به گزارش «نماینده»، آمریکا ایران هراسی را در دستور کار قرار داد به لوی معاون وزیر خزانه داری آمریکا ماموریت دادند تا با فعالان بزرگ دنیا و بانکها گفت وگو و آنان را تهدید و جریمه کند تا با ایران مبادلهای نداشته باشند؛ این صحبت های یحیی آلاسحاق است که از شاگردی در نانوایی و جا به جا کردن بار در بازار توانست وزیر بازرگانی شود.
از تاثیرگذاری ۳۰ درصدی تحریمها در نقطه اوجش میگوید و معتقد است آمریکا دیگر همچون گذشته نمیتواند جهان را با خود همراه کند. او در سال ۱۳۲۸ در قم متولد شد. در سال ۱۳۶۰ با تصدی مدیریت مرکز تهیه و توزیع منسوجات به دولت پیوست و به عنوان معاون مرحوم عسگراولادی در وزارت بازرگانی مشغول به فعالیت شد.
سابقه تصدی معاونت وزارت دفاع و وزارت صنایع و معادن را در کارنامه کاری خود دارد. مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی وی را به عنوان وزیر بازرگانی دولت خود انتخاب کرد.
در ادامه مشروح گفتوگو با یحیی آلاسحاق را میخوانید:
آقای آلاسحاق لطفا بفرمائید که چگونه از شاگردی نانوایی اسم و رسمی در اقتصاد و سیاست پیدا کردید؟
آل اسحاق: تا کلاس شش ابتدایی درس خواندم اما بعد از آن به دلایل اقتصادی نتوانستم، ادامه بدهم. با دستگیریهای پدر، چون فرزند بزرگ خانواده بودم و مسئولیت خانواده را بر عهده داشتم، ناچار بودم برای تامین هزینه های زندگی کار کنم و برای همین شاگرد نانوایی شدم.
صبح تا عصر در نانوایی کار میکردم و غروب به کلاس اکابر میرفتم. طی ۶ ماهه اول توانستم تا کلاس هفتم بخوانم و بعد راهی حوزه شدم، مدتی ادامه دادم تا پدرم به تهران منتقل شد و در تهران در دبیرستان علوی دیپلم گرفتم. کار در بازار را ادامه دادم تا برای دومین بار، در رشته بازرگانی پذیرفته شدم و این بار وارد دانشگاه شدم، همزمان تا مقطع لیسانس در بازار هم کار میکردم.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شورای انقلاب، وزارت بازرگانی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل داد و آنها برای اداره امور "مراکز تهیه و توزیع" را راه انداخته بودند، یکی از این مراکز، مرکز تهیه و توزیع منسوجات بود، به دلیل تجربه علمی که فارغالتحصیل رشته بازرگانی بودم و در دوره خدمت سربازی بهجای خدمت، مسئول بازرگانی خارجی شرکت سفیدرود بودم و مدتی رئیس هیئت مدیره مرکز تهیه و توزیع منسوجات بودم و به این ترتیب وارد وزارت بازرگانی شدم.
البته از اینکه برای وزارت بازرگانی به مجلس معرفی شده بودم، خبر نداشتم، مرحوم حبیبی به من زنگ زد و گفت آقای آل اسحاق کجایی. گفتم در کرج هستم، گفت ما را سرکار گذاشتی؟ گفتم برای چه؟ مگر چه شده؟ گفت یعنی نمیدانی که برای وزارت بازرگانی معرفی شدی؟ همه وزرا برنامه دادند و منتظر برنامه شما هستیم. مرحوم حبیبی به آقای هاشمی زنگ زد و گفت که آقای آل اسحاق از معرفیاش به عنوان گزینه وزارت بازرگانی اطلاع ندارد، آقای هاشمی خندید و گفت درست است.
من ۲۰ سال سابقه فعالیت در حوزه بازرگانی داشتم و در جریان رای اعتماد به وزرای کابینه آقای هاشمی رای بالایی آوردم و جزء ۵ نفر اول شدم، این نمونه دیگری از کمک الهی در زندگی بنده بود. به یاد دارم در دبستان روی کتابهای درسی مینوشتم دکتر یحیی آل اسحاق؛ یعنی من از دبستان چنین هدفی در ذهنم داشتم.
