شناسهٔ خبر: 142874 - سرویس مجلس
منبع: ماهنامه نماینده

پاسخ یک خبرنگار پارلمانی به پرسش های «نماینده»

بیشترین خواسته خبرنگاران تسهیل انجام مصاحبه‌هایشان است

مجلس برخی نماینده‌ها حتی در برخورد با مردمی که به آنها مراجعه کرده بودند نیز رفتار نامناسبی داشتند. در مواردی در جواب تلفن من نیز گوشی را قطع کردند درحالی‌که می‌توانند راحت بگویند نمی‌خواهند یا نمی‌توانند، صحبت کنند!

ماهنامه «نماینده» :

* شما چه مدتی است با مجلس و نماینده‌ها کار می‌کنید؟

من ۲۰ سال است خبرنگارم و ۱۸ سال است که در حوزۀ مجلس کار می‌کنم. روزهایی که به جلسه علنی مجلس نرسم هم صوت آن را از رادیو گوش می‌دهم تا در جریان مذاکرات باشم. بعد از اتمام جلسه نیز در دفتر روزنامه مطالب این حوزه را آمادۀ چاپ می‌کنیم و روزهایی که صحن نباشد هم تلفنی با آنها ارتباط می‌گیریم.

* آخرین خبری که منتشر کردید و تکذیب شد یا مصاحبه‌شونده گفت تغییرش بدهید چه بود؟

این اتفاق‌ها معمولاً برای ما ناخوشایند است و مورد بازخواست قرار می‌گیریم. مطلبی را از یک نماینده‌ای منتشر کردم که بعداً مدعی شد آن را نگفته است. معمولاً دیوار روزنامه‌نگارها خیلی کوتاه است، البته بنده اشتباه کردم که صوت مصاحبه‌اش را نگه نداشتم! همیشه از این اتفاقات می‌افتد و از مجلس ششم که من تجربه دارم برایم از این اتفاق‌ها می‌افتد. موردی هم بود که مصاحبه ‌شونده پشیمان شده و بعداً خواستار اصلاح شده است.

* کدام رفتار خلاف شأن نمایندگی بود که عمیقاً از آن متأثر شدید؟

بسیار زیاد با این امور مواجه شدم. نه‌تنها در برخورد با خبرنگار، که برخی نماینده‌ها حتی در برخورد با مردمی که به آنها مراجعه کرده بودند نیز رفتار نامناسبی داشتند. در مواردی در جواب تلفن من نیز گوشی را قطع کردند درحالی‌که می‌توانند راحت بگویند نمی‌خواهند یا نمی‌توانند، صحبت کنند!

در یک مورد نماینده‌ای به همکارم گفت شما سوادش را ندارید که به شما جواب بدهم؛ درحالی‌که همانجا متوجه شد این خبرنگار یک سال زودتر از او در همان رشته و مقطع تحصیلی و دانشگاه درس خوانده است. حتی یک بار در ایام تصویب بودجه، یکی از اعضای کمیسیون تلفیق بود از بچه‌های خبرنگار برای ارائه گزارش، کمک می‌گرفت.

* بین نماینده‌های دورۀ قبل، از راه نیافتن کدام نماینده به دورۀ دهم ناراحت شدید؟

خیلی از نماینده‌ها که کارشناسان خبره‌ای در کارشان بودند ـ با توجه به اینکه تعدادشان در مجلس کم شده است ـ جایشان خالی است. دکتر سبحانی، دکتر عادل آذر و دکتر عماد حسینی از جمله کارشناسان قوی حوزه خودشان بودند که از حضور در مجلس به‌عنوان نماینده، محروم ماندند. حضور اینها در کسوت قانون‌گذار خیلی ارزشمند بود.

* خسته‌کننده‌ترین کار در حوزۀ خبرنگاری در مجلس، چیست؟

درواقع هیچ‌کدام از کارهایش خسته‌کننده نیست؛ فقط همین که باید انتظار بکشیم که یک نماینده به راهرو مجلس بیاید تا با او مصاحبه کنیم و مواقعی که با وقت‌نشناسی آنها مواجه شویم، خسته ‌کننده است. اما با توجه به اینکه برای خبرنگاری مجلس باید درگیر صحن علنی و تذکرات و نطق‌ها باشیم، چون کار پویایی هست، خسته‌ کننده نیست.

* نمایندگی مجلس کار سختی است؟

شخصاً جایگاه نمایندگی مجلس را درک نکردم، اما آنها که واقعاً کار می‌کنند، کارشان سخت است. من با نماینده‌ای در حال مصاحبه بودم که یک نفر از حوزۀ انتخابیه‌اش با او تماس گرفت و به نماینده گفت برو فلان جا برای من کود شیمیایی تهیه کن و بفرست. این درحالی است که همه می‌دانیم نماینده‌ها فقط مسئولیت استانی و حوزه انتخابیه ندارند. کارهای کلان ملی هم برعهده دارند.

* نماینده‌ها چند دسته‌اند؟

بعضی‌ها خیلی پرتلاش و با روابط‌عمومی بالا، عده‌ای در حد متوسط می‌آیند صحبت می‌کنند و می‌روند، بعضی‌ها هم که کلاً خبرنگارگریز هستند.

* حاضرید دخترتان خبرنگار پارلمانی شود؟

باید به علایقش توجه کنیم. الان ۱۲ سالش است و کمی از رفتارهای ما را می‌بیند و از این جهت که ما دائماً پیگیر اخبار هستیم، خودش هم پیگیر اخبار هست. با توجه به اینکه قرار است به کلاس هفتم برود خیلی اطلاعاتش خوب است؛ اما انتخاب شغل مستلزم صرف زمان و یافتن علاقه‌مندی‌های خودش است.

* به‌خاطر انتشار یک خبر یا مصاحبه، تهدید شدید؟

خوشبختانه اتفاق تهدیدآمیزی برای من نیفتاده است.

* با نماینده‌ها سفر رفتید؟ خوش‌اخلاق و خوش‌مسافرت بودند؟

بله. جایی که ما را برای بازدید از حوزۀ انتخابیه‌شان دعوت کرده بودند به ما خوش گذشت. دربارۀ خوش‌اخلاق بودن این را بگویم که حتی من نماینده‌های ادوار گذشته را هم که توی راهروهای مجلس می‌بینم از من می‌پرسند «هنوز شما هستی؟» که من هم به شوخی می‌گویم: «شما هم که حضور دارید.» مثلاً آقای حدادعادل که از مجالس ششم تا نهم نمایندۀ تهران بودند، من را که می‌دیدند با وجود اینکه اسم دخترم را بلد نبودند ولی اغلب حالش را ازم می‌پرسیدند؛ آقای جلالی هم بر همین اساس چند بار به شوخی من را «مامان مانیا» خطاب کردند.

* پیش آمده سفر بروید و مشکلی برایتان پیش بیاید که لازم باشد از نمایندۀ آن شهر کمک بگیرید؟

این اتفاق برایم نیفتاده؛ اما هیچ وقت هم به خودم اجازه ندادم برای مشکل خودم با یک نماینده صحبت کنم.

* تا حالا یک نماینده از شما خواهش کرده که با او مصاحبه کنید در صورتی که اصلاً سوژه روز شما نیست، یا علی‌رغم تلاشش برای دیده شدن و مصاحبه دادن، اطلاعات کافی نداشته باشد؟

گاهی اوقات افرادی که نسبت به حوزه‌ای واقعاً اشراف داشتند به صورت پیشنهاد به من گفتند که در موضوعی صاحب نظر هستند، اما این مواقع خودم مصاحبه نکردم و به گروه‌های خبری دیگری که مرتبط بوده مثل اقتصادی یا اجتماعی ارجاع داده‌ام.

* چند «ترین» در مجلس را نام ببرید.

اتفاقاً من یک گزارش در ویژه‌نامه نوروزی روزنامه جام‌جم در همین خصوص شامل پرسفرترین، غایب‌ترین و پرانرژی‌ترین نوشتم. دربارۀ پرسفرترین که نوشتم یکی از نماینده‌ها ناراحت شد و گفت چرا من را مارکوپولو مجلس خطاب کردی! من حتی از پربچه‌ترین نماینده هم نوشتم. یک نفر حدود ۱۳-۱۴ بچه داشت.

* مثال هم می‌زنید.

مثلاً پرنظرترین نماینده‌ها از مازندران هستند. دربارۀ همۀ مصوبات و فعالیت‌ها در مجلس فعال هستند و صحبت می‌کنند.

* اگر به شما گفته شود یک خواستۀ اجابت‌ شده از مجموعۀ مجلس دارید، چه چیزی تقاضا می‌کنید؟

من با توجه به اینکه از اول مجلس ششم خبرنگار پارلمانی بودم، خواسته‌ای که همیشه داشتم این بود که برقراری ارتباط من با برخی نماینده‌ها برای مصاحبه‌ها را زود انجام بدهند. مثلاً اگر بخواهم با برخی رئیس کمیسیون‌ها صحبت کنم. البته دوستان اداره اخبار همیشه با من همراهی کردند و پیگیر بودند تا اتفاق‌هایی که می‌خواهم بیفتد. معمولاً بیشترین خواسته خبرنگاران پارلمانی این است که کار انجام مصاحبه‌هایشان سریع‌تر انجام شود که الحمدلله این کار اغلب برای من انجام شده است.

* آخرین بار که خواستید چیزی بخرید یا مسافرتی بروید و گفتید «با حقوق خبرنگاری که نمی‌شه» چه موضوعی بود؟

حقوق خبرنگارها معمولاً کفاف هیچ کاری را نمی‌دهد. کلاً شغل خبرنگاری سخت است و با وجود اینکه با قدرت در ارتباط است، اما جزو قشر ضعیف هستیم. معمولاً همین خانه و ماشین خریدن و ایجاد رفاه اجتماعی مثل توانایی برای پرداخت هزینه‌های درمانی خانواده برای خبرنگاران جزو اولین خواسته‌هاست. گاهی اوقات فکر می‌کنیم اگر پزشک می‌شدیم راحت‌تر زندگی می‌کردیم.