخته شود. من قصد دارم این سینمای خرابه را بکوبم و دوباره آنرا بسازم. من راجع منافع خودم حرف نمیزنم من دارم راجع منافع ملی ما در حوزه خطیر سینما حرف میزنم. از نظر فنی و قاعده چطور میشود سه نفر از یک دفتر پخش و تولید گردنه سینما را بدست بگیرند، اعضای شورای صنفی نباید پخش کننده باشند، نباید سینمادار باشند. اینها هم سینمادارند، هم پخش کننده و هم تهیه کننده. براحتی سینما را قبضه کردند و هر فیلمی که دلشان میخواهد را اکران میکند. من خطابم به تو و سایر دوستان رسانهای است که با هم جریان خوبی برای نمایش اکران فیلم خارجی راه انداختید. خاطرتان هست به تو گفتم این راه بهترین شیوه برای مواجهه با مافیای چند نفره آقایان است. دوستان هنوز متوجه نشدند که چند نفر از دلسوزان فعال رسانهای موج اکران فیلم خارجی را براه انداختند. تنها هدفشان مبارزه با مافیای سینمای بود. اکران فیلم خارجی بهترین شیوه برای نابودی این جریان مافیایی است. حتی شده فیلم چینی و روسی اکران کنید اما بساط این جریان مبتذل را جمع کنید.
*الان حمله به حاتمی کیا که از منتقدان وابسته آغاز شده، کاملا بفرموده بوده، یعنی این حلقه های مافیایی به نوچههای حقوق بگیرشان دستور میدهند فیلم حاتمی کیا را در تلویزیون ملی بکوبید؟
دقیقا، اصلا چشم دیدن حاتمیکیا را از روزی که وارد سینما شد، نداشتند. چون میترسیدند که نگاه ملی - میهنی حاتمیکیا تکثیر بشود. من از درون DNA این ها(منظور همان حلقه خاص) خبردارم. اینها قصد دارند واژه سازی کنند، بگویند فیلمساز وابسته و ارگانی و بعد این جریان رو نابود کنند. من دارم هشدار میدهم که همین مافیای پخش و اکران و این تعداد محدود فیلمسازان ملی را میخواهند نابود کنند. این همان حاتمیکیایی است که دائما به به چه چه میکردید. چرا باید فریاد اعتراضش را بلند کند. ایشان سنشان بالاتر رفته و باید آرامتر باشد، جایزه بگیرد و تشکر کند. داد زدنها و فریاد زدنها به تدریج دارد بیشتر میشود و آقای حیدریاناز این داد و فریادها بترسید. آقای حیدریان! این فریادها برای دوران مدیریت شما خوب نیست و فاجعه است. من میخواهم این شورای صنفی نمایش به ارشاد بازگردد با نمایندگی صنوف مختلف، نه فقط این آقایان.
این شورای صنفی سینما را به فنا و و فساد خواهد برد، چون آدمهایش را میشناسم. به عمل کار برآید به سخندانی نیست. وقتی حرف میزنند راجع به دموکراسی و برنامهریزی و مدیریت آدم پیش خودش میگوید به به؛ بعد نگاه میکنی میبینی فیلمهای خوب سینما در ایران در یکسال اخیر نابود شدند. آقای اسعدیان با آقای سرتیپی شراکت دارند. رئیس شورای صنفی آقای اسعدیان است، نفر بعد آن سرتیپی، بعدی هم آقای کاظمی است. آخه این رانت نیست. این دسیسه نیست. سه نفر از یک شرکت در شورای صنفی نمایش باشند. آقای اسعدیان! لطف کنید جواب بدهید. آیا رئیس بودن اینکه یعنی فیلم خودت را در عید اکران کنی؟
به آقایان حیدریان و داروغهزاده گفتم دارد بوی خطر دارد به من میرسد. اینها سینما را به انحراف و انحصار میکشانند. که اصلا طبق قانون حق ندارند. مثل این است که شما بگویی من ۵ میلیون تن گندم دارم، می فروشم کیلویی ۵۰۰ هزار تومان. میتوانید این کار را بکنید، این انحصار است. مثل اینکه نان سنگک بشود ۲۵ هزار تومان. شما حق ندارید با روزی مردم اینکار را بکنید. مجرای شعورتان را باز کنید، این کارها ضد قانونی و دموکراسی است. زمانیکه فریاد میزدم غیر قانونی است، منظورم همین بود. یعنی سکان سینما تا ابد باید دست همین ۵ نفر باشد و همه ما باید سکوت کنیم، آنهم در این نظام اساسا دغدغه فرهنگی دارد.