در شرایط جنگ که سهم وزارتخانه بازرگانی فقط ۳ میلیارد دلار برای تامین ده هزار قلم کالا بود، چگونه وضعیت را مدیریت کردید؟
در شرایطی وزارت بازرگانی را تحویل گرفتم که فقط برای ۵ روز ذخیره گندم داشتیم
آلاسحاق: بعد از رای اعتماد مجلس به وزارت بازرگانی رفتم، دو نامه روی میزم بود یک نامه از طرف رئیس غله داشتم که گفته بود فقط برای ۵ روز آینده ذخیره گندم داریم، اگر این خبر پخش میشد فضای روانی بدی میان مردم ایجاد میکرد. نامه دوم از طرف تعاونی نانوایان تهران بود که از دوماه قبل درخواست افزایش قیمت نان را داشتند و هیئت دولت هم با این مسئله موافقت کرده اما وزیر بازرگانی قبلی نامه را ابلاغ نکرده بود. تعاونی نانوایی نوشته بود در صورتی که تا یک هفته دیگر نان گران نشود، اعتصاب میکنند.
اگر آن روحیه و توکلی که در ابتدا عرض کردم، وجود نداشت این مسائل حل نمیشد. همانجا به خودم گفتم من به خداوند اعتقاد دارم اگر او بخواهد همه چیز حل و فصل میشود، با گفتن این جمله انرژی زیادی در وجودم جمع شد. جلسهای با مسئولان اتحادیه نانوایی برگزار کردم و به آنان گفتم دولت با درخواست شما موافقت کرده اما به دلایلی نامه ابلاغ نشده است بنابراین آن موضوع هم حل شد. این مثال را به این دلیل گفتم تا مسئولان بدانند شرایط دشوار آن روزها حل شد و موقعیت فعلی کشور اصلا با آن زمان قابل مقایسه نیست، بنابراین نباید در برابر مشکلات دست پاچه شوند.
کل ارز وزارت بازرگانی ۳ میلیارد دلار شش ماهه یوزانس بود و شرایط همچون امروز نبود که همه چی در کشور فراوان باشد. وزارت بازرگانی از چند ماه قبل نامهای به بانک مرکزی زده بود و درخواست گشایش اعتبار داشت از آقای نوربخش که ریاست بانک مرکزی را برعهده داشت، موضوع گشایش اعتبار را پیگیری کردم او گفت من هیچ کمکی از دستم بر نمیآید. با مرحوم هاشمی هم صحبت کردم به من گفت راه حلی پیدا کن. از طریق دفتر کالا شرکت نفت در لندن، موضوع گشایش اعتبار را حل کردیم. ۱۰ کشتی گندم آماده فروش بود و آنها را هم خریدیم این کشتیها به بنادر جنوب رسیدند و برای حمل و نقل از ارتش و سپاه کمک گرفتم و به همین روش سایر کالاهای اساسی را تهیه کردیم.
روزی که وزارت بازرگانی را تحویل گرفتم فقط برای ۵ روز آینده ذخیره گندم داشتیم و وقتی وزارت بازرگانی را تحویل دادم به اندازه نیاز کل کشور در ۶ ماه آینده انبارها پر بود. آنچه که اکنون برای مدیریت کشور، مسئولان و ... مطرح است توجه به تاثیر معنویات در اقتصاد است البته مسائل مادی هم تاثیرگذارند اما رابطه معنویت و اقتصاد بسیار تنگاتنگ است. همانگونه که رهبری معظم انقلاب فرمودند ما باید در تمامی حوزهها واقعیتنگر آرمانگرا باشیم. اشکالی که داریم این است که در حوزه اقتصادی در بعضی از دورهها فقط به سراغ واقعیتهای علمی رفتیم و از مسائل معنوی و آرمانی غافل شدیم و گاهی هم بلعکس عمل کردیم.
دنیا میداند که اقتدار ایران نادیده گرفتنی نیست
هر اندازه که تقوا را در مسائل حکومتی اعمال کنیم، موفقتر خواهیم بود؛ مثلا مجلس در زمان قانونگذاری توجه کند که چه اندازه قوانین مصوبش با آرمانها همراه است و یا دولت در زمان تخصیص منابع ببیند که چه اندازه با تقوا همراه است. شرایط امروز کشور با دوران جنگ قابل مقایسه نیست و وضعمان خیلی بهتر است، زمان جنگ در حالی که همه دنیا پشت صدام بودند ما فقط یک تفنگ ژ-۳ داشتیم اما آن شرایط به دلیل وجود انسجام ملی، اعتماد مردم به دولت و حکومت، پشت سر گذاشته شد.
در حال حاضر بالای ۱۰۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی داریم و ۵ میلیون نفر نیروی انسانی آماده به کار هستند، از نظر ذخائر دومین کشور نفت و گاز دنیا هستیم، جهان میداند که اقتدار ایران قابل نادیده گرفتن نیست. اگر نتوانیم وحدت و روحیه انقلابی را حفظ کنیم و صرفا مدل الگوی سکولار را در جریانها جاری کنیم، موفق نمیشویم.
خوشبختانه فضای جمهوری اسلامی امکانی را ایجاد کرده که در آن رشد، توسعه و جهش جوانان سریعتر از زمان گذشته اتفاق میافتد. در این مسیر عمده موفقیت به روحیه افراد باز میگردد. به نسبتی که روحیه فرد امیدوارتر و مثبتتر باشد، امکان موفقیتش هم افزایش مییابد. پشتکار، جسارت، ریسکپذیری و ترسیم افق بلند که نوعی هدفگذاری است، به انرژی وجودی افراد جهت میدهد. نکته مهم دیگر مسئله اعتقاد، ایمان، باور و معنویات است. در راه موفقیت افزون بر عوامل مادی، رابطه معنوی فرد اهمیت زیادی دارد. برای این رابطه معنوی براساس فرمولها و آموزههای دینی مسئلهای به نام تقوا وجود دارد یعنی هرکسی تقوای الهی پیشه کند در همه امورش گشایش ایجاد میشود.
آیا بعد از انتخابات تاکنون تغییراتی در جبهه مردمی صورت گرفته است؟
در همه سیستمها باید گروه ناظری وجود داشته باشد تا با ارزیابی مسیر طی شده، اصلاحاتی را انجام دهند و آنچه که بعد از انتخابات تاکنون در جبهه مردمی انجام شده، مطالعاتی در مجموعه رفتارها، سیاستها، اهداف و ساختار است و به نتایجی رسیدهاند که در حال انجام است. جبهه مردمی یک حزب نیست بلکه از اول تاسیسش اعلام کرد که ما یک جریانی فراحزبی و فراجناحی هستیم.
آیا برای پوشش هر چه بیشتر احزاب اصولگرا در جبهه مردمی اقداماتی صورت گرفته است؟ مشخصا با جبهه پایداری رایزنی انجام شده است؟
آلاسحاق: جبهه مردمی انقلاب اسلامی به دنبال آن است که با همه گروههای اصولگرایی رایزنی کند و صحبتهایی هم با جبهه پایداری از قبل در حال انجام است.
احتمال تغییر برخی بندهای اساسنامه جبهه مردمی
آیا بحثهایی در مورد تغییر برخی بندهای اساسنامه جبهه مردمی مطرح شده است؟
آلاسحاق: کار مثبتی که جبهه مردمی انجام داد، این بود که اساسنامه خود را به تایید سه هزار نفر از اعضایش رساند، در رویکرد جدید امکان تغییر بعضی از بندهای اساسنامه وجود دارد.
نظرسنجیهای اولیه پیشتازی قالیباف را در انتخابات نشان میداد
صحبتهایی در مورد کنارهگیری آقای قالیباف در انتخابات ۹۶ شده است، بالاخره آقای قالیباف خودش تصمیم به کنارهگیری از انتخابات گرفت یا تصمیم جبهه مردمی بود؟
آلاسحاق: جبهه مردمی نیروهای انقلاب جلسه مشترکی با آقایان ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف برگزار کرد و براساس مجموعه برآوردها، قالیباف کناره گیری کرد البته در آن جلسه هم خود قالیباف گفت که کنارهگیری میکند. عوامل متعددی در انتخاب کاندیدای نهایی تاثیر داشت یکی بحث نظر سنجی ها بود، که نظرسنجی ابتدایی نشان میداد، قالیباف با فاصله زیادی بالاتر است اما به تدریج رئیسی بالاتر آمد. در اساسنامه جبهه مردمی نیروهای انقلاب سلسله مراتبی همچون اعضا، شورای مرکزی، شورای مشورتی وجود دارند و نهادی دیگری هم هست که جهتگیریهای اصلی را نشان میدهد و بزرگان منتخب اساسنامه در آن حضور دارند، در نهایت نظر این نهاد، اعضای شورای مرکزی، نظرسنجیها، مصلحت سنجی و رای گیری منجر به انتخاب آقای رئیسی شد.
در دل مردم هراس انداختند که اگر اصولگرایان بیایند روابط بینالملل را بر هم میزنند
با توجه به وحدتی که میان اصولگرایان شکل گرفت چرا اصولگرایان در انتخابات پیروز نشدند؟
آلاسحاق: کاندیداهای اصولگرا در مناظرات خطاهایی انجام دادند یعنی مشکل اصلی مردم حوزه اقتصاد بود و طرف مقابل توانست با مهارت آن را مدیریت کند. در واقع مشکل عامه جامعه مسائل اقتصادی، مسکن، بهداشت، آموزش و ... بود یعنی موارد ملموسی وجود داشت و انتظار جامعه خاکستری این بود که ببیند برنامههای کاندیداها در این حوزهها چیست؟ ناگفته نماند که فضایی هم از بیرون ایجاد شد و هراسی در دل مردم انداختند که اگر جریان اصولگرا بیاید و به دلیل اینکه نوع تیپشان مثل دوره احمدینژاد است آنان هم روابط بین الملل را بر هم میزنند. مردم معتقد نبودند که جریان روحانی میتواند مشکلات را حل کند اما فکر میکردند که اگر اینها بیایند مشکلات دوره احمدینژاد تکرار نمیشود. کاندیداهای اصولگرا باید با بیانی مشخص و قابل درک برای مردم مسائل اقتصادی، فرهنگی، روابط بینالملل و... را تشریح میکردند اما ضعفی در بیان مطالب وجود داشت.
شعارهای انتخاباتی کاندیداهای اصولگرا جامعیت نداشت
شما اشاره کردید خطاهایی در مناظرهها از سوی اصولگرایان صورت گرفت، آن خطاها چه بود؟
آلاسحاق: یکی از مشکلات این بود که شعارهایشان جامعیت نداشت و تک بعدی نگاه کردند. در مناظرهها خواستههای مردم را مطرح نکردیم و در چیدمان نیروهای در صحنه درست عمل نکردیم یعنی نمودی از خودمان نشان دادیم که آن نمود حلال مشکلات اقتصادی مردم نبود. هنر طرف مقابل این بود که شکل و شمایلی از کاندیداهای اصولگرا ترسیم کرد که اگر اینها بیایند اینگونه و آنگونه میشود، وجدان عمومی جامعه را به جهتی بردند که نسبت آرا تغییر کرد. کسی که میخواهد رای بیاورد باید فضا را درست بشناسند اما ما آنطوری که باید و شاید عمل نکردیم.
میرسلیم از چارچوب کار تشکیلاتی عدول کرد
در مورد صحبتهای آقای مصطفی میرسلیم در مناظرهها نظرتان چیست؟ آیا حرف های وی برخلاف وحدت نبود؟
آل اسحاق: آقای میرسلیم فرد مستقلی است و سابقه زندگیاش هم این را نشان میدهد، آنچه که در مناظرها بیان کرد فهمش بود و صادقانه هم گفت. میرسلیم آمده بود که حرفهایش را بزند، البته در یک کار جمعی تشکیلاتی باید براساس چارچوب عمل کرد و میرسلیم از آن چارچوب عدول کرد و مورد انتقاد هم واقع شد.
براساس برجام باید بانکهای بزرگ دنیا با ما مبادلاتی را انجام میدادند، آیا این موضوع تحقق یافت؟
معاون وزیر خزانه داری آمریکا ماموریت پیدا کرد مانع مبادلات بانکهای جهانی با ایران شود
آلاسحاق: در مسئله برجام از همان روزهای اول بدعهدیهای طرف مقابل به صورت جدی مطرح بود و تیم مذاکره کننده هم زحمات زیادی کشیدند. برجام در ابتدا مقداری فضای امید نسبی در کشور ایجاد کرد و آثاری هم داشت اما وقتی نوبت اجرای وعدهها رسید آمریکا بدعهدیاش را آغاز کرد. محور بدقولیها به نظام بانکی و تبادلات بین المللی مربوط میشد، براساس برجام باید بانکهای جهانی با ما ارتباط برقرار میکردند.
آمریکا از همان زمان ایران هراسی را در دستور کار قرار داد به لوی معاون وزیر خزانه داری آمریکا ماموریت دادند تا با فعالان بزرگ دنیا و بانکها گفت وگو و آنان را تهدید و جریمه کند تا با ایران مبادلهای نداشته باشند، یعنی لوی سر چهار راه نقل و انتقالات مالی ایران با دنیا نشست و مانع تراشید در حال حاضر فقط تعدادی از بانکهای سطح پایین با ما مبادله میکنند. ما کشوری هستیم که در شرایط سخت برای خودمان راهکار پیدا میکنیم، چرا که در همان سالهای گذشته ترنور تجاری ما بالای ۱۰۰ میلیارد دلار بود و آمریکا میخواست کاری کند این ترنور به صفر برسد.
نقطه اوج تاثیرگذاری تحریمهای آمریکا بر کشور هدف فقط سی درصد است/ آمریکا شکننده شده است
تمام سعی ترامپ با بازیگریهایش این است که بتواند میان دولت و ملت اختلاف بیندازد و قدرت منطقهای ایران را محدود کند اما بلعکس نتیجه گرفته است. ملت ایران بارها نشان دادند که هر زمانی با تهدیدی بیرونی مواجه باشند تمامی اختلافات را کنار میگذارند. ترامپ تصور میکند با تحریم اقتصادی میتواند مردم ایران را از پای در آورد اما اگر سابقه ۵۰ ساله تحریمها را نگاه کند، میبیند که در نقطه اوجش فقط سی درصد موثر بوده است چرا که ایجاد اجماع جهانی با وجود شبکههای موجود ارتباطی امکان پذیر نیست.
آمریکا چنان شکننده شده که دامنه سیبل برخورد با خود را تا بحرین، امارات، آفریقا و... گسترش داده است به این معنا که از همه جای جهان میتوان به او آسیب زد. ترامپ قصد تغییراتی در نظام مهندسی اقتصادی دنیا با روش ترامپیسم دارد و برخی کشورها همچون عربستان در برابر این روش آنچنان منفعلانه رفتار میکنند که ثروت ملیشان را دو دستی تقدیم آمریکا میکنند. رئیس جمهور آمریکا در مورد ایران اشتباه کرده و فهم جهانی را به سخره گرفته است. ترامپ نمیداند که ملت ایران با اعمال فشار قویتر، متحدتر و منسجمتر میشوند. مثلا در مورد سپاه واکنش مردم را دیدیم که چگونه پشت این نهاد انقلابی و مردمی ایستادند.
با توجه به کارشکنیهای آمریکا در اجرای برجام و اعمال تحریمهای جدید، مسئولان برای به حداقل رساندن آثار تحریمها باید چگونه عمل کنند؟
حجم بیشتر تهدیدهای ترامپ عملیات روانی است
آلاسحاق: باید بپذیریم که درصد بیشتر تهدیدهای ترامپ عملیات روانی و مقدار اندکی هم عملیات واقعی است، نقطه اوج اثر هر تحریمی فقط سی درصد است و هفتاد درصد باقی مانده به داخل برمیگردد. اگر در مسائل داخلی آن هفتاد درصد را حل کنیم، مشکلی برایمان پیش نمیآید، البته ممکن است کمی گرانتر زندگی کنیم. انسجام، وحدت، اعتماد میان مردم و دولت و تبیین اولویتها در این فضا بسیار اهمیت دارد.
متاسفانه در کشور ما فضای سیاسی بر همه فضاهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... حاکم است، یعنی مسائل سیاسی آنچنان سوار بر همه چیز شده که هر شاخصی اول با بعد سیاسی سنجیده میشود. اکنون در شرایطی هستیم که اگر حرکت تاریخی که عامل اصلی موفقیتمان بوده را به روز نکنیم، حتما ضربه میخوریم.
پیشنهاد بنده این است که همه احزاب ما اعم از اصولگرایان، اعتدالیون، اصلاحطلبان و سیاسیون جلسهای مشترک برگزار کنند و وحدت عملیاتی بین همه جریانات سیاسی در نگاه به مسائل اقتصادی و مدیریت آن شکل گیرد. ترامپ در حوزه روانی بازی میکند و میخواهد به جهان بگوید که ایران آشفته است و مسئولانش اختلاف دارند، ما باید عکس این را به جهان نشان دهیم و نمونه این را آقای روحانی در سخنرانی اخیرش نشان داد و روی محور انقلاب، مردم و وحدت صحبت کرد.
اگر بخواهیم تقوا را به روز ترجمه کنیم تقوای امروز ما وحدت ملی، دینی، آرمانی و اعتقادی است و همه دست اندرکاران اقتصاد باید دست به دست هم بدهند، این کار نشاطی به همراه دارد که تمامی مسائل را در یک چشم به هم زدن حل و فصل میکند.