شناسهٔ خبر: 133715 - سرویس سیاست
منبع: صدا و سیما

اصحاب قدرت و ثروت در همه جا رسوخ کرده‌اند

بذرپاش نماینده سابق مجلس با بیان اینکه اصحاب قدرت و ثروت در همه جا رسوخ کردند، گفت: جریانی در صنعت کشور پول احزاب سیاسی را تأمین می‌کند.

به گزارش «نماینده»، برنامه «دست خط» شب گذشته با حضور مهرداد بذرپاش نماینده سابق مجلس شورای اسلامی روی آنتن رفت.

مشروح این گفت‌وگو از نظرتان می‌گذرد:

- اول انقلاب و بعد از آن جنگ و این دو عرصه، دو میدانی بود که جوانان ایران خیلی خوب خود را نشان دادند، جوانانی که سن و سال زیادی هم نداشتند. به خصوص در عرصه جنگ خودشان را تمام و کمال نشان دادند. بعد از جنگ همان جوانان خیلی از مناصب را گرفتند و در عین جوانی تجربه کردند و به مراحل بالای سمت در جمهوری اسلامی رسیدند.

اما رفته رفته بعد از مدتی به نوعی ثابت بود و خیلی جوان‌گرایی دیده نمی‌شد و افرادی بودند که از قبل از انقلاب و دوران جوانی بودند و پخته شدند و در مناصب حضور داشتند و همان جوانان کارها را پی بردند. تا حدود سال ۸۴ دوباره موج جوانگرایی در عرصه مناصب مختلف مدیریتی شروع شد و آنجا بود که معدود افرادی میدان گرفتند و به یکسری مناصبی که فکر آن را نمی‌کردند و جو هم فکرش را نمی‌کرد، رسیدند. امتحان پس دادند و برخی می‌گویند موفق بودند و برخی خلاف این نظر را دارند و نمونه این است که دوباره به نفرات قبلی برگشت کردند.

یکی از معدود افرادی که در آن برهه از نسل سوم انقلاب توانست رشد خوبی داشته و مناصب مختلف را درک کند، امروز مهمان ماست.

در این برنامه در خدمت جناب آقای مهرداد بذرپاش هستیم. از جوانان نسل سوم که مناصب مدیریتی حساسی را درک کردند، از مشاورت در شهرداری تهران، ریاست یکی از فرهنگسراهای بزرگ تهران، مشاورت ریاست جمهوری، مدیرعاملی یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های خودروسازی ایران، معاونت ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس شورای اسلامی از جمله مسئولیت‌های ایشان است.

از این جا شروع کنیم که این نقطه اعتماد به شما از کجا شروع شد؟

بذرپاش: شروع خوبی را در برنامه داشتید. یکی از اصلی‌ترین مشکلات کشور همیشه مشکل کارآمدی در بخش های مختلف است به ویژه در حوزه اقتصاد چنین است. من ذهن شما را به دو برهه از تاریخ معطوف می‌کنم. خیلی از افراد بودند با سنین جوانی و با شور انقلابی در صحنه کار می‌کردند. همان افراد از قضا امروز هم مسئول هستند. یعنی آن زمان وزیر بودند و الان هم وزیر هستند و شاید عناوین وزارت این افراد قدری تغییر کرده است.

به نظر شما آن زمان موفق‌تر عمل کردند یا الان؟ شاید اگر از مردم هم بپرسید به ویژه آنهایی که سن و سال آنها ابتدای انقلاب را به یاد دارند و درک کردند، به نظر من پاسخ کامل روشن است. مثال جنگ را بزنیم. جنگ را چه کسانی اداره کردند؟ جنگ، مدیریت بحران بود. مدیریت بحران اتفاقاً یک فرد کارکشته می‌طلبد ولی ما که الان فرمانده‌ها را نام می‌بریم یا سن شهدای جنگ را لیست کنید، متوسط سن ۲۲ و نیم سال است.

قدری الان را مثال بزنم. اخیراً جشنواره فیلم فجر برگزار شد. این دو سال اخیر را هم رصد کردم و ببینید چه کسانی جایزه‌ها را درو کردند؟ هم امسال و هم سال‌های گذشته خیلی کارگردانان پرآوازه اثر داشتند. تقریباً کسانی که جایزه‌های اصلی را بردند یا فیلم اولی بودند یا کارهای اول اینها بود. این در هنر بود.

اخیراً بازی استقلال پرسپولیس و دربی برگزار شد. استقلال نتیجه گرفت. یکی از دلایلی که همواره اذعان دارند استقلال نتیجه می‌گیرد هم در مربی و هم در بازیکنان، این بود که جوانگرایی داشت. حتی پرسپولیس نتیجه گرفته است و در صدر جدول است. یکی از دلایل جوانگرایی است.

من می‌خواهم مثالی در فناوری هسته‌ای بزنم. ما چه زمانی هسته‌ای شدیم؟ از زمانی که همانند مصطفی احمدی‌روشن و صدها جوان رفتند و تصمیم گرفتند و این همه ماشین ساخته شد. این جوانان حداکثر زیر ۴۰ سال هستند. در فناوری همین طور است. در ورزش همینطور است. در فضایی همینطور است. در صنعت ماهواره همینطور است. در هنر همینطور است. در جنگ همین‌طور بود. در اداره کشور و سیاست هم همینطور است.

- البته سوال من چیز دیگری بود ولی وارد این بحث شدید اجازه دهید من بگویم چطور است در این عرصه‌ها جوان‌ها خود را نشان می‌دهند اما در عرصه‌های مدیریتی به این جوانان اعتماد نمی‌شود؟

بذرپاش: مشکل همین است.

- نه فقط در دولت و بدنه اجرایی بلکه در همه جا همین است.

بذرپاش: بله. در همه جریانات هم همین است. در سیاست این گونه نیست به نظر شما؟

- من هم همین را حس می‌کنم.

بذرپاش: قطعاً همینطور است. شما جوانانی را که الان در صحنه سیاست ایران فعال هستند و در صحنه رسانه‌ای ایران فعال هستند، با پیرمردترهای صحنه سیاست ایران مقایسه کنید. ببینید کدامشان بهتر مدل برای اداره کشور ارائه می‌دهند. کدامشان خلاقانه‌تر با پدیده‌ها برخورد می‌کنند. کدام با مردم ارتباط بهتری دارند. کدام یک نسخه‌های شفابخش‌تری برای اداره کشور است.

سیاست هم همینطور است. همین الان متوسط سن شهدای مدافع حرم را ببینید. کسانی که حتی اهل رشادت و مجاهدت هم باشند نمی‌گویند بزرگ‌ترها اینجوری نیستند؛ فراوانی این کارها در نسل جوان بیشتر است.

- اتفاقاً جوانان پای منبر همین بزرگ‌ترها نشستند.

بذرپاش: بله.

البته خیلی جوانگرایی هم اتفاق نیفتاد. بیشتر در دولت سابق بیشتر باز شدن حلقه مدیریتی رخ داد. یعنی چهره های جدیدی رخ‌نمایی شد و ظرفیت‌های جدیدی به کشور معرفی شد.

