به گزارش «نماینده»، در نوک پیکان انتقادادات این روزهای اصلاح طلبان محمد رضا عارف قرار دارد، شخصیتی که معاون اولی دولت اصلاحات را بر عهده داشت و در انتخابات سال 92 با فشار برخی از اصلاح طلبان از صحنه انتخابات به نفع روحانی کنار کشید و باعث شد بسیاری از اصلاح طلبان به تمجید از وی بپردازند.
به گزارش افکارنیوز، عارف اما ریاست شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان را در اختیار گرفت و به مجلس دهم راه پیدا کرد و فراکسیونی تحت عنوان فراکسیون امید را به وجود آورد.
فراکسیونی که این روزها به خاطر عملکردش در موضوع رای نیاوردن بیطرف وزیر پیشنهادی نیرو مورد انتقاد اصلاح طلبان قرار گرفته است.
محمد قوچانی از اعضای حزب کارگزاران و به عنوان یکی از مطرح ترین چهره های رسانه ای جریان اصلاح طلبی اخیرا در مطلبی نوشته: پیروزی های نسبی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم و شوراهای شهر بر تکبر سیاسی برخی اصلاح طلبان افزوده است و متاسفانه ساز نامیمون رادیکالیسم دوباره کوک شده است. نتیجه این تکبر سیاسی بدون شک شکست است. در دامن زدن به این تکبر می توان رد پای رسانه های خارجی را به خوبی دید. گروهی از اصلاح طلبان سابق که جلای وطن کرده و دور کاری سیاسی می کنند آواری از مطالبات و خرواری از انتظارات را بر سر دولت دوازدهم می ریزند.
در جای دیگر نیز او می نویسد: روحانی به خوبی اهمیت نقش علی لاریجانی در رای اعتماد بالا به دولت دوازدهم را می داند. در حالی که محمد رضا عارف نتوانست برای یک وزیر اصلاح طلب همشهری خویش رای جمع کند.
قوچانی از ساز نامیمون رادیکالیسم در اصلاح طلبی دم می زند و به آن اعتراف می کند. رادیکالیسمی که بارها در رفتار اصلاح طلبان در موقعیت های مهم و حساس نمود پیدا کرده است.
در قضیه شهردار شدن قالیباف یکی از مصادیق آن است که وقتی الهه راستگو به شهردار جهادی تهران رای داد اصلاح طلبان هجمه سنگینی علیه وی به راه انداختند و او را از دایره اصلاح طلبی اخراج کردند.
در واقع تکبر سیاسی و رادیکالیسم بر خلاف چهره مدعی اصلاح طلبان با شعار زنده باد مخالف من با رگ و ریشه این جریان آمیخته است و حالا یک اصلاح طلب به این موضوع معترف است.
از سوی دیگر انتقادها به شورای عالی اصلاح طلبان نیز شروع شده است. عباس عبدی از تئوریسین های اصلاح طلب در گفت و گویی اظهار داشته : به نظر بنده شورای عالی عملا غیرشفاف عمل میکرد و افرادشان چون منتخب از نیروهای پایین نبودند مسوولیتپذیری درستی از خودشان نشان نمیدادند و چون مسوولیتپذیری نشان نمیدادند عوارضی پیش میآید که در جریان انتخابات شوراها شاهد آن بودیم بنابراین مساله اصلی این است که نیروهایی که جمع و انتخاب میشوند ارکانش مشخص و شفاف باشد و بر همین اساس نیز مسوولیتپذیری وجود داشته باشد تا در صورت هرگونه تخلفی بتوان از آنها سوال و احیانا آنها را جابهجا کرد.
او در باره داشتن لیدر برای اصلاح طلبان گفت: به هیچوجه فکر نمیکنم این ساختار نیازمند به یک لیدر باشد که حرف آخر را بزند و در این صورت عملا تشکیلات بلاموضوع میشود.
به نظر می رسد حال و احوال اصلاح طلبی حال خوبی نیست زیرا این جریان سیاسی که دم از حقوق مردم و آزادی می زند حالا در صحنه اداره کشور و رای دادن و یا ندادن به یک وزیر پیشنهادی حتی قائل به نظر مستقل و غیر جریانی نیست.