به گزارش «نماینده»، برکسی پوشیده نیست که حسن روحانی با چه حربه های توانست بار دیگر راهی پاستور شود که در این میان دهها وعده دیگر را به لیست وعدههای برزمین مانده اش اضافه کرد.
تحلیل رقابت های انتخاباتی دوازدهم نشان از آن دارد که در یک رقابت به شدت دوقطبی شده از سوی دولتمردان، اصولگرایان با حفظ اخلاق و عدم عبور از خطوط قرمز نتیجه را وگذار کردند اما اخلاق را وا ننهادند. در هیچ دوره ای سابقه نداشته که رئیس جمهور مستقر تا این حد پایه های حکومتش به لرزه بیافتد و برای حفظ قدرت خود مجبور به اتخاذ سیاست های رادیکال و شعارهای خارج از چارچوب اخلاقی شود و در عین حال اقلیتی قوی، منسجم و ۴۰ درصدی در مقابلش برای چهار سال دوم تشکیل شود.
شاید برخی از حامیان جریان های انقلاب در حال حاضر نتوانند نتیجه را هضم کنند، چرا که پیروزی در مقابل رئیس جمهوری که نتوانسته بود به بیشتر وعده هایش عمل کند و در مقابل دوربین ها آنها را انکار کند، زیاد سخت نمی نمود. ولی باید اذعان کرد در بازی سیاست انتخابات مولفه های بسیاری برای پیروزی نیاز است که یکی از آنها جذب آرای خاکستری و بی تفاوت به سوی خویش است و روحانی توانست با دوقطبی سازی و هراس سازی از رقیب این آرا را به سوی خود جلب کند.
ورای بررسی دقیق سبد آرای طرفین و علل پیروزی و شکست، مهمترین بخش از سازوکار جبهه مقابل روحانی، تشکیل تشکیلات منسجم و قوی برای به نقد کشیدن و مطالبه گری وعده های دولت دوازدهم است.
به هر حال اصول و ارزش های جریان اصولگرا ایجاب می کند به عنوان یکی از بازیگران عمده عرصه سیاسی همچمنان بر خواست عمومی و ملی مردم جهت بهبود اوضاع اقتصادی و رفع بیکاری پافشاری کند و از آنجاییکه ابزار قدرت به تیم رقیب واگذار شده، ماموریت مطالبه گری لاجرم در دستان اصولگرایان خواهد بود.
همانگونه که حسن روحانی در چهار سال نخست خود ثابت کرده، تحمل شنیدن نقد را ندارد و با انواع توهین و افتراها با منتقدان برخورد خواهد کرد. وی در دولت یازدهم حتی یک جلسه با منتقدان اصلی خود نشستی برگزار نکرد تا رودرو به ماهیت انتقادات پی ببرد و راهکار بخواهد.
از این رو پیگیری مطالبات اقتصادی از دولت دوازدهم نیز سخت و دشوار خواهد بود و این دولت چون دیگر نیازی به رای مردم در دور بعد ندارد، به یکه تازی های خود ادامه خواهد داد.
حسن روحانی و اسحاق جهانگیری زمانیکه با وعده ایجاد یک میلیون شغل رقبا مواجه شدند در مرحله اول دست به انکار و عدم تحقق آن زدند ولی با جدی تر شدن رقابت ها و رصد مطالبات اصلی افکار عمومی خود همان میزان شغل را وعده دادند و حتی سایت کارورزی را به تقلید از سایت کارانه محمدباقر قالیباف، ایجاد کردند.
وعده سالی ۹۵۰ هزار شغل با توجه به توانایی و کارآمدی این دولت و اذعان رئیس جمهور مبنی بر عدم تحقق آن در مراحل اولیه، به معنای آن است که دولت دوازدهم هیچ اعتقادی به ایجاد چنین میزانی از اشتغال ندارد و تنها یک وعده انتخاباتی برای زمین زدن رقبا بود.
اما آیا این از بار پیگیری افکار عمومی خواهد کاست؟ کسانی که به هر دلیل به روحانی رای دادند عدم پایبندی به وعدهایش را چگونه توجیه خواهند کرد؟
بررسی وعده ها و شعارهای رنگین روحانی در این دور از رقابت ها بسیار سهل تر است. چرا که وی اینبار بدون بازی با کلمات وعده داده و دیگر نمی تواند عنوان کند که وعده ۱۰۰ روزه یا ایجاد ۴ میلیون شغل با اما و اگر بود. اینار روحانی مجبور شد تا بدون اما و اگر وعده دهد.
از شعارهای اقتصادی تا سیاسی و اجتماعی، تمامی آنها در حالی رقم خوردند که بسیاری از کارشناسان بر این نظر بودند که روحانی برای فرار از شکست به باتلاق وعده ها پناه برده و در ۴ سال آینده بیشتر تلاش دولتمردان بر توجیه سازی عدم تحقق وعده ها بنا خواهد شد. مهمترین بهانه نیز اصطلاح تکراری "نگذاشتند" خواهد بود که از سوی دولت های سابق نیز سر داده شده است.
ولی عملکرد دولت دوازدهم در بحران اقتصادی و بیکاری کنونی بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در صورتیکه همین روند ادامه پیدا کند این بحران تبدیل به فاجعه اقتصادی و در نهایت اجتماعی خواهد شد و همچون سونامی تمامی بخش های کشور را فرا خواهد گرفت.
راهکار دولت برای ایجاد یک میلیون شغل در سال به هیچ وجه مشخص نیست و تنها به سرمایه گذاری خارجی دل بسته اند.
سرمایه گذاری که در ارتباط مستقیم با سنگ اندازی های غرب و بخصوص آمریکا قرار دارد و تنها سرمایه های خرد و آنهم در قالب قراردادهای کاملا یک طرفه می توانند جذب کشور شوند.
از سوی دیگر در زمینه اعطای وام و افزایش قدرت خرید مردم نیز دولت یازدهم ثابت کرد که هزاران میلیارد از منابع بانکی تنها به بخش خاصی از افراد با روابط خاص تعلق می گیرد و میلیون ها نفر از عموم جامعه از این منابع محروم می شوند.
از این رو دولت دوازدهم برای تحقق وعده ها نیاز به خانه تکانی اساسی در مدیران و وزاری خود دارد تا با به کارگیری نیروهای فراجناحی و عملگرا بتواند با یک تیم قوی مدیریتی بخشی از شعارهای خود را محقق سازد ولی متاسفانه پس از انتخاببات سهم خواهی ها اجازه شایسته سالاری را نمی دهد و مدیران پیر و ناکارآمد تنها با قدرت لابی گری که در این دولت یکی از بخش های بسیار فعال نیز می باشد، سکان اجرایی کشور را در دست می گیرند.
متاسفانه باید اذعان کرد حسن روحانی توانست باردیگر با روش های خاص خود از جمله رقیب هراسی رای برخی از مردم را به سوی خود جلب کند ولی وی بازی وی در این رقابت بسیار سخت بود و در مقابل رقبای قوی و جدی قرار گرفت که از هم اینک آنها به پیگیری مطالبات متعهد شده اند.
بنابراین هرگونه فرار از عملی کردن وعده و تعهدات حسن روحانی به خوبی رصد خواهد شد و وی نمی تواند به راحتی از زیر بار سنگین وعده های بر زمین مانده خود شانه خالی کند و می بایست در انتظار نقدهای جدی در برابر عملکردش باشد.