به گزارش «نماینده»، وسوسه بازگشت به قدرت مطلق زیر چتر استبداد عربستان سعودی، به دوره سیاسی ۴۰ ساله علی عبدالله صالح رئیس جمهور مخلوع یمن پایان داد. او بعد از ۳۳ سال ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۲ و در نتیجه آغاز انقلاب مردمی و خیانت عربستان، قدرت این کشور را ترک کرد. اما او که سودای بازگشت به حاکمیت یمن را داشت و از سویی دیگر به دنبال انتقام جویی از سعودی ها بود، همچنان در عرصه سیاسی یمن باقی ماند و تلاش کرد خود را به جریان مردمی انصار الله نزدیک کند تا بتواند از میوه های انقلاب مردمی در این کشور برداشت کند.
پیروزی بر ناآرامی های یمن، اما آنطور که صالح تصور می کرد، آسان نبود. کار هنگامی مشکلتر شد که رژیم سعودی با همدستی تعدادی از کشورهای منطقهای و بینالمللی تلاش کرد تا این انقلاب را از بین ببرد. به همین علت حمله گسترده ای را ضد یمن آغاز کرد که بعد از دو و نیم سال نتوانسته به اهداف مورد نظر خود در ماه اول حملات دست پیدا کند.
عوامل کودتای ناکام صالح در یمن
انصار الله بنا به برخی ملاحظات که در روند تقابل با دشمن خارجی داشت، مجبور به ائتلاف با عبدالله صالح شد تا بتواند از پتانسیل سیاسی و نظامی وی و هوادارانش در ارتش برای مقابله با تهدید خارجی استفاده کند. اما در این مدت عبدالله صالح همواره نشان می داد که متحد قابل اعتمادی نیست و هر از چند گاهی تحرکاتی را ضد نیروهای مردمی و انقلابی یمن انجام می داد.
با وجود برقراری مناسبات میان دو طرف، ماهیت این روابط همچنان موضع تردید دوست و دشمن بود. طرف های متجاوز به یمن به ویژه عربستان و امارات نیز بعد از شکست طرحهای نظامی خود در براندازی صنعا، هدف اصلی خود را ایجاد شکاف در میان دو طرف ائتلاف یمن و شکست در جبلهه داخلی این کشور قرار داده بودند. آنها معتقد بودند که تنها در سایه شکستن ائتلاف حزب کنگره با انصار الله است که می توانند یک پیروزی نمادین در این جنگ برای خود تصویر کنند.
عبدالله صالح که طی ۳۰ سال گذشته عادت به حاکمیت اقلیتی داشت و محدود شدن اختیارات حاکمیتی را بر نمی تابید، نمی توانست خود را با واقعیتهای دولت ائتلافی و وحدت ملی تطبیق دهد، لذا با تلاش های انصار الله برای مذاکره با تمامی طرف های سیاسی یمن از جمله حزب الاصلاح برای ورود به روند سیاسی مخالف بود.
از سوی دیگر طرح امارات برای انتخاب پسر عبدالله صالح به ریاست جمهوری یمن و آزاد شدن اموال ۲۳ میلیارد دلاری وی در این کشور از مهمترین موتورهای محرک صالح در رقم زدن کودتای اخیر بود. اطلاعات مربوط به این معامله هنگامی درز کردند که اختلافاتی در میان حزب کنگره و انصار الله به وقوع پیوست و نیروهای مردمی عبدالله صالح را در حصر خانگی قرار داده اند.
در طرف دیگر، سعودی ها که جنگ خود را مغلوبه یافتند، تلاش کردند با دلجویی و وعده وعید دادن به صالح او را با خود همراه کنند، در نهایت همین اتفاق افتاد و صالح ضمن ایجاد شورش مدنی در شهر صنعا پایتخت یمن تلاش داشت از این شهر به استان مأرب که تحت کنترل ائتلاف سعودی است، فرار کند که در نهایت موفق به این کار نشد و جان خود را از دست داد.
همانطور که از تحولات میدانی شهر صنعا و اظهارات اخیر سید عبد الملک الحوثی مشخص است، کشته شدن علی عبدالله صالح شکستی بزرگ برای نیروهای متجاوز و رژیم آل سعود و در پشت پرده این کشورها آمریکا و انگلیس بود. او این روز را روز جشن برای ملت یمن عنوان کرده و اعلام کرد که عناصر حزب کنگره و هواداران آن مواضع مسئولانه در قبال این فتنه داشتند و فتنه به دست تعدادی از شبه نظامیان مشخص انجام شد و بدنه حزب کنگره با آن همکاری نکردند. او اعلام کرد که عناصر حزب کنگره همچنان با مسئولیت پذیری خود می توانند در دولت نجات ملی حضور داشته باشند.