بله، جوانگرایی نسبت به الان اتفاق افتاد منتها باز هم باید بیشتر اتفاق می‌افتاد. برای ما جوانگرایی خودش اصالت ندارد بلکه اثر کار است که موضوعیت پیدا می‌کند. یعنی فی‌نفسه کار دست جوانان باشد برای این می‌گوییم بهتر است که نتیجه‌اش بهتر است. ممکن است اشتباهاتی در گذشته باشد و انتقاداتی هم وارد می‌شود و همه هم می‌توانیم اذعان کنیم.

ولی در نهایت یک کارگاه ساخت مسکن راه افتاد یا خیر؟ یک کارگاه ساخت ورزشگاه در کشور راه نیفتاد؟ رشد علمی ما که حرف من بذرپاش نیست، به گواه مراکز داده‌های رسمی یا مراکز اصلی که این رشدها را اعلام می‌کنند، این کار انجام شد. فی نفسه بذرپاش موضوعیت نداشت، اعتقاد من این است که بذرپاش حاصل یک اعتماد حداقلی بود. اعتماد شد.

همانند بذرپاش میلیون‌ها جوان در کشور هستند که به راحتی می‌توانند صدها برابر امثال بذرپاش موفق‌تر ظاهر شوند و تنها نیاز به اعتماد است. حلقه مفقوده اعتماد است. حلقه مفقوده، قدرت‌طلبی یک عده جماعت بزرگ‌تر است. هیچ اتفاقی نمی افتد که اگر من چند سال بودم و کنار بروم، هیچ اتفاقی در این کشور به هم نمی‌ریزد. این نافی اینکه قدردانی گذشتگان باشیم نیست. منتها همانند دوی امدادی است و هر مقطعی باید به نسل‌های بعدی تحویل داده شود که این جریان با شتاب بیشتری حرکت کند. این که طرف همواره بوده و باشد دو اتفاق رخ می‌دهد. یکی این که خودش توان قبل را ندارد و خلاقیت قبل را ندارد حتی توان جسمی قبل را ندارد. نکته بعدی این است که برای این کشور خیلی بد است که بعد ۳۸ سال رویش نداشته است.

این همه دانشجو و دکتر کجا استفاده شوند؟ با دست خود ناخواسته ناامیدی در عمق جامعه ایجاد می‌کنیم. احساس می‌کنند فرصتی برای اینها وجود ندارد. مثال بزنم. جلوگیری از قاچاق کالا در دنیا چطور رخ داد؟ ما الان طبق اعدادی که مراکز رسمی اعلام می‌کنند حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان کالای قاچاق در کشور داریم.

من سوال می‌کنم که این کشورهای اروپایی که عضو معاهده شینگن هستند و مرزها در این کشورها باز است، چطور کالای قاچاق را مدیریت می‌کنند؟ یعنی در آلمان کالایی را می‌خرید یا در اتریش کالایی را خریداری می‌کنید چطور درآمدهای ناشی از فروش ان کالا یا مالیاتی که به آن کالا تعلق می‌گیرد، به ان کشور...؟ این کاری است که همه دنیا تجربه کرده‌اند. ما که قرار نیست همیشه اختراع کنیم. یکسری کارها در دنیا یک بار ابداع شده و باید از آن استفاده کرد.

چه کسی می‌تواند از ابداعات دنیا بهتر استفاده کند؟ این دانشجوی دکترا یا فارغ‌التحصیل دانشگاهی خودمان که همه ظرفیت ها را شناخته بهتر می‌تواند اینها را منتقل کند یا کسی که ذهن او برای سال‌ها قبل است و نمی‌تواند با فناوری جدید ارتباط بگیرد؟ در نهایت کار ما همین می‌شود که کسی اول انقلاب وزیر باشد و الان هم وزیر باشد و بعد هم باشد، معلوم است نمی‌تواند در انتقال فناوری هم موفق باشد.

ما همواره دنبال مشکلات فساد و اینها نباشیم. این مسائل سرجای خودش است. بخش زیادی از ندانم‌کاری است.

- آقای باهنر در این برنامه اذعان داشتند که برخی صندلی ریاست را چسبیده‌اند و از آن سو باید این را گفت که این جوان سرباز است و یکباره می‌خواهد ژنرال شود. این طور است؟

بذرپاش: من نمی‌دانم آقای باهنر دقیقا چه گفتند ولی مگر مشکلی دارد؟ مگر سردار حسن باقری یا غلامحسین افشردی عزیز که بخش زیادی از جنگ را اداره کرد، رهبری عزیز درباره ایشان گفتند دو ساله مسیری که سرلشگرهای آنچنانی طی کردند او طی کرد. مگر این اشکالی دارد؟ مگر در قاعده الهی این چنین نوشته شده است؟

- شاید منظور این بود که احترام بزرگ‌ترها بیشتر است.

بذرپاش: حتما همینطور است.

- یک آسیبی هم که وجود دارد و باید قبول کنیم این است که یکجوری برای بچه‌های جوان داغ می‌کنند که فقط انقلابی ما هستیم و بقیه نیستند و نسخه را می‌پیچند.

بذرپاش: خیلی اشتباه است.

- حتی بین جوانانی که با خودشان هم رفیق هستند برخی را دفع می‌کنند.

بذرپاش: خیلی اشتباه است. یکی از اصلی‌ترین بخش‌هایی که از آن ضربه می‌خوریم این نگاه است. نگاهی که جریان انقلابی را اینقدر محدود ببینیم که فقط خود را در آن ببینیم. مهم این است که به جوانان کشور از این منظر نگاه کنیم. من می‌گویم از همه ما انقلابی‌تر هستند.

شاید کسی ظاهرش همانند من نباشد و همانند من لباس نپوشد ولی در عمق وجود او به مراتب بیشتر از من دلش برای پیشرفت کشور می‌سوزد و به مراتب بیشتر دوست دارد این مردم در رفاه بیشتر باشند.

- یک جاهایی بیشتر پای کار هستند.

بذرپاش: بله. پای کار هستند. همیشه این سوال پیش می‌آمد اگر دوباره جنگی رخ دهد جوانان اول انقلاب رفتند و شهدای بزرگی شدند، خدا هر از گاهی یک چشمه‌هایی نشان می‌دهد. الان مدافعین حرم چه کسانی هستند؟ شهدای بسیار مظلومی هم هستند. شهید در غربت محسوب می‌شود. چه کسی فکر می‌کرد؟ شما سن این شهدا را ببینید، یا ازدواج نکردند یا ازدواج کردند و فرزند خردسال دارند یا ازدواج کردند و هنوز فرزند ندارند. سنین این گونه بود. یعنی همه دوست داشتند زندگی کنند.

- من به یکی از آقایان در اینجا گفتم خداوکیلی شهدای زمان جنگ و انقلاب روی چشم و سر همه ما هستند ولی جو عمومی جامعه را دیده است و انتقادات را دیده و گلایه‌ها را دیده و با همه اینها به سوریه رفته و برای مملکت خود جنگیده است، خیلی ارزشمند است.

بذرپاش: یکی از کارهای خوبی که در گذشته انجام شد، این بود که باز کردن حلقه‌های بروکراسی سنگین قدری سخت است. باید کارهای پارتیزانی انجام داد. خیلی سیستمی نمی‌توان انجام داد، یعنی نمی‌پذیرد چرا که دیوان‌سالاری خاصی در این حاکم است که اجازه نمی‌دهد. به همین میزان اجازه ورود ایده‌های جدید را هم نمی‌دهد.

