«نماینده»؛ محسن پرویز*/ اگر قصدمان تاثیرگذاری جایزه کتاب سال بر حوزه های مختلف فرهنگ است، باید داوری ها را به هم نزدیک و سختگیری ها را به همه بخش ها تسری دهیم.
جایزه کتاب سال، همواره بیش از آنکه حوزههای اندیشه، فرهنگ و هنر مکتوب را در اولویت قرار دهد، به گونهای طراحی می شود که بر رشته های مختلف علمی متمرکز باشد. همین موضوع، باعث شده ما در این سالها به کسانی جایزه بدهیم که حرفه اصلیشان نویسندگی نبوده، اما مرتبط با کتاب، کاری کردهاند؛ مانند مهندس یا متخصص یکی از علوم تجربی که کتابی را از زبان بیگانه ترجمه کرده است.
از این روست که این جایزه، اغلب در خدمت حوزه های خدماتی، فنی و علوم محض بوده است. بنابراین جایزه کتاب سال، هر چند در رونق بخشیدن به علوم مختلف موثر است، اما یک اتفاق خالص فرهنگی محسوب نمی شود. برای رفع این خلأ و توجه به حوزه های مغفول مانده در جایزه کتاب سال مانند تاریخ نگاری و رمان، جایزه جلال آلاحمد را برگزار کردیم که البته جایگاهش در سالهای اخیر با بی توجهی و غفلت، دچار تنزل شده است.
از سوی دیگر باید بپذیریم وقتی جایزه کتاب سال را لزوما نه به نویسندگان حرفهای بلکه به کسانی اعطا می کنیم که شغلشان نویسندگی نیست، نباید تاثیرگذاری از این جایزه را در حوزه های مرتبط با فرهنگ انتظار داشته باشیم. بدیهی است این جایزه بیشترین تاثیرش را بر حوزههای مختلف علم دارد؛ وقتی به کتاب ترجمه ای از علم دندانپزشکی جایزه اهدا می کنیم، در واقع به جامعه دندانپزشکی انگیزه می دهیم که دیگران هم تازه های این علم را ترجمه کنند، نه اینکه بر روند تولید آثار حوزه های اندیشه، فرهنگ و هنر مکتوب اثر گذاشته باشیم. از سوی دیگر تجربه نشان داده، حجم آثار برگزیده در حوزه های تصحیح و ترجمه جایزه کتاب سال، بسیار بیشتر از تالیفات فرهنگی، هنری و اندیشه بوده است.
اگر قصدمان تاثیرگذاری جایزه کتاب سال بر حوزه های مختلف فرهنگ است، باید داوری ها را به هم نزدیک و سختگیری ها را به همه بخش ها تسری دهیم.
گام بعدی این است که تالیف را بیش از ترجمه جدی بگیریم؛ به هر حال ترجمه مثل مونتاژ محصول خارجی است، در حالیکه تالیف را از اساس می توانیم تولیدی ملی در نظر آوریم.
*معاون سابق امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی