«نماینده» - اصلاح طلبان تا قبل از سال ۹۲ به جز چند روزنامه و سایت خبری که انتقاد از وضع موجود، پیشه روزمرهشان شده بود، اساسا چیزی در بساط نداشتند. خرداد ۹۲ که رسید، اوضاع اصلاحاتی ها «کن فیکون» شد. ائتلاف با شبه گفتمان اعتدال، زمینه بازنفوذ اصلاحات در ساخت قوه مجریه را فراهم آورد. اما این تازه آغاز داستان بود.
انتخابات مجلس دهم در اسفند ۹۴ و شوراهای شهر و روستا در اردیبهشت ۹۶، تکمیل کننده پروژه نشت و رسوب گفتمان اصلاح طلبی (هر چند نصفه و نیمه به خصوص در حوزه قوه مقننه) در نهادهای رسمی حاکمیتی بود. با وجود این آورده ها، امروز از اطراف و اکناف جبهه اصلاح طلبی، صداهایی مبنی بر لزوم پایان ائتلاف با اعتدالیون به گوش می رسد. در این میان، صدایی که بلندتر و رساتر از بقیه، داد پایان ائتلاف را سر می دهد، صدای «محمدرضا عارف» مرد به ظاهر شماره یک اصلاح طلبان است.
عارف روز یکشنبه ۲۶ شهریور در گفتگو با سایت «شفقنا» گفت: «در انتخابات شوراها، در سال گذشته جمع بندی این شد که عملا ائتلاف نکنیم برای اینکه بتوانیم به مردم پاسخگو باشیم. پیش بینی من این است که در انتخابات سال ۹۸ هم با پرچم اصلاح طلبانه وارد می شویم، یعنی ائتلاف نمی کنیم.»
با وجود انتقادات و رفتار سرد تعدادی از اصلاح طلبان نسبت به گفتگوی عارف با سایت مزبور، رئیس فراکسیون امید روز سه شنبه ۱۸ مهر در گفتگو با خبرگزاری «ایلنا» بار دیگر از اعتدال و اعتدالیون اعلام برائت کرد. عارف گفت: «باتوجه به اینکه در گام سوم (انتخابات شوراها) بدون ائتلاف هم موفق بودیم، این احتمال وجود دارد که با رویکرد ائتلافی وارد اقدام و عمل نشویم.»
اگر به یک سال و ۵ ماه پیش یعنی موعد انتخاب ریاست مجلس بازگردیم که طی آن، نمایندگان نزدیک به دولت(عضو لیست امید) با ایستادن در صف «علی لاریجانی»، ریاست قوه قانون گذاری کشور را از ید عارف بیرون کشیدند، شاید بتوانیم به رئیس شورای عالی اصلاح طلبان حق بدهیم که امروز اینگونه یکه تاز مخالفت با ائتلاف باشد.
ذهنیت منفی عارف نسبت به جریان نزدیک به دولت، بهانه خوبی برای گروهی از اصلاح طلبان - اصلاح طلبان راهبردسالاری که هر چه دارند و ندارند، از صدقه سر همراهی با جریان اعتدال می دانند - فراهم کرده تا با هجمه به رئیس فراکسیون امید، یکی از گزینه های بالقوه برای انتخابات ۱۴۰۰ را از میدان به در کنند. گزینه ای که به زعم «محمد قوچانی» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران «حتی نمی تواند برای وزیر پیشنهادی همشهری خود(حبیب الله بی طرف) در مجلس رای جمع کند.»
در راستای بیرون راندن عارف از گود قدرت، روزنامه «قانون» در شماره روز یکشنبه ۲۳ مهر خود در گزارشی با عنوان «سودای عارف برای ۱۴۰۰» از دیدار محرمانه عارف با رئیس دولت اصلاحات پرده برداشت. قانون درباره این دیدار نوشت: «عارف در این دیدار به رییس دولت اصلاحات گفته است که برای حضور در انتخابات آینده ریاست جمهوری مصمم است و در این انتخابات حاضر خواهد شد اما به دنبال حمایت خاتمی از خود برای بسیج احزاب و نیروهای اصلاح طلب در این انتخابات است.»
این روزنامه در ادامه ضمن انتقاد از کارکرد عارف در مجلس از جمله خروج عده ای از فراکسیون امید، شکست در انتخابات هیات رییسه، واگذاری ریاست کمیسیونها به فراکسیونهای رقیب، عملکرد ضعیف در رای اعتماد به وزرا نوشت: «عارف در حالی از رییس دولت اصلاحات برای حضور در انتخابات آینده نظرخواهی میکند که او اعتقادی به کار تیمی ندارد. عدم مشورتپذیری در انتخابات ۹۲ و ۹۴ و مسائلی از این دست باعث می شود که او حتی آخرین گزینه اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ هم نباشد.»
هر چند دفتر عارف در بیانیه ای دیدار وی با خاتمی را تکذیب کرد اما روز دوشنبه ۲۴ مهر، روزنامه «آفتاب یزد» در گزارشی، از اسحاق جهانگیری و عارف به عنوان گزینه های بالقوه اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ یاد کرد. این گزارش - که در پاسخ به مقاله روزنامه قانون نوشته شد- تئوری عارف مبنی بر اتمام ائتلاف با اعتدال را در جهت «حفظ چارچوبهای اصلاحات» ارزیابی کرد و نوشت: «دو بازه دو ساله و در مجموع چهارسال برای اثبات و بازتعریف دوباره خودش فرصت دارد. عارف این روزها به شدت اثرگذارتر و فعال تر شده و حالا چشم اندازهای وسیع تری برای خود و جریانی که به آن تعلق دارد متصور میشود.»
هر چه باشد، امروز در جبهه اصلاح طلبی دو جریان در حال حیات است؛ اول جریانی که قد علم کردن دوباره اصلاح طلبان در ساحت سیاسی کشور را مرهون ایثارگری عارف در سال ۹۲ و کناره گیری اش از انتخابات ریاست جمهوری می داند؛ پس هر چه در توان داشته باشد برای مطرح کردن عارف در عالم سیاست به کار می گیرد و دوم جریانی که اساسا وی را واجد توانایی های لازم برای مدیریت به خصوص در فراکسیون تحت امرش در مجلس نمی داند؛ پس هر چه در توان داشته باشد برای تخطئه شخصیت وی به کار خواهد گرفت.
به اعتقاد گروه اول، عارف باید یکی از گزینه های اصلی و مورد توجه جبهه اصلاح طلبی در انتخابات ۱۴۰۰ باشد تا مبادا این جبهه با فروکاستن از آرمان های حداکثری اش، بار دیگر تن به ائتلافی شبیه به ائتلاف سال ۹۲ بدهد. اما از منظر گروه دوم، حضور عارف، مانعی نسبتا جدی برای نامزدتراشی این جریان برای انتخابات ۴ سال دیگر است؛ پس به همین سادگی باید حذف شود.
باید به انتظار نشست و دید که در این سایش سیاسی، آیا محمدرضا عارف و طیف هواداران وی در «بنیاد امید ایرانیان» که سامان دادن اصلاح طلبان و نمایندگی این جبهه در ساخت قدرت را دلیلی برای داشتن رانت ویژه برای خود می پندارند، در نهایت دست بالاتر را خواهند داشت یا طیف پراگماتیسم زده های اصلاح طلب (حزب کارگزاران و طیف فکری نزدیک به آن ها) که میدان داری امروز عارف را نه مرهون توانایی های شخصی وی بلکه ریزش جبهه اصلاح طلبی در سال ۸۸ می دانند؛ موضوعی که اجبارا این جبهه را به افراد منعطف و سازش کاری نظیر عارف راضی کرده است.