یک جوان یک ایده جدید بخواهد بدهد صد نفر جلوی او مانع می‌شوند چرا که اگر ایده این جوان خیلی جدید و بدیع باشد عملکرد مدیر زیرسوال می‌رود. پس بهترین حالت این است که اجازه ندهد حتی ایده شنیده شود.

- واقعا همین است.

بذرپاش: ایده هم شنیده نمی‌شود و سیستم هم پیشرفت نمی‌کند و در نهایت کشور پیشرفت نمی‌کند. مشکلات کشور از اینها است. ما همیشه مشکلات را در خارج جست‌وجو نکنیم. در همین رفتارهای ما است.

- حتی جاهایی داریم که جوان انقلابی دارای ایده و فکر و توانمندی است ولی طرف به او میدان نمی‌دهد و به کسی که از نظر کارایی و اعتقادی ضعیف‌تر هست را میدان می‌دهند.

بذرپاش: ما گرفتار این مسائل هستیم. مردم از رفتار ما ناراحت هستند. چرا باید کشور ما این گونه اداره شود؟ استعداد و جوان کم داریم؟ پول کم داریم؟ منابع کم داریم؟ اعتقادات کم است؟

- یکی از مقاطعی که شما در مجلس نقش داشتید، سر قضیه برجام بود و ۱۵ دقیقه‌ای در مجلس تصویب شد. شما و آقای زارعی و آقای زاکانی یک سو بودید و آقای جلالی و بروجردی و حقیقت‌پور از سوی دیگر بودند و پیشنهادات را بررسی کردید. ۱۱ پیشنهاد بود که ۹ پیشنهاد مورد موافقت قرار گرفت. چه شد که یکی فقط بیرون آمد؟

بذرپاش: سؤال سیاسی می‌کنید. برجام ۱۵ دقیقه‌ای نبود و کل این ۳۰ ثانیه هم نشد چون انگشت خود را بزنید تصویب می‌شود.

- نه، منظورم این است که ۱۵ دقیقه در صحن به طول انجامید.

بذرپاش: منتها روز قبل در خصوص کلیات چند ساعتی بحث شد. این که بیرون آمد برای ۲۰ دقیقه برای جزئیات بود. جزئیات سریع خوانده شد بدون این که موافق و مخالف صحبت کنند و تصویب شد.

- چون نتیجه همین می‌شد!

بذرپاش: بله؛ برجام فارغ از این که تیم مذاکره‌کننده زحمت کشیدند و باید قدردان باشیم، چون در این صحنه مقام حرف راحت است و در مقام عمل کار دشواری است، توافقی را با یکسری کشورها باید انجام دهید که نمی‌خواهند کاری انجام دهید. در داخل کشور دو گروه سیاسی می‌خواهند با هم بنشینند سال‌ها طول می‌کشد و نمی‌توانند توافق کنند. باید تشکر هم کرد و قدردانی کرد. شاید از زبان منتقدین قدری تشکر کمتر شنیده شود چون طرف مقابل به اندازه‌ای از نظر رسانه‌ای هیاهو می‌کند که اینها شنیده نمی‌شود.

- البته دو طرف بود. فضا به اندازه‌ای سیاسی شد که از فضای عقلایی فاصله گرفت.

بذرپاش: برجام خودش اصالت نداشت. اصالت برجام این بود که توافقی شود که محدودیت‌ها برداشته شود. برای ما این اصالت را داشت. برجام مسیری شود تا تحریم‌ها برداشته شود. برای طرف مقابل هم برجام اصالت ندارد. برای طرف مقابل اصالت برجام این است که دستاوردهای هسته‌ای ما را نگه دارد و اجازه ندهد جلو برود و از آن سو حداکثر محدودیت‌ها را بتواند نگاه دارد.

ممکن است برخی انتقادات درست نباشد منتها قریب به اتفاق انتقادات عناصر اصلی منتقد حوزه برجام از این جنس تفسیر می‌شود؛ والا کشور ۱۲-۱۰ سال است که به دنبال توافق است. مثال بزنم. یکی از انتقاداتی که بیان می‌شد این بود که اگر طرف مقابل به همین تعهداتی که در برجام تعهد کرده عمل نکند چه می‌شود؟ در برجام کمیسیون مشترک آمده که همان هیات داوری است. گفتیم این تضمین ندارد، گفتند دارد؛ اگر ما شکایت کنیم در صورتی که اجماع شود رای به نفع ما صادر می‌شود. گفتیم اگر اجماع نشود چه می‌شود؟ پاسخ سوال مسکوت ماند.

زمان گذشت و یک سال از اجرای برجام گذشت. این قانون «آیسا» تصویب شد؛ در واقع تمدید آن در کنگره امریکا تصویب شد، چون دوره ده ساله ان تمام شده بود، رئیس جمهور وقت امریکا، آقای اوباما، که خودش متعهد به برجام بود آن را وتو نکرد. توجیحش این بود که اگر برمی‌گرداند کنگره مجدداً تائید می‌کرد ولی ایشان برای نشان دادن حسن نیت باید این کار را می‌کرد و نکرد. آیسا تمدید شد و به صورت قانون در امریکا درآمد.

ما باید شکایت می‌کردیم. شکایت هم کردیم در دبیرخانه کمیسیون مشترک. نشستی که حدود یک ماه پیش انجام شد و آقای عراقچی هم تشریف بردند، یکی از بندهایش شکایت ایران از تمدید آیسا توسط امریکا بود و اصلا موضوع همین بود. حالا سوال پیش می‌اید که نتیجه چه شد؟ من می‌خواهم پاسخ را عرض کنم که امریکا قبل از این که کمیسیون تشکیل شود، گفت من قبول ندارم این نقض برجام است. وقتی این گفته شد یعنی اجماع شکل نمی‌گیرد و یک عضو می‌گوید من قبول ندارم اجماع یعنی اینکه ایران و اتحادیه اروپا و آن ۶ کشور با هم بگویند بله این نقض بوده است. کسی که خودش تحریم‌ها را وضع کرده است خودش قبول ندارد این نقض برجام است.

- طبیعی هم هست.

بذرپاش: بله، اگر جلوتر می‌رفتیم مکانیزم ماشه فعال می‌شد. مکانیزم ماشه که در برجام آمده، یعنی همین‌طور در شورای امنیت می‌رفت و تحریم‌ها مجدداً بازمی‌گشت! پس بهترین کار این است که شکایت خود را پیگیری نکنیم و نکردیم. تا اطلاع ثانوی می‌تواند از این اتفاقات به وفور رخ دهد. این انتقاد به جایی بود.

به عقیده من آقای ترامپ برجام را برهم نخواهد زد. دلیلی هم ندارد برهم بزند چون تقریبا تمام توقعات امریکا را ... ابتدا در مناظرات انتخاباتی خودش حرف‌هایی می‌زد منتها آنها در فضای هیجان بود ولی الان سرکار مشورت‌هایی که به او داده می‌شود متوجه شده است برجام چیز بدی برای امریکا نیست. برجام فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تا ده سال فریز کرده است.

همانند این است که مرسدس بنز در بازار آمده است و شما روی ژیان سرمایه‌کذاری می‌کنید. این کجا و آن کجا! تکنولوژی متوقف نمی‌شود. اگر بخواهد برجام را برهم بزند ایران کارهای هسته‌ای سنگین‌تر از گذشته خود را شروع می‌کند. برای چه این کار را کند؟ برای همین برهم نمی‌زند.

