به گزارش ماهنامه «نماینده»، تحولات در روابط میان ایران و آمریکا در بیش از یک قرن گذشته بهخوبی نشان از آن دارد که ایالاتمتحده در طول این مدت هرگز بهدنبال روابط دوجانبه مبتنی بر آنچه که بعضیها از آن با عنوان پرطمطراق بُرد- بُرد یاد میکنند، نبوده است. آمریکا بهفرمودة رهبر معظم انقلاب در دیدار پنجشنبه 11 آبان سال جاری با دانشآموزان و دانشجویان، بهدنبال «نوکر و توسری خور» بوده و هست.
رهبر معظم انقلاب در این دیدار تأکید کردند: «آمریکاییها حتی به امثال دکتر مصدق هم راضی نمیشوند، آنها نوکر و توسری خور و سرسپرده میخواهند تا مثل دوران محمدرضا پهلوی بر کشور مهم و پرمنفعت ایران، حکومت کنند.»
در تاریخ معاصر شخصیتهای فراوانی داشتهایم که معتقد بودهاند میتوانند با آمریکا یک بازی دو سر بُرد را پی بگیرند، هم منافع آمریکا در این میان تضمین شود و هم ایران بتواند برنامههای خود را پیش برده و در رقابتهای بینالمللی با کارشکنی اروپای پیر، مواجه نشود.
نمونه و مصداق این شخصیتها «مصدق» در ایران و «محمد مرسی» در مصر بودند. این دو شخصیت گمان میکردند میتوان به آمریکا اعتماد کرد ولی در نهایت با شکست روبهرو شده و با خفت به زندان رفتند تا منتظر روز مرگ و نیستی خود باشند. مصدق فکر میکرد میتواند با مُهرة آمریکا، انگلیس را در ماجرای ملی شدن صنعت نفت مهار کند ولی کودتای 28 مرداد 1332 آب سردی بود بر روی این پندار و تخیل. آمریکا بهدنبال یک حکومت مستقل که در روابط دیپلماتیک خود با سایر قدرتها بهدنبال منافع خود باشد، نیست. پهلوی از آن رو برای آمریکا ارزش و اعتبار داشت که دال مرکزی سیاست خارجی آن حفظ منافع آمریکا در منطقه بود.
شاه علیرغم اینکه در جلسات خصوصی نسبت بهنوع واکنش تحقیرآمیز غربیها نسبت به خواستهها و نیازهای خود واکنش از سر ناراحتی و عجز نشان میداد ولی بلافاصله که اندک عطوفتی از آنان میدید، مراتب ارادت را بروز میداد؛ بهعنوان نمونه شاه افسرده و سرخورده از مداخلههای غربیها بلافاصله پس از دعوت خانوادة ژنرال «آیزنهاور» در سال 1969م. برای گفتوگو با مقامهای جدید آمریکا و اظهار دوستی به این کشور میرود.
شاه در این سفر بهاندازهای به مقامات جدید آمریکا التماس میکند که قابل وصف نیست، به روایت «اسدالله علم»: «شاه از آمریکاییها خواست مزایای دوستی با ما را در نظر بگیرند و تأکید کرد ایران ترجیح میدهد از نفوذ شوروی مصون باشد. ایران دوست غرب و بهقدر کافی نیرومند است که بتواند استقلال و حاکمیت خود را حفظ و از منافعش دفاع کند و در نتیجه قادر است از منافع دوستان غربی خود نیز دفاع کند.»(1)
«تاجالملوک پهلوی» در خاطرات خود با اشاره به این واقعیت که بسیاری از مقامهای اطراف شاه نوکر اجنبی بودهاند، میگوید: «گاهی به محمدرضا میگفتم چرا با علم به اینکه میدانی این پدرسوختهها نوکر اجنبی هستند آنها را اخراج نمیکنی؟» محمدرضا میگفت: «چه فایدهای بر اخراج آنها مترتب است؟ اینها را اخراج کنم دهها نفر دیگر را اطرافم قرار میدهند. بگذارید اینها باشند تا خیال دولتهای خارجی از حسن انجام امور در ایران راحت باشد!»(2)
خاطرات رجال عصر پهلوی بهخوبی این واقعیت را نشان میدهد که آمریکا در روابط خود با ایران بهدنبال یک رژیم توسری خور و در یک کلام نوکر بوده است که حافظ منافع غرب و بهویژه ایالاتمتحده بوده و در برنامهریزیهای خود قبل از آنکه منافع ایران را در نظر بگیرد، بهدنبال تأمین خواستههای آن باشد.
با این حساب میتوان دلیل عصبانیت و خروش مردم ایران پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی علیه آمریکا را فهمید، مردم بارها بر این نکته تأکید کرده بودند که پس از شاه نوبت آمریکاست ولی دولت موقت به فکر دیگری بود، دیدار بازرگان نخستوزیر دولت موقت با برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا و نیز ارتباط برخی اعضای دولت با آمریکا از جمله «عباس امیرانتظام، حسن نزیه و...» نمودهای بیرونی این کج فهمی و حتی خیانت بوده است.
این تساهل و تسامح در رابطه با آمریکا سبب شده بود که مأموران سیا که نقش دیپلمات در لانة جاسوسی را بازی میکردند به فکر طرحهایی برای غارت نفتی ایران باشند، در یکی از اسناد لانة جاسوسی آمده است: «نفت کشور باعث درآمد قابل توجهی میباشد. در سطح کنونی قیمتهای نفت، ایران احتمالاً در حدود 18 الی 20 میلیارد دلار در سال مالی آینده درآمد خواهد داشت. علاوهبرآن ذخیرههای ارزی، حدود 10 میلیارد دلار دیگر را تأمین میکند. مهمترین عمل بازرگانی برای آمریکا در ایران کمک به مؤسسههای آمریکایی برای دوباره سازی یک بازار قوی برای محصولات خود میباشد.»
در سند فوق تصریح شده است: «این سند آغازگر یک چارچوب برای مذاکره راجع به طرح بازرگانی مذکور بین وزارت کشاورزی و بازرگانی و پست در آمریکا در فاصلههای 4 ماهه میباشد. گزارش این مذاکرات یک زمینة مناسب برای کار کارمندان دولت آمریکا در رابطه با زیاد کردن صادرات آمریکا به ایران و برای در دست گرفتن کنترل بازار محصولات در حوادث آینده میباشد.»(3)
چنانچه دیده میشود، همزمان با دیدارهای اعضای دولت موقت با مقامهای آمریکایی و نیز رابطة برخی شخصیتها از جمله عباس امیرانتظام با سفارت این کشور، آمریکا بهدنبال غارت 30 میلیارد دلاری ایران بوده است، اسناد فراوان نشان میدهد که ایالاتمتحده هرگز در روابط خود با کشورهای ضعیف منافع آنان را در نظر نگرفته است، تلاش برای سرنگونی مصدق با کودتای 28 مرداد 1332 و سکوت یا همکاری فعال با ارتش مصر برای سرنگونی مرسی رئیسجمهور منتخب این کشور، همه نشان از آن دارد که بازی بُرد- بُرد با واشنگتن هرگز به نتیجة دلخواه امیدواران نمیرسد.
پینوشتها
- اسدالله علم، گفتوگوهای من و شاه، جلد 1، صفحة 70
- خاطرات تاجالملوک، تهران، 1380، نشر بهآفرین، صفحة 383
- اسناد لانة جاسوسی، جلد 1، صفحة 6