به گزارش «نماینده» سالهایی که آیتالله هاشمی رفسنجانی در قید حیات بود، از او مدام خاطرههایی نقل میشد که جز خودش، باقی افراد حاضر در آن روایت فوت شده بودند و عملاً امکان راستیآزمایی آن خاطرات وجود نداشت. حالا که او دیگر در این دنیا حضور ندارد، خودش خاطرهای شده که دیگران نقل میکنند و امکان راستیآزمایی ادعای مطرح شده هم وجود ندارد!
در فصل انتخابات آن هم از نوع ریاست جمهوریاش این خاطرات رنگ و بوی انتخاباتی و توصیه کاندیداتوری گرفته است اما مشکل آنجاست که توصیههای نقل شده از آیتالله مرحوم میان دو کاندیدا در نوسان است و باعث اختلاف میان آنان شده است.
در بخش اول این ماجرا، روزی که محمد هاشمی، برادر هاشمی رفسنجانی برای نامزدی در انتخابات ثبتنام کرد، به صراحت گفت که «تصمیم جمعی خانواده هاشمی بود که بیایم.» البته روشن نیست خانواده یکی از شهیرترین افراد سیاسی ایران چرا باید نظرشان مهم باشد، مگر آنکه نسبتهای خانوادگی را دخیل در سیاست بدانیم!
او در ادامه پای هاشمی رفسنجانی را به این کاندیداتوری باز میکند: «مرحوم هاشمی مکرراً در این زمینه تأکید داشتند که لازم است بیش از یک نفر در صحنه حضور داشته باشند.»
برادر هاشمی رفسنجانی البته اشاره نمیکند که منظور آیتالله از کاندیدای دوم او باشد، اما از سخنانش برمیآید که برداشت او و خانواده هاشمیرفسنجانی این بوده که کاندیدای دوم باید او باشد. محمد هاشمی رنگ و بوی تکلیفگرایی هم به ثبتنامش میدهد، وقتی میگوید: «همچنین با برخی افراد که نمیتوانم بگویم، مشورت کردم، به من تکلیف شد که ثبتنام کنم.»
در بخش دوم این ماجرا، حسین مرعشی در مصاحبهای وجود کاندیدای پوششی در کنار حسن روحانی را از آخرین توصیههای مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی میداند. تا اینجای سخنانش میان او که از قضا نسبت خانوادگی هم با هاشمی رفسنجانی دارد، با محمد هاشمی اختلافی نیست اما مرعشی مصداق دیگری برای این توصیه مییابد: «باید گفت که آیتالله هاشمی پیش از فوت خود از آقای جهانگیری به عنوان چنین گزینهای اسم میبردند.»
معلوم نیست مصداق توصیه هاشمی رفسنجانی، برادرش محمد هاشمی است یا اسحاق جهانگیری اما در هر حال روشن است که ارادهای وجود دارد تا از احترام به مرحوم هاشمی در راستای هدفی سیاسی استفاده کند. با این حال، چون بستگان آیتالله از پیش با هم هماهنگ نکردهاند، به اختلاف رسیدهاند.
در هر صورت بعد از فوت هاشمی رفسنجانی، فضای عاطفی مورد انتظار اصلاحطلبان و کارگزاران ایجاد نشد و آنها که خود آیتالله را دیگر نداشتند، از تحریک احساسات تودهها هم نتوانستند بهرهای ببرند و فضا خیلی زود عادی شد. حال بعید است این مدل سوءاستفاده از درگذشت افراد سیاسی، آن هم با چنین اختلافی بتواند نقشی مثبت برایشان ایفا کند.