من شخصاً مخالف تصویب در مجلس بودم و نظر من هم همین بود؛ چرا که نظر ما این بود چون برجام در امریکا در مجلس آن کشور تصویب نشده است. این توافق جمهوری اسلامی ایران و شخص اوباما بود. یکی از ایرادات همین بود. حتی با دولت امریکا هم نشد.

- آقای دکتر صالحی در همین برنامه مطلبی را از زمان وزارتشان در دولت دهم گفتند که آن زمان، فرایند ارتباط امریکایی‌ها برای قضیه هسته‌ای شروع شد و خیلی فرصت خوبی هم بود که چون اوباما در دوره دومش هست، استفاده کنیم، اما رئیس‌جمهور وقت زبربار این مسئله نرفت که این هماهنگی را بین وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی ایجاد کند و کار پیش برود؛ شما فکر می‌کنید اگر آن زمان شروع می شد نتایج بهتری می‌گرفتیم؟

بذرپاش: فرمان سیاست خارجه در دو ساله دولت قبل دست آقای صالحی بود. این که به خاطره‌گویی اکتفا کنیم و بگوییم قبلی اجازه نداد همان موقع می‌توانستیم بیان کنیم اگر کار این اندازه برای کشور مهم و حیثیتی است، پس سمت و پست من نباید خیلی مهم باشد حتی به برداشتن من از آن پست منجر شود باید واقعیت را بیان کرد.

اگر کار آن زمان خیلی مهم بود و درست بود، باید همان موقع که فرمان سکان سیاست خارجی را در دست داشتند، می‌رفتند کار را دنبال می‌کردند. اما من الان در جزئیات مذاکرات آن زمان نیستم و اطلاعات من عمومی است و در زمان بررسی برجام در مجلس برای من مکشوف و باز شد. ولی حتما ایرادی نداشت، به نظر من باید همان زمان هم جدی دنبال می‌شد.

ما که فی‌نفسه مذاکره کردن با طرف مقابل را در داخل ممنوع نمی‌دانیم. منتها هدف این بود که آیا منافع جمهوری اسلامی تامین می‌شود یا خیر؟ اگر تا این حدی که آقای صالحی در مجلس گفتند به نظر من خیلی جدی‌تر باید همان زمان که مسئول سیاست خارجه بودند پیگیری می‌کردند.

- حالا در این یک سال برجام چه آثار مثبتی داشته است؟

بذرپاش: طبیعتاَ برجام یک بخشی از اجماع در اتحادیه اروپا علیه ما را شکسته است. این یکی از دستاوردهای خوبی است. اما در اتحادیه اروپا هم اتفاقات سیاسی خوبی در حال وقوع است. این از یکی دو سال قبل شروع شد.

- و هنوز هم ادامه دارد.

بذرپاش: بله. حتما ادامه خواهد داشت. در این را در انتخابات‌هایی که در اروپا رخ می‌دهد اثر این را خواهید دید.

- البته می‌گویند پول‌ها بازمی‌گردد.

بذرپاش: من نمی‌خواهم بگویم هیچ گشایشی در هیچ بخشی صورت نگرفته است. منتها این گزاره شرطی که اصلی‌ترین مشکلات اقتصادی کشور به خاطر تحریم‌های ناشی از هسته‌ای بود که ما فکر کردیم با برجام این حل شده است و حالا اقتصاد کشور شکوفا می‌شود؛ این آدرس غلطی است. بله ما باید توافق می‌کردیم ولی این که اقتصاد را کامل به هسته‌ای گره بزنیم و بگوییم اصرار ما بر هسته‌ای باعث مشکلات اقتصادی شد به نظر الان همه دارند قضاوت می‌کنند.

چه میزان پول به اقتصاد کشور باید تزریق شود تا به شرایط رکودی دو ساله قبل برسیم؟

یکی از ایرادات وارده این بود که انتظار کاذب ناشی از برجام را چرا این اندازه بالا می‌برید؟ دو سال و نیم بازار را معطل نگه داشتیم و نه کسی خرید و نه کسی فروخت. خریدار گفت ارزان می‌شود و فروشنده گفت گران می‌شود. آرام آرام رکود عمیق بی‌سابقه در کشور پایه‌گذاری کردیم. نمی‌گویم تنها دلیل این بود، ولی این یکی از دلایل بود. انتظار کاذب ایجاد شده در بازار تاثیرگذار بود.

حالا ده برابر پولی که ناشی از برجام بخواهد احتمالا آزاد شود، ما نیازمند تزریق نقدینگی به تولید و اقتصاد هستیم که بتوانیم به شرایط دو ساله قبل بازگردیم. چه کسی باید پاسخ رکود بی‌سابقه تاریخ اقتصاد ایران را بدهد؟

- شما در فهرست مجلس دهم هم نامزد شدید ولی رای نیاوردید. برخی‌ها معتقدند این عکس‌العمل مردم را می‌توان به برجام ربط داد. نقدی که آقایان به برجام داشتند و مردم به نحوی پیام دادند. قبول دارید؟

بذرپاش: الحمدلله دموکراسی در کشور در سطح بالا و خوبی است که یک روز آقای روحانی در تهران کاندیدا می‌شود و رای نمی‌آورد و بعد رئیس‌جمهور می‌شود. حتی آقای احمدی‌نژاد هم در مقطعی کاندید شدند و رای نیاوردند. اینکه با هر مقطعی بخواهیم قضاوت کنیم که چه بوده است، بالاخره ...

- علت را برجام نمی‌دانید؟

بذرپاش: نخیر. حالا بخواهیم تجزیه و تحلیل کنیم که نتیجه تهران چرا این طور شد، آن یک بحث دیگری است که آیا برجام دلیل بوده است؟ بله، ممکن است! خیلی‌ها به من گفتند برجام را انتقاد نکنید ممکن است رای نیاورید. گفتم من اگر بدانم ایراداتی دارد و برای این که رای بیاورم ساکت شوم خود شما چه تعریفی از چنین فردی بعدا خواهید داشت؟

به نظر من تاریخ تعریف «خیانت» از چنین فردی خواهد داشت. اگر می‌خواستیم دودوتا چهارتای سیاسی با این موضوع برخورد کنیم، همانند خیلی‌ها که این کار را کردند و سکوت کردند و چیزی نگفتند، ما چنین نکردیم. در آن مقطع تاریخی بررسی برجام، تاریخ بررسی خواهد کرد که ما درست عمل کردیم یا خیر.

- فضای رسانه‌ای کشور را چطور می‌بینید؟

بذرپاش: فضای رسانه ای کشور را از چه لحاظی؟

- از نظر اخلاقی.

بذرپاش: معنویت حلقه مفقوده ما در سیاست‌ورزی است الان. یکی این که به مردم همه راست را نمی‌گوییم.

- همه آقایان؟

بذرپاش: معمولا. دوم این که ما قدری رقابت شده تا مردم را از آرمان‌ها فاصله دهیم. دوقطبی‌هایی که در صحنه سیاست راه می‌اندازیم در صحنه رسانه ای مان، مردم را از آرمان‌ها فاصله می‌دهیم و این هنر شده است. مثلا دوگانه آرمان- اقتصاد راه می‌اندازیم. این غلط است.