در طرف مقابل، سعودی ها تلاش دارند بیشترین بهرهبرداری تبلیغاتی و نظامی را از این رویداد کنند. با وجود برقراری آرامش نسبی در صنعا در پی کشته شدن صالح و تسلیم شدن بسیاری از شبه نظامیان، شبکههای ماهوارهای و سایتهای وابسته به متجاوزان سعودی همواره کلید واژه تبلیغات خود را روی عبارت "انتفاضه عربیت" متمرکز کرده اند و تلاش دارند آن را در برابر "نفوذ فارس ها" در یمن مطرح کنند. آنها هواداران خود را به ادامه شورش و ناامنی در پایتخت دعوت میکنند.
دلایل شکست زودهنگام فتنه سعودی- آمریکایی در یمن
با کشته شدن ناگهانی صالح میتوان گفت آخرین اهرم فشار جریان متجاوز به یمن خیلی زودتر از آن چیزی فروپاشید که حتی خوش بین ترین حامیان جریان مردمی این کشور تصور می کردند. طی یک نصفه روز صدها نفر از هواداران عبدالله صالح خود را تسلیم نیروهای امنیتی کردند. صالح نیز بعد از مطمئن شدن به شکست شورش، با ۹ خودروی ضد گلوله تصمیم به فرار از صنعا و رفتن به استان مأرب گرفته بود که در نهایت با مرگ او و عارف الزوکا دبیرکل حزب کنگره و تعداد دیگری از همراهان وی آخرین میخ بر تابوت فتنه سعودی- آمریکایی در یمن زده شد.
یکی از دلایل شکست زودهنگام فتنه یمن این بود که بسیاری از قبایل هوادار حزب کنگره و حتی عناصر این حزب نیز از همراهی با صالح خودداری کردند. دعوت زودهنگام صالح در سخنرانی روز شنبه خود در اعلام مذاکره با عربستان از سوی این گروه به معنی به رسمیت شناختن تجاوز وحشیانه سعودی ها به یمن و تسلیم شدن در برابر خواسته های متجاوزان ارزیابی می شد و طبعا افکار عمومی یمن این موضوع را بر نمی تابید. حتی قبیله حاشد به عنوان قبیله صالح نیز همراهی کاملی با مطالبات فتنه جویانه وی نداشتند و اعلام کردند که نمی توانند با عربستان پیمان ببندند.
انتظار نمیرفت که سیاستمدار کهنه کار نظیر عبدالله صالح به این سادگی در ارزیابیهای خود از اوضاع داخلی و خارجی یمن اشتباه کرده و با تحلیل نادرست خود فریب متجاوزان سعودی را بخورد. او می دید که در عرصه داخلی، ملت یمن شامل ارتش و کمیتههای مردمی و قبایل و احزاب ملی چگونه در برابر متجاوزان ایستادگی کرده و مرگ با عزت را به تسلیم شدن در برابر خواسته های سعودیها ترجیح می دهند. او تصور می کرد مردم یمن از جنگ خسته شده اند و تحت هر شرایطی حتی مذاکره و تسلیم شدن در برابر ائتلاف سعودی، حاضر به پایان آن هستند.
صالح در عرصه بین الملل نیز شکست محور متجاوز را مشاهده می کرد، لذا عاقلانه نبود که بر روی اسب بازنده شرط بندی کند و با خروج از محور مقاومت و اردوگاه پیروز موازنه های منطقه ای، خود را به سمت اردوگاهی بکشاند که در بسیاری از عرصههای منطقهای و سوریه گرفته تا عراق و یمن با شکست مواجه شده است.
فتنه های جدید در راه است
انصار الله یمن گرچه موفق شد از این فتنه به سلامت عبور کند، اما همچنان در کنار ایستادگی قهرمانانه در تجاوز خارجی ضد یمن، باید مراقب فتنههای داخلی دیگر باشد، البته با از بین رفتن صالح دیگر مهره قوی در دست سعودی ها برای فتنه انگیزی در یمن وجود ندارد. طبعاً تحولات یمن بعد از حذف صالح وارد مرحله ای تازه خواهد شد. سعودی ها گرچه تهدیداتی را برای حملات گسترده موشکی ضد مواضع انصار الله مطرح کرده اند، اما به نظر می رسد، این واکنش ها رویکرد انفعالی ناشی از خشم در قبال سوختن مهم ترین مهره آنها در یمن است. چرا که تا همین اندازه نیز سعودی ها فشار زیادی را از سوی افکار عمومی دنیا در نتیجه جنایاتی که در یمن انجام میدهند، متحمل شدهاند.