ماهنامه «نماینده» / وقتی مردم مناطق مختلف، کسی را برای نمایندگی خود در سیستم سیاسی کشورشان انتخاب کرده و به مجلس میفرستند، از او توقع دارند که در مسائل منطقهای و حتی سیاست خارجی و سیاستهای کلان کشوری، فعال بوده و بهطور کامل نماینده آراء و تفکرات آنها در سیستم سیاسی کشورشان باشد. حال اگر نمایندهای بعد از انتخاب شدن در مجلس انگیزهای برای فعالیت نداشت یا به بیتحرکی و سیاستبازی و زدوبند با گروههای لابیگر و منفعتگرا پرداخت، چطور مردم میتوانند بر او نظارت داشته باشند؟ این مسئله درست است که این نوع اقدامات از چشم رسانهها دور نمانده و مردم میتوانند با رأی ندادن به این فرد، زحمات وی را جبران کنند(!) اما سیستم نظارتی دیگری نیز باید در کار باشد که نمایندگان را به فعال بودن در صحن مجلس وا دارد. یکی از سیستمهایی که درحال حاضر در تعدادی از مجالس دنیا اجرایی میشود، دسترسی مردم به نطقها، اخبار مجلس، دفاتر نمایندگانشان و در نهایت، آماری است که پارلمان کشور مورد نظر از میزان آرای نمایندگان یا میزان حضور آنها در مجلس به رسانهها و مردم میدهد.
با بررسی مجالس مختلف دنیا میتوان به این نتیجه رسید که آمریکا در این زمینه بدترین میزان نظارت و کانادا بیشترین میزان نظارت بر اقدامات نمایندگان را دارد. البته مجلس شورای اسلامی در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و نام بردن از نمایندگانی که با تأخیر وارد مجلس شده یا غیبت غیرموجه داشتهاند، از اقداماتی است که در مجالس دیگر کشورهای دنیا کمتر دیده میشود.
در کانادا که میتوان گفت بیشترین نظارت بر عملکرد نمایندگان در رأی دادن و حضور فعال داشتن در پارلمان وجود دارد، سیستمی به وجود آمده است که مردم میتوانند بهصورت آنلاین و از طریق وبسایتهای مرتبط با مجالس این کشور، دقیقاً عملکرد نمایندگان خود را مورد بررسی قرار داده و آرائی که در صحن مجلس دادهاند را ببینند. در سال ۲۰۰۹م. ، قانونی تصویب شد که تمام رأیهای نمایندگان در دورههای مختلف مجالس این کشور و تاریخچه آنها بهصورت آنلاین در اختیار مردم قرار گیرد. این کار البته با مخالفتهایی نیز روبهرو شد اما در پایان این گروههای مردمی مطالبهگر بودند که به مقصود خود رسیدند و درحال حاضر در تمامی مواردی که نمایندگان رأی میدهند، مردم میتوانند عملکرد نماینده حوزه انتخابیه خود را در وبسایت مجلس مشاهده کنند. بدین ترتیب کمتر نمایندهای میتواند در رأیگیریهای مهم شرکت نکرده یا در صحن مجلس فعال نباشد یا توضیح قابل قبول و منطقیای درباره دلایل رأی دادنش به طرحی را نداشته باشد.
البته در آمریکا نیز چنین سیستمی وجود دارد و مردم میتوانند بلافاصله و بعد از گذشت یک ساعت از زمانی که نمایندگان کنگره به طرحی رأی دادند، در وبسایت کنگره مشاهده کنند که چه نمایندگانی به طرح رأی داده و چه نمایندگانی در این مورد ساکت بودهاند. در وبسایت کنگره، مشروح مذاکرات کمیسیونهای مختلف و همچنین جلسات استماع کنگره نیز وجود دارد و این رکوردها و تاریخچه تا ۲۰ سال قبل نیز قابل بازیابی است. البته این بدین معنا نیست که نمایندگان کنگره از این آمارها در جهت بهتر شدن میزان فعالیتشان استفاده میکنند چراکه مسئله حضور داشتن در جلسات علنی مجلس، در عرف مجلس آمریکا مسئله چندان مهمی نیست. کنگره نه برای تشکیل جلسه، بلکه برای رأیگیری باید حدنصاب داشته باشد و این بدین معناست که ممکن است طرحی در مجلس مورد بررسی قرار گیرد که میزان مستمعان این بحث در بین نمایندگان به تعداد انگشتان دست هم نرسد اما زمانی که قرار بر رأی گرفتن باشد، در بلندگوی کنگره نمایندگان برای رأی احضار میشوند و زمانی که جلسه به حدنصاب رسید، رأیگیری آغاز میشود. این بدین معناست که در بسیاری از جلسات کنگره، نمایندگان اصلاً خبری از طرح و جزییات آن و دلایل موافقان و مخالفان با طرح ندارند و اگر مسئله مورد بررسی مهم باشد، معمولاً کاری که حزب متبوعشان از آنها بخواهند را انجام میدهند و در بسیاری موارد طرح را نخوانده، بنا بر نظر حزب، به آن رأی موافق یا مخالف میدهند. این مسئله البته ریشه در چگونگی انتخاب شدن نمایندگان در کنگره دارد که بهشدت وابسته به منابع مالی کمپین انتخاباتی آنهاست. بدین ترتیب نمایندهای که با جمعآوری پول و گرفتن منابع مالی از حزبش وارد کنگره شده، برای باقیماندن در کنگره نیز در طول چند سالی که فعالیت میکند، بهجای تصویب قوانین، بیشتر اوقات خود را صرف لابی کردن با افراد و شرکتهای مختلف برای جمعآوری پول مورد نیازش برای دوره بعدی انتخابات میکند و دیگر زمانی برای رسیدگی به مشکلات حوزه انتخابیه و مردمش نخواهد داشت. در نهایت، میتوان بهخوبی مشاهده کرد که با وجود تمام راهکارها و قوانین اجرایی درون مجلسی، نمیتوان به این آسانیها هم نمایندهای را مجبور ساخت که به وظایف نمایندگی خود عمل کند و در نهایت میزان رضایت کلی مردم از نماینده، سرنوشت وی را برای دوره بعدی انتخابات تعیین میکند و البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که در برخی از سیستمهای سیاسی اصولاً نیازی به رأی مردمی نیز وجود ندارد و مانند ایالاتمتحده، همین که بخشی از رأیدهندگان، احزاب و مؤسسههای اقتصادی از نظر مالی فرد را حمایت کنند، برای حضور او در پارلمان کفایت میکند!