- وضعیت فرهنگی جوانان را چطور می‌بینید؟

بذرپاش: به لحاظ نشاط خیلی کم گذاشتیم. ما باید مدل‌های خوبی برای نشاط ارائه دهیم. همیشه نباید بگوئیم نه. ما در نه گفتن استاد هستیم. در آری گفتن دانشجو هم نیستیم.

- قبول دارید جوانان از آرمان‌ها فاصله گرفتند؟

بذرپاش: خیر. ما روی ظواهر قضاوت می‌کنیم و چنین نتیجه می‌گیریم. خیلی‌ها از رفتارهای خیلی‌ها خسته شدند و به نوعی اعتراض خود را جور دیگر نشان می‌دهند. به نظرم آرمان‌گرایانه‌ترین افراد را در تاریخ ملت‌های دنیا بخواهیم مثال بزنیم جوانان خودمان و ملت خودمان هستند.

- دو ساله بودید که پدر شهید شدند.

بذرپاش: یک سال و نیم بودم.

- تا ایشان را بیاورند دو سال شد.

بذرپاش: بله. ۷۰ و چند روز بعد پیدا شد که خیلی از پیکرها در رمل‌های سوزان ...

- بسیجی رفته بودند؟

بذرپاش: بله. سردار حاج علی فضلی فرمانده پدر ما بودند آن زمان تیپ المهدی شیراز بودند. وقتی پدر من به شهادت رسید ۲۷ ساله بودند. از الان ما هم ۸-۷ سال کوچکتر و جوان‌تر بود. همه شهدا همین بودند. متوسط سن ۲۴-۲۳ سال بود.

- در ایام جوانی کار کردید؟ برخی گمان می‌کنند برای فرزندان شهدا همه چیز فراهم است.

بذرپاش: بله. یکی از اتهاماتی که به من می‌زنند این است که آقای بذرپاش احتمالا رانتی داشته است. من گفتم بله اگر رانتی داشتم اصلی‌ترین رانت من دعای پدر شهیدم بوده است و دعای مادرم بوده است. ما خانواده‌ای کاملا معمولی بودیم و هستیم. همه اقوام من تاج سر ما هستند و افراد خوب و مومن و متدین هستند. ما در خانواده خود مقام مسئول نداشتیم که بخواهیم از این استفاده کنیم.

من باید اصلاح کنم، با آقای احمدی نژاد بعد از این که شهردار تهران شدند آشنا شدم. یعنی ارتباطی در گذشته با ایشان نداشتم.

- در دانشگاه ارتباط نداشتید؟

بذرپاش: خیر. وقتی شهردار شدند توسط یکی از دوستان خوب که الان در شهرداری و معاون آقای قالیباف هستند، ایشان شاگرد آقای احمدی نژاد بودند اشنا شدیم. ایشان که شهردار شد دنبال من آمد که آقای احمدی نژاد می‌خواهد شما را ببیند. به خدمت ایشان رفتیم و گفتند من از شما چیزهایی شنیدم و پیگیری و جست وجو کردم و می‌خواهم بیایید و در شهرداری کمک کنید. من عرض کردم شما من را نمی‌شناسید و گفت بررسی‌ها را انجام دادم و تحقیق کردم و به شما رسیدم.

از ان زمان خدمت ایشان رفتم. باعث همکاری ما در شهرداری و بخش زیادی در دولت شد. در ایام دانشجویی من مسافرکشی می کردم. ماشین مادرم را برمی‌داشتم و با آن کار هم می‌کردم. مقطعی در یکی از مغازه‌های پارچه‌فروشی شاگردی می‌کردم. دبیرستانی بودم. یک مغازه دایی من در شهرستان‌ داشت و من تابستان در آنجا کار می‌کردم.

- رفاقت شما با آقای حضرتی از کجا شروع شد؟

بذرپاش: با آقای حضرتی در مناسبتی مناظره‌ای با هم داشتیم. از آنجا به بعد پیوند ما قدری بیشتر شد.

- رفقای اصلاح‌طلب دیگر هم دارید؟

بذرپاش: بله. ما با همه رفیق هستیم. هر کسی برای اداره کشور و بهتر اداره کردن کشور حرف و نظر داشته باشد رفیق هستیم. آقای حضرتی در چند برنامه رادیو و دانشگاهی بود و بعد با هم ساعت‌ها به مناسبت‌های مختلف بحث می‌کردیم. اختلاف‌نظر داریم ولی در مسائل کلی و کلان با هم اشتراکات زیادی داریم.

- رفقای اصلاح طلب دیگر را نام ببرید.

بذرپاش: هستند. هم در جوانانشان... ن.

- نام ببرید.

بذرپاش: من با آقای اصغرزاده رابطه خوبی دارم و از حیث رفاقت فردی است. البته با هم می‌نشینیم مواضع یکدیگر را نقد می‌کنیم.

- اصولگرایان چطور؟

بذرپاش: بله.

- صمیمی‌ترین رفقا چه کسانی هستند؟

بذرپاش: ما با اکثریت دوست و صمیمی هستیم. با جریان اصولگرا دوست هستیم. اسم ببرم؟

- بگویید بد نیست.

بذرپاش: با اکثر دوستان جریانی همانند آقایان دکتر عباسی، دکتر زاکانی، دکتر حداد، خود آقای احمدی نژاد

- ارتباط دارید هنوز؟

بذرپاش: ارتباط طبیعتا کمتر شده است.

- اخرین باری که نزد ایشان رفتید چه زمانی بود؟

بذرپاش: فکر می‌کنم چند ماهی گذشته است. شاید ۸-۷ ماهی گذشته است. به مناسبت‌ها در جاهایی یکدیگر را دیدیم ولی جلسه‌ای داشته باشیم نبوده است.

- همان آقای احمدی نژاد هستند یا تغییر کردند؟

بذرپاش: هیچگاه آدم‌ها همان باقی نمی‌مانند. همه تغییر می‌کنیم در صحنه، منتها آقای احمدی نژاد جزو یکی از محترم‌ترین افرادی است که در صحنه سیاسی ایران می‌شناسم و به نظرم همیشه در خدمت انقلاب بودند و همیشه هم خواهد بود و بعد هم خواهد بود. من از ایشان در زمان دولت درس های زیادی گرفتم هر چند شاید به بخش‌هایی از دولت انتقاداتی داشته باشم ولی این نافی این نیست که زحمات افراد را ببینیم و کارها و زحماتی که برای کشور کشیده اند.

- فعالیت‌های سیاسی خود را از بسیج شریف شروع کردید؟

بذرپاش: من با مفهوم سیاسی حزبی هیچگاه کار نکردم و هیچگاه هم بنا ندارم کار کنم. برای همین هیچگاه عضو هیچ حزبی نبودم.

- الان هم نیستید.

بذرپاش: الان هم نیستم و نخواهم بود. تا اطلاع ثانوی عضو هیچ حزب، رسمی نخواهم بود. ولی هر جریانی که به نوعی به پیشرفت کشور و انقلاب کمک کند من هم به آن کمک می‌کنم. ابتدای جریان دانشجویی من مصادف با ماجرای ۱۸ تیر سال ۷۸ آن زمان ها بود. من در دانشگاه صنعتی شریف بودم و اوج فعالیت‌های سیاسی من آن زمان بود.

- بعد به شهرداری رفتید، از ابتدای کار آقای احمدی نژاد به فکر ریاست جمهوری بودند یا خیر؟

بذرپاش: من دو ماه در شهرداری ماندم خودم به این نظر رسیدم.

