به گزارش «نماینده» علی طیبنیا، وزیر اقتصاد دولت یازدهم اخیراً در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه شرق، بیان کرد:
«در دولت بعدی نخواهم ماند. امکان ندارد. بمانم که چه؟ میروم دانشگاه درسم را میدهم، انتقادم را میکنم، کارهای پژوهشیام را پیش میگیرم، حقوقم هم بیشتر است، فحش هم کمتر میخورم.»
اگرچه روابط عمومی اقتصاد بعداً این گفتوگو را تحریف شده و ناشی از برداشت خبرنگار عنوان کرد اما این حرفها چندان قانعکننده به نظر نمیرسید و مشخص نیست صحبتهای طیبنیا درباره اینکه نمیخواهد در دولت بعدی وزیر باشد، چقدر غامض بوده که خبرنگار شرق از آن برداشته شخصی کرده باشد!؟
غیر از وزیر اقتصاد، «سیدحسن قاضیزاده هاشمی» وزیر بهداشت دولت یازدهم نیز چندی قبل در مصاحبهای و در پاسخ به این سؤال که «قبلا خودتان بارها در مصاحبهها گفته بودید که تمایل و اصرار همسرتان برای قبول وزارت تأثیر داشته، حالا که برای دور بعد خیلی تمایلی به ماندن ندارید، همسرتان اصراری به ماندن نمیکنند یا از پایان دوره خوشحال هستند؟» تصریح کرده بود: کاری که باید انجام میدادم یا حرفهایی که باید میزدم را زدم و انجام دادم؛ آن بخشی هم که محقق نشد در دور بعد تکرار میشود.
میتوان فرض کرد که اظهارات این دو وزیر مبرّز کابینه روحانی از سر تعارف یا خضوع بوده است.
اما رجال سیاسی در سطوح رسمی و اجرایی کمتر شوخی میکنند.
از طرفی کدهایی وجود دارد که به ما میگوید صحبتهای طیبنیا و قاضیزاده هاشمی حتی با اینکه صریح نیست و حتی گفتهاند «تحریف شده»! اما چندان هم پر بیراه نیستند...
*روایت نوبخت و عارف از خستگی وزرا و روحانی/کنایههایی که تمام نمیشود
محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت، روز سهشنبه گذشته در نشست خبری خود با خبرنگاران در پاسخ به این سؤال که اخیراً آقای قاضیزاده هاشمی و طیبنیا وزرای بهداشت و اقتصاد گفتهاند در دوره دوم دولت آقای روحانی تمایل ندارند در این جایگاه باشند، گفت: شاید خسته شده باشند، صلاح کار خویش وزرا میدانند؛ ممکن است خسته شده باشند. آنقدر مشکل داریم که همه ما شانههایمان را کنار هم بگذاریم، تحمل این مشکلات طاقت فرسا است. از این رو از همه برای کار و تلاش دعوت میکنیم.
نوبخت به راحتی میتوانست این قضیه را انکار کند و یا پای تکذیبیه روابط عمومی وزارت اقتصاد را به میان بیاورد.
اما او ترجیح داد «خستگی» را روایت کند.
البته نوبخت تنها اصلاحطلب دولتنشینی نیست که از خستگی حرف زد.
«محمدرضا عارف» رئیس فراکسیون امید نیز روز سهشنبه گذشته در لابهلای نشست خبری خود با اشاره به سؤالی پیرامون احتمال ردّ صلاحیت روحانی گفت: من نسبت به رد صلاحیت او نظر خاصی ندارم و بعید میدانم او رد صلاحیت شود مگر اینکه او به هر دلیلی مانند «خستگی یا گرفتاری» تمایل نداشته باشد، بیاید؛ اگر تمایل داشته باشد و بیاید مبنای ما بر کاندیدای واحد خواهد بود.
از سمت و سوی عارف، پیش از این هم کنایههای اینچینی روانه دولت شده بود.