*برای اکران فیلم در شرایط مطلوب باید چیکار کنی؟
باید بری دفترشان در مقابلشان زانو بزنی، آقا آقا کنی پورسانت خوب هم بدهی تا یک فکری برایش بکنند.
*با این فساد و پولشویی در سینما یک جایی یک نهادی باید ورود کند؟ وزارت ارشاد یک چند سالی هست کلا عقیم شده.
عرض بنده همه همین هست. باید نهادهای بالادستی فراتر از ارشاد ورود کند. چه پردیسهایی و چگونه و در چه مناقصههایی به چه کسانی واگذار شده، مسئله بسیار مهمی است. غیر از این پردیسها و سینماهای دیگری با ترفندهای عجیب و غریب غصب شد. مضامین سینمای ایران را ببیند چگونه است، مادر زن عاشق پدر زن آن یکی. ما که نمیتوانیم به شما بخشنامه بدهیم چگونه فکر کنید. در این سینما که دارند آزاد فیلم میسازنند و به هر کس هم که میتوانید متلک میگویید از هر کس هم بخواهید انتقاد میکنید. به همین خاطر است وقتی که موج رسانهای اکران فیلم خارجی را راهانداختید از شما جانانه دفاع کردم. چون باید این گندآب سینمای مافیای را جمع کرد.
*همه دارند هوارهوار میکنند برای فیلم ضد ملی «عصبانی نیستم» اما سر بد نمایش کردن فیلم شما چاقو کشی راه انداختهاند.
در فیلم ما صحنهای داریم موزه دفاع اکراین برای جنگ جهانی دوم که عظمتی دارد و در فیلم هم نشان میدهیم. خدا میداند چقدر هزینه کردیم اجازه بگیریم آنجا فیلمبرداری کنیم. . از کارگردان خواهش کردم که این سکانس فیلم حتما باید باشد. جایی است که دختر اکراینی با ورزشکار ایرانی قرار میگذارد. میگوید عجب جای با شکوهی و زیبایی است. میگوید چند سال جنگیدید؟ اکراینی پاسخ میدهد چهار سال. ایرانی پاسخ میدهد هشت سال جنگدیم یک مشت آهن قراضه داریم. دل من برای این قضیه میسوزد. بارها این را گفتم. من سر مستند در خرمشهر توی موزه ایستادم داد زدم که این است موزه جنگ. این همه جوان زیر این خاک رفتند. این همه فدا کاری کردند آخرش این شد؟ چی میخواهید به نسل بعدی برسانید؟ این باور من است.
*حتما پیام نسل انقلابی در «آینه بغل» وجود دارد؟
چنین فیلمهایی موفق هستند. موفق آقای سرتیپی، موسوی و منوچهر محمدی است که قرار است اصولی د اشته باشند حالا فهمیدم آن فیلمهای پوششی است برای... ی. .شورای صنفی باید از دستان و چنگال این چند نفر خارج شود. چرا باید این همه صدا و اعتراض باشد. کاش این کارهای را نمیکردند تا لیاقت اداره سینما بوسیله اهالی سینما بدست بیاید. بخش خصوصی سینما را نمیتواند اداره کند. همین قشر و الیت خاص اداره اکران را در دست دارند، هدایت فیلمهای ایرانی در جشنواره های خارجی دست همین چند نفر است. همه جا هستند. شما نگاه کنید چه کسانی به این جشنواره های خارجی میروند و چه اصراری است که فیلمهای یک عده خاص در این جشنواره ها نمایش داده شود. یعنی همه جشنواره ها شاهد ذلت این ملت باشند تا یک عده خاص جایزه بگیرند. این روند تا کی ادامه خواهد داشت؟ یک قشر خاص هستند که حضور در جشنواره های خارجی و اکران داخلی را باهم تقسیم کردند.