- دو ماه که گذشت؟

بذرپاش: دو الی سه ماه که در شهرداری بودم خودم به این نظر رسیده بودم منتها خود ایشان چه زمانی به این نتیجه رسید... هرچند چند وقت بعد من با ایشان مطرح کردم.

- عکس‌العمل ایشان چه بود؟

بذرپاش: پاسخی نشنیدم و حدس من این بود که ایشان هم روی این مسئله فکر می‌کند.

- چقدر در پیروزی آقای احمدی نژاد اصولگرایان نقش داشتند؟

بذرپاش: اگر منظور شما از اصولگرایان به مفهوم سیاسی و احزاب هستند تقریبا حزبی با ایشان آن زمان همراه نبود. اگر به مفهوم بدنه جریان و توده‌های مردم است بالاخره آنها رای دادند که این اتفاق رخ داده. حتی برخی از اعضایی که عضو حزب بودند و حزب آنها نظر دیگری داشت منتها اعضای حزب نظرشان با آقای احمدی نژاد بود. این نشان می‌دهد در صحنه سیاسی ما اتفاقات دیگری رخ می‌دهد.

الان هم همین است. حتی سال ۹۲ انتخاب آقای روحانی هم همین بود. این مسیر از سال ۷۶ همین بود. سال ۷۶ همه فکر می‌کردند آقای ناطق رئیس‌جمهور شود.

- شما در سال ۸۵ رئیس ستاد رایحه خوش خدمت شدید.

بذرپاش: یک ائتلاف انتخاباتی آن مقطع بود.

- بحث خالص‌سازی اصولگراها را مطرح کردید. خالص کردید یا نکردید؟

بذرپاش: من مطرح کردم؟

- حتی آقای چمران در فهرست قرار نگرفت.

بذرپاش: نبودن آقای چمران در فهرست به تصمیم بنده نبود. من هم به شدت مخالف بودم و حتما هم موافق حضور ایشان در فهرست بودم و دوستانی که با من در ارتباط بودند می دانند

- قصه خالص‌سازی چه بود؟

بذرپاش: نمی‌دانم، من به یاد ندارم که من مطرح کرده باشم. خالص‌سازی چیز خوبی است اما به شرط‌ها و شروطه ها. خالص‌سازی پیاده کردن همه افراد از قطار انقلاب که اسمش خالص سازی نیست

- چون آن زمان هم آن فهرست نتیجه نگرفت.

بذرپاش: بله. آن فهرست ۴-۳ نفر رای آوردند منتهی مابقی... جزو فهرست‌های اصلی بود. یعنی بلافاصله بعد از فرهست هایی که رای آورد این فهرست قرار گرفته بود و ۴-۳ نفر وارد شورای شهر تهران در آن مقطع شدند. البته در کشور تقریبا ۶۰ درصد شوراها را فهرست رایحه خوش خدمت پیروز شد.

- پس شما تصمیم‌گیرنده صرف نبودید.

بذرپاش: خیر.

- چه کسانی در این مجموعه بودند؟

بذرپاش: افراد زیادی بودند و همه مسئولیت ها را قبول نکردند منتها بنده بخاطر این که ما جوانان هم کار انجام می‌دادیم مسئولیت‌ها را هم خودمان قبول کردیم. نداشتن آقای چمران در لیست تصمیم اشتباهی بود. آن زمان نماد و سمبل بود.

- رفتید پارس خودرو و بعد سایپا

بذرپاش: بله. من نگاهی راجع‌به صنعت داشتم. صنعت ما خیلی بیمار است. ضربان صنعت سال‌ها است در کشور خوب نیست. دلیل این هم تنها مختص این صنعت نیست. مثلا صنایع دیگر هم همین است. صنایع فولاد و هوایی ...

دلیل‌های دیگری دارد که بسترسازهای دولت ها است. نظام مالیاتی، تامین اجتماعی، نظام تحقیق و توسعه، نظام فناوری و ...وقتی وارد صنعت خودرو شدم من مقطع کوتاهی بودم. من از قبل به عنوان مدیر و هم هیات مدیره بودم و مدیر عاملی مقطع یک سال و نیمی که من آن جا بودم که برخی از انتقادات هم به من شاید این باشد که چرا پراید هنوزادامه دارد.

پراید خود در صنعت تعبیری شده است. تولید پراید از گذشته انجام می‌شد. اگر اشتباه نکنم از سالی که آقای نعمت‌زاده هم وزیر بودند آن موقع که پراید را آوردند. سال‌های سال تولید می‌شد. یکی از دلایل عدم پیشرفت صنعت خودروسازی ما نبودن وحدت رویه در سیاست‌گذاری‌ها است. یک مسئولی می گوید خودروی ملی و مسئول دیگر می‌گوید خودروی وارداتی. منتها نمی‌شود خودروساز باشد و خودرویی از خود نداشته باشد.

سایپا ۵۰ و خرده‌ای سال از خود خودرویی نداشت. تنها خودرویی که برای خانواده سایپا است و می‌تواند در دنیا عرضه کند خودروی تیبا است و قبلا مینیاتور بود. در سال ۸۷ که من بودم با کمک همین جوانان توانستیم دربیاوریم.

- این ۱۰۰ درصد ملی نیست.

بذرپاش: خیر. ۱۰۰ درصد ملی است. تعریف ملی این نیست که شما همه پیچ ها را در داخل تولید کنید. مهم این است که مالکیت پلت فرم برای خود ایران باشد. برای خود شرکت باشد ولی خب نگذاشتند، من مقطع یک سال و نیم که در خودروسازی بودم هم رکورد سودآوری شکست و هم رکورد تولید شکست و هم محصولات متعددی عرضه شد مخصوصا محصول ملی تیبا بود.

از یک جایی به بعد تصمیم گرفتیم پراید را از گردانه خارج کنیم. پراید محصول اصلی آن خانواده بود. گفتیم تیبا را جای آن می‌اوریم و پراید را خارج می‌کنیم. چنان جوی درست کردند. کسانی که منافع اینها در همان اطراف بود که اقا نمی‌شود و هر کاری خواستند کردند.

- در مجموعه دولت؟

بذرپاش: بله. در مجموعه دولت و اثرگذاری روی دولت. باند مافیای قدرت و ثروت را من به چشم خود در صنعت دیدم.

- که همیشه هستند.

بذرپاش: همیشه هستند. در دولت قبل هم بودند. اشتباهاً یک سال و نیم ما آنجا رفتیم. اشتباه شد احتمالا و ۴ کار هم کردیم. طراحی جدید آوردیم. ۵۴ پروژه توسعه‌ای افتتاح کردیم. رکورد سوداوری شکست. اینها با کمک دوستان بود. حتی از ظرفیت‌های موجود استفاده کردیم. من تمام مدیران قبلی را استفاده کردم. مدل‌هایی که پیاده کردند را به رقابت انداختم که این خلاقیت‌ها روزبه‌روز شرکت را بالا بیاورد.

واقعا موفق بودیم. به گواه کسانی که انجا بودند. منتها نگذاشتند مسیر جلو برود. مسیری که در خودروسازی کشور شروع کرده بودیم در افق ۵ ساله مردم این نارضایتی را نداشتند که بیایند خودروی ما را با یک خودروی کره‌ای مقایسه کنند و ناراضی باشند و حرف درستی هم می‌زنند.