«روزنامه الکترونیکی امید ایرانیان» که زیر نظر «حمیدرضا عارف» فرزند محمدرضا عارف منتشر میشود، چند هفته قبل در مطلبی با عنوان «خمینی جوان و ادامه راه هاشمی» به یک پیام توییتری رئیسجمهور روحانی اشاره کرده و با تأکید بر اینکه سیدحسن خمینی میتواند لنگرگاه جریان اعتدال در نبود هاشمی رفسنجانی شود! نوشته است:
روحانی اکنون رییس جمهور اعتدال است و اگر هم بخواهد مجال و فرصت ندارد. او به دلیل مشغلههای فراوان نمیتواند زمانی را برای مدیریت یک جریان سیاسی در کشور اختصاص دهد. روحانی ناگزیر است رییس جمهور بماند و فارغ از مسائل حاشیهای به فکر پیشبرد ایران بعد از برجام باشد.
این رسانه الکترونیکی اما در ادامه تصریح میکند:
«برخی تحلیلگران معتقدند با توجه به اینکه حسن روحانی یکی از بزرگترین حامیان خود را از دست داده امکان اینکه برای باقی ماندن در قدرت به جریان اصولگرا نزدیک شود دور از ذهن نخواهد بود.»
*چرا وزرای روحانی دیگر حاضر نیستند در دولت باشند!؟ /آیا نامزد پوششی اصلاحطلبان آلترناتیو خستگی روحانی است؟
به راستی چرا دو تن از رجال کابینه روحانی از کمتمایلی خود برای ماندن در دولت سخن گفتهاند؟
به این تعداد البته باید چند تن از وزرایی که چندی قبل و در ماجرای ترمیم کابینه از آنها اسم برده شد اما تغییر نکردند را نیز افزود.
سخنگوی دولت گمانه خستگی را مطرح کرده. اما آیا این تمام ماجراست؟
تکلیف کنایههایی که از سمت و سوی عارف به دولت روانه شده، چیست؟
چرا گزارهای مثل «خستگی» تبدیل به شاهبیتی مشترک میان سخنگوی دولت و عارف میشود!؟
اینها سؤالات مهمیست که به هر ذهن جویای حقیقتی متبادر میشود.
محرز آنست که دولت و اصلاحطلبان بیش از آنکه مردم را به «صبر برای چیدن گلابیهای برجام» و «عینک زدن» دعوت میکنند اما کاسه صبر خودشان بیش از همه لبریز شده و خوب هم میدانند که چیز دندانگیری وسط نیست که با عینک و یا حتی با میکروسکوپ بتوان آنرا دید.
«حبیب ترکاشوند» فعال سیاسی اصولگرا اخیراً در همین زمینه طی یادداشتی نوشت:
«این تنها طیبنیا و قاضیزاده نیستند که از ادامه راه منصرف شدهاند و به قول نوبخت شاید خسته باشند، بلکه کل دولت "خسته" است چرا که هیچکدام از وعدههایش بعد از قریب ۴ سال محقق نشده و اکنون مانده است برای ۴ سال بعد، آیا باز میتواند با وعده سرخرمن مردم را در حمایت از خود پای صندوق رأی بیاورد یا نه!
دولت یازدهم دو دل است و پرتردید که آیا این بار نیز ملت وعدهها را خواهد پذیرفت یا اینکه با مشاهده وعدههای محقق نشده این ۴ سال، تصمیم دیگری خواهد گرفت»
از وزرای روحانی که بگذریم، درباره کنایههای عارف نیز میتوان گفت صحبتهای این اصلاحطلب خوشقلب، تحتالشعاع ماجرای «کاندیدای پوششی اصلاحطلبان» قرار گرفته است.
مقولهای که برخی اصلاحطلبان معتقدند بر اساس آن بایستی یک نامزد چپ بعنوان آلترناتیو روحانی در انتخابات ثبت نام کند تا اگر اصلاحطلبان به هر دلیلی نتوانستند از روحانی حمایت کنند، با مهرههای دیگر وارