به گزارش «نماینده»، بیش از ۱۰ سال است که علی لاریجانی در منصب ریاست مجلس نشسته است، او در این سال ها با شیب تدریجی و آرامی بر همان مسیری که حسن روحانی قرار گرفته بود، در حرکت است تا شاید به گمان برخی فعالین سیاسی در سال ۱۴۰۰ بتواند به گزینه اصلی اصلاح طلبان برای ریاست جمهوری تبدیل شود.
علی لاریجانی در سال ۱۳۸۴ با حمایت اصولگرایان وارد گود رقابت های انتخاباتی شد که آن انتخابات یکی از پر چهره ترین انتخابات بود. هاشمی رفسنجانی، مصطفی معین، مهدی کروبی، محسن مهرعلیزاده، محمود احمدی نژاد، محمدباقر قالیباف، هفت نامزد سال ۸۴ بودند که در نهایت چهره گمنامی به نام احمدی نژاد، توانست از پس هاشمی رفسنجانی در دور دوم برآید و به پاستور راه یابد.
انشعاب میان اصولگرایان و اصلاح طلبان به نفع احمدی نژاد مستقل و گمنام تمام شد. علی لاریجانی در آن سال در رتبه ششم با یک میلیون و هفتصد هزار رای قرار گرفت و از آن سال به بعد دیگر در هیچ انتخابات ریاست جمهوری نامزد نشد.
اما این پایان کار نبود، لاریجانی با استعفا از دبیری شورای عالی امنیت از شهر قم وارد مجلس شورای اسلامی شد و از مجلس هشتم به بعد با رای نمایندگان مجلس بر کرسی ریاست نشست. انتخابات سال ۱۳۹۲ نقطه عطفی در تاریخ سیاسی کشور بود که طیفی به نام اصولگرایان معتدل یا میانه رو خود را از قاطبه جریان اصولگرا جدا کردند و حتی خود را اصولگرایان اصیل دانستند. علی لاریجانی، رئیس مجلس به عنوان معرف چنین جریانی شناخته می شود.
با راهیابی حسن روحانی در سال ۹۲ به پاستور، علی لاریجانی و اطرافیانش بیش از پیش با دولت پیوند خوردند و تا به امروز نیز این روابط گرمتر شده است. اما چرا لاریجانی بیشتر تخم مرغ هایش را در سبد حسن روحانی چیده است؟ وی به دنبال چه هدفی است؟ بررسی پیشینه حسن روحانی در تاریخ سیاسی انقلاب تا حدودی مشابهاتی را بین دو چهره معروف سیاسی آشکار می کند.
خاستگاه لاریجانی و روحانی از منتهی الیه راست محافظه کار است. امنیتی و اطلاعاتی بودن این دو نیز موضوعی نیست که قابل کتمان باشد. علی لاریجانی که ابتدا در سپاه پاسداران خدمت می کرد و تجربه وزارت در دولت هاشمی رفسنجانی را نیز دارد، ده سال رئیس صدا و سیما بود و چند سالی نیز در شورای امنیت ملی حضور یافت.
او در صدا و سیما برنامه هایی را بر روی آنتن برد که مورد نقد صریح و تند اصلاح طلبان و تجدیدنظرطلبان قرار گرفت. برنامه ای به نام هویت که از شبکه یک سیما پخش می شد، به مصاحبه با روشنفکرانی می پرداخت که معترف به شکست راهبردها و تاکتیک های سیاسی و اجتماعی خود در کشور بودند و خود را مهره سرویس های جاسوسی غرب می دانستند.
حسن روحانی نیز سوابق اطلاعاتی و امنیتی بسیاری دارد و زمانیکه در جایگاه دبیری شورای امنیت ملی قرار داشت به دلیل برخورد با فتنه گران در سال ۷۸، اصلاح طلبان وی را یکی از مهره های امنیتی می دانستند که به دنبال محدود کردن فعالیت های سیاسی و رسانه ای اصلاح طلبان و گروه های وابسته به این جریان است.
ولی در نهایت در سال ۹۲، به عنوان نامزد نهایی اصلاح طلبان معرفی شد. این سرنوشت روحانی بسیار مورد توجه علی لاریجانی قرار گرفته است. کسی در سال ۷۸ حتی به ذهنش خطور نمی کرد که دبیر شورای امنیت ملی آن سال در سال های بعد گزینه نهایی اصلاح طلبان در کارزار ریاست جمهوری شود.
چنین روند و فرآیندی شاید لاریجانی را به صرافت انداخته تا با کوچ از اردوگاه اصولگرایان به سمت اصلاح طلبان خود را در قد و قامت یک گزینه قابل عرضه برای ریاست جمهوری جانمایی کند. همراهی رئیس مجلس در سال های اخیر با دولت یازدهم و در نهایت اصلاح طلبان در تصویب لوایح مهمی خود را نشان داده است.
تصویب ۲۰ دقیقه ای کلیات و جزئیات برجام درسال ۹۴، تنها از سوی کسی به نام علی لاریجانی می توانست انجام شود. با انتخابات مجلس دهم و راهیابی نامزدهای لیست امید به مجلس، لاریجانی با فراغ بال بازتری، آغوش خود را برای اصلاح طلبان گشود و در ائتلافی نانوشته با دولت یازدهم، یک سه قطبی قابل اعتلاء د ر مجلس دهم تشکیل داده اند. اصلاح طلبان، لاریجانی و نمایندگان حامی و دولتمردان، سه قطبی هستند که بسیاری از طرح ها و لوایح برای تصویب می بایست از مسیر آنها بگذرد.
در چنین فضایی، علی مطهری و مسعود پزشکیان از فراکسیون امید دو سال است که نواب رئیس مجلس هستند و این ترکیب تنها با لابی گری با علی لاریجانی چیده شده است. اما سال ۱۴۰۰ سالی حساس خواهد بود. لاریجانی کار آسانی برای حذف مهره های پرمدعای اصلاح طلب و اصولگرای میانه رو نخواهد داشت.
چهره های مانند محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری، قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت و علی اکبر ولایتی، علی مطهری، مسعود پزشکیان و ... دهها چهره دیگر ممکن است در سال ۱۴۰۰ وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شوند و علی لاریجانی ۶۴ ساله در آن زمان، باید به گونه ای تمامی این مهره ها را راضی به کناره گیری یا عدم ورود به رقابت های ریاست جمهوری کند.
طیفی از اتفاقات، شانس ها و تحولات سیاسی ممکن است به نفع یا زیان لاریجانی تمام شوند. شاید اگر نظام پارلمانی جایگزین ریاستی می شد، لاریجانی که از قدرت چانه زنی و لابی گری قدرتمندی برخوردار است، می توانست نخست وزیری را تجربه کند ولی هیجان انتخابات ریاست جمهوری و رای مستقیم گرفتن از مردم، جذابیت های خاص خود را دارد که اکثر شخصیت های سیاسی علاقه مند به تجربه چنین رقابت هایی در زندگی سیاسی خود هستند. به هر حال مسیری که علی لاریجانی در سال های اخیر طی کرده به رفتارهای سیاسی حسن روحانی مشابهت بیشتری دارد و هدف نیز می تواند پاستور باشد