خودروسازی را طوری کرده بودند که مردم ناراضی، خود خودروساز هم ناراضی و دولت هم ناراضی بود.

- الان هم یکی از سوالات اساسی مردم همین است.

بذرپاش: درست هم می‌گویند.

- مردم می‌گویند چطور ما موشک درست می‌کنیم و پیچیده‌ترین کارها را انجام می‌دهیم اما خودرو نمی‌توانیم بسازیم.

بذرپاش: چرا خودرو که درست کردیم

- خودروی مطلوبی که بتواند رضایت در برداشته باشد.

بذرپاش: مردم هم حق دارند. با ماشین خارجی مقایسه می‌کنند و کیفیت و قیمت مناسب می‌خواهند. دو خواسته اصلی مردم است. اجازه ندادند و نمی‌ارند.

- چه کسی نمی گذارند؟

بذرپاش: تا اطلاع ثانوی این مافیای صنعت ما اجازه طرح تحولی نمی‌دهند.

- به کجا وصل هستند؟

بذرپاش: در دولت قبل هم بودند و الان هم هستند و تا اطلاع ثانوی هم هستند.

- این که همیشه هستند جالب است.

بذرپاش: بله. هر کار تحولی هم بخواهد بشود سریع از جای دیگر کار خود را انجام می‌دهند و مانع درست می‌کنند. یا مدیر را جابه‌جا می‌کنند یا به نوعی سنگ‌اندازی می‌کنند که این کار نشود. یک جریانی در صنعت ما هست که پول برخی از احزاب سیاسی را تامین می‌کند. در خودرو هم وجود دارد. نمی‌خواهم بگویم فلان حزب این میزان پول می‌گیرد بخواهم عامیانه عرض کنم ولی کاملا بده بستانی دارند. از دولت کارگزاران کار اینها شروع شد.

جلوه‌ای که در بیرون می‌گیرند جلوه تکنوکراتی می گیرند و ما می‌گویند ما افراد تکنوکراتی هستیم و بقیه افرادی پائین‌تر هستند. یک شرکت چینی اینجا می‌امد و فلان مقام مسئول در فلان شرکت را سفر خارجی می‌برد و طرف منافع چند صد اشتغال را که می‌توانست اینجا ایجاد شود را می فروخت به یک هفته سفر با این شرکت. این را می‌توان گفت فردی جوانمرد یا متخصص است؟ به گونه‌ای هم با مردم سخن می‌گوید که انگار آسمان سوراخ شده و تنها این فرد متخصص آمده است. نگذاشتند.

اصحاب قدرت و ثروت در جاهای تصمیم‌ساز ما رسوخ کردند. من عرض کنم که بخشی از نفت دست اینها است. بخشی از صنعت خودرو دست اینها است. بخشی از صنعت دریایی ما دست اینها است. بخشی از صنعت کشتی ما دست اینها است. هستند اصلا دولت‌ها مهم نیستند. می گویند ما هستیم

- از کجا هستند؟

بذرپاش: تا اندازه‌ای شبکه شدند که هر دولتی سرکار می‌اید در یکی دو ماه اول رابطه را با اعضا برقرار می‌کنند و می‌مانند. خیلی جالب است و هر آدم جدیدی که می‌خواهد وارد شود با اتهام غیرکارشناسی سواد لازم ندارد، بی‌تجربه است، و غیره اجازه نمی‌دهند بیاید.

رسانه هم دارند. رسانه و روزنامه و سایت هم دارند و اینها هم به کمک می‌گیرند و جوی درست می‌کنند که اجازه نمی‌دهند تحول در کشور درست شود. پس یکی از اصلی ترین کارها که جلوگیری از اینها باید باشد که سازمان اجرایی ما باید یک سازمان شیشه‌ای شود. دولت ما باید دولت شیشه‌ای شود.

یعنی همه ببینند. تنها راه بساط این ارکان قدرت و ثروت را جمع کردن و فسادها را جمع کردن شیشه‌ای کردن امور است. یعنی مردم نظاره کنند تا طرف جرات نکند کار خلاف قانون انجام دهند.

- خیلی ها می‌گویند باید این کار را بکنیم و در عمل نمی‌توانند.

بذرپاش: گرفتارشان می‌کنند. سیستم اختاپوسی است.

- مگر آقای احمدی‌نژاد نمی‌خواست چنین کند و گرفتار شد. بعد از این قضایا معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ملی جوانان شدید.

بذرپاش: بله.

- به دلیل این چیزهایی که گفتید از سایپا رفتید.

بذرپاش: نمی‌خواهم بگویم به خاطر این تصمیم بود. یک روز رئیس‌جمهور محترم آقای احمدی نژاد من را خواستند و گفتند شما اینجا به ما کمک کنید البته قدری محل اختلاف‌نظر ما با ایشان هم شد. من دلیلی برای جابه جایی نمی دیدم که بخواهم از این حوزه بیایم اما ایشان تشخیصی به عنوان رئیس‌جمهور وقت داده بودند. من هم احترام می‌گذاشتند. مقام مسئول حتما مصلحت را بیشتر می‌دانستند که باید این اتفاق رخ دهد.

- با وزارت شدن موافق بودید؟

بذرپاش: خیر. این کار اشتباهی بود. سازمان جوانان باید سازمان ستادی می‌ماند و موضوعات جوانان را رصد می‌کرد.

- الان غالب ورزش شده است.

بذرپاش: بله. معلوم بود همین می‌شود. غالب ورزش هم فوتبال می‌شود و غالب فوتبال هم چند تیم خاص می‌شود. این مسیر معلوم است. الان سازمان جوانان در محاق رفته است. طبیعت این ادغام همین بود که چنین شود.

- جشنواره‌ای به نام جوان ایرانی برگزار کردید که خیلی سروصدا کرد.

بذرپاش: کار خوبی بود.

- انتقادات زیادی به آن شد که حواشی داشت!

بذرپاش: کار بزرگ حواشی دارد. عرض کردم در کشور اگر کار نکنید آدم خوبی هستید. به محض این که شروع به کار کردن کنید زمین و زمان جمع می‌شوند که چرا این کار را انجام می‌دهید. به نظرم یکی از کارهایی که همیشه باید انجام می‌دادیم و الان هم در نگاه من است این بود که باید بستر را برای دیده شدن جوانان آماده کنیم. ما کم جوان نخبه در کشور نداریم، کجا باید خود را نشان دهد که نخبه است؟

حالا که نمی‌توانیم این فرصت را برای خیلی‌ها فراهم کنیم لااقل بستر دیده شدن و ایده را می‌توانیم فراهم کنیم. این شد جشنواره ملی جوان در ۱۴ بخش!

- شما خودتان استعفا دادید یا مجبور به استعفا شدید؟

بذرپاش: من استعفا ندادم. من اهل استعفا نیستم.

- از بنده خدایی نقل شده بود که ایشان خودش می‌خواست برود.

بذرپاش: من اهل استعفا نیستم. یک زمانی شما شرایط کار کردن در جایی را ندارید و با مقام مسئول توافق می‌کنید که نمی توانید مسیر را ادامه دهید؛  این هم قصه مستوفی است. من به برخی رویه‌ها انتقاد داشتم، آن کارهای خوب نمی‌تواند باعث دیده نشدن انتقادها شود. من در آن مقطع نتوانستم ادامه دهم.

- بعد هم مشاور امور اجتماعی هم...

بذرپاش: بعد هم چند بار آقای احمدی‌نژاد گفتند کمک در دولت کنم. من نتوانستم، بعد هم موضوع مجلس پیش آمد.

- آخرین باری که مناطق محروم رفتید چه زمانی بود؟

بذرپاش: آخرین بار فکر می‌کنم هفته گذشته در بوشهر بود.

- هنوز باید منطقه محروم داشته باشیم؟

بذرپاش: داریم، خیلی زیاد است.

- از کجا این شکاف شروع شد؟

بذرپاش: ۴ دهه از انقلاب می‌گذرد. انقلاب در بسیاری از بخش‌ها رسوخ کرده است. در اقتصاد ما خیلی رسوخ نکرده است که حقوق نجومی می‌بینیم. در خاطرات تعریف می‌کنند که درایام جنگ بسته‌های بیست تومانی بود، فرمانده ارائه می‌داد و می‌گفت هر چقدر نیاز دارید بردارید و فرد پنج تومان و ده تومان برمی‌داشت تا به محل زندگی خود برود و برگردد. من این را از چند نفر شنیدم.

الان طرف ارائه نمی‌کند بلکه از اختیارات خود استفاده می‌کند و ۲۰۰-۱۰۰ میلیون حقوق برمی‌دارد. می‌گوید قانونی هم هست. این مسئول اصلا متوجه هست که در فلان منطقه کرمانشاه، فلان نقطه محروم خوزستان و فلان روستای محروم ایلام یا فلان روستای بوشهر چه خبر است؟

طرف با این حجم از سرمایه و این که بچه شما در خارج تجارت می‌کند، یعنی به آینده ایران علاقه ندارید. به آینده جوانان علاقه ندارید. ایمان ندارید که می‌شود این کشور را درست کرد. یکی از گیرهای ما همین است که آمدن آدم‌ها است. ما ۵ تا برنامه توسعه گذراندیم! اطراف شهرکرد و یاسوج و اصفهان و مشهد و تبریز و ارومیه و همین اطراف تهران ببینیم که برنامه توسعه‌ای که در سازمان مدیریت  تدوین کردیم چه میزان در روستا نشسته است؟

برنامه توسعه را تدوین کردیم ولی برای بوشهر راه‌اهن نگذاشتیم. بوشهری که به بندر وصل است. ما باید برگردیم و رونق روستا را در دستور کار خود قرار دهیم. این که پول را در روستا هزینه کنیم اتلاف منابع نیست. سرمایه‌گذاری محض است. نوسازی بافت‌ها و ساخت مدرسه و مسجد و راه‌ها و اصلاح راه روستایی همه سرمایه‌گذاری است. اثر مستقیم خود را در اقتصاد نشان می‌دهد.

- چیزی درباره شما زده بودند که در سایپا ۶۰۰ میلیون دریافتی دارید؟

بذرپاش: نه تنها تکذیب کردیم بلکه یک دروغ بزرگی را منتصب کردند و مدرکی ارائه ندادند و روزنامه متعلق به دولت هم بود و من شکایت هم کردم. هیچ سندی ارائه ندادند و گفتم اگر سندی داشتید تاکنون ده بار سند را رو می‌کردید. یک اتهام دروغ زدند که خود هم متوجه شدند حرف بیراهی است.

- گفته بودید هیات مدیره سایپا خیلی کمتر از هیئت مدیره بانک‌ها پاداش می‌گیرند؛ الان هم چنین است؟

بذرپاش: الان نمی‌دانم. ان زمان که اینها به ما اتهام زدند من حکم حقوقی خود را منتشر کردم. در دولت قبل ابلاغیه‌ای وزارت صنعت و معدن وقت داد که پاداش های اعضای هیات مدیره غیرموظف در سال حداکثر ۱۰ میلیون تومان باید باشد. این ابلاغیه وزارت صنعت به شرکت‌ها بود. موظف‌ها در سال ۲۰ میلیون بود. این ابلاغیه در بدنه شرکت‌های متصل به وزارت صنعت اجرا می‌شد.

اینها چیزی را در جایی نوشته بودند بدون این که سندی ارائه دهند که اعضای هیات مدیره و سازمان گسترش وقت طرح شکایت کردند.

- برخوری هم نشد! چه با حقوقهای نجومی، چه با املاک نجومی!

بذرپاش: متاسفانه گیر ما در این است. این که رهبری عزیز باز هم در نماز فرمودند باید پیگیری شود و نتیجه به مردم اطلاع داده شود اصلی‌ترین علت ضربه‌ای است که به اعتماد عمومی می‌خورد. مردم اگر احساس کنند این گونه است، چه کسی می‌خواهد بایستد و این را به بسیاری از مسئولین تعمیم می‌دهند. این صدمه اصلی را به انقلاب خواهد زد.

صدمه اصلی را به انقلاب این بی‌اعتمادی که با رفتارهای این گونه به مردم منتقل می‌شود وارد می‌کنند. برای همین رهبری به این اندازه به این امر حساس هستند. امریکا و امثال آن الان خیلی صدمه نمی‌تواند بزند. مردم هم متوجه هستند. مردم می‌بینند مسئولی در سامانه‌های انقلاب بالا می‌شود و فلان وزیر و فلان مسئول می‌شود و نماینده می‌شود و یکدفعه ویژه‌خواری خاصی برای خود قائل می‌شود. حتما مردم ناراحت می‌شود و حتی عصبانی می‌شوند.

حتما باید برخورد کرد و شدیدترین برخوردها را داشت. اینجا نباید خیلی انسانی دید. اصل انسانی برخورد کردن اعتماد مردم و حکومت و حاکمیت و دولت‌ها است. آنجا باید انسانی نگاه کنیم. کسی که صدمه بزرگ را به اعتماد عمومی مردم زده است باید با شدیدترین وجه با او برخورد کرد می‌خواهد هر کسی در هر جناحی و در هر کسوتی باشد.

- دست‌خطی برای ما بنویسید.

بذرپاش: «سلام خدا بر شهیدان! سلام خدا بر بدن‌هایی که با جان خود دین خدا را یاری کردند. سلام خدا بر کسانی که وطن دوستی را عینیت بخشیدند. سلام خدا بر پدر شهیدم که کنار یارانش اکنون آرام گرفته و ما را نظاره می‌کند. از برخی رفتارهای ما مسرور می‌شود و از برخی غمگین. از آنهایی که باعث نارحتی شما شد شرمساریم. شما از ما حفظ انقلاب و کشور را خواستید. شما از ما یاری مردم به ویزه محرومین را طلب کردید. شما با خون خود فریاد ما می‌توانیم را بلند و رسا اعلام نمودید و از ما در مقابل «ما نمی‌توانیم» ایستادن را خواستید. پدر عزیزم اکنون که ۳۴ سال است از میان ما رخت بربستید و در کنار هم‌قطارهای خود آرمیده‌اید می‌گویم آرام بخواب زیرا خون شماها معجزه کرده است. نسل سوم انقلاب به رهبری بزرگ‌مردی از سلاله فاطمی، شجاع و بصیر و اگاه میدان‌داری می‌کند و به طور قطع ایران را به قله‌های پیشرفت و سعادت خواهد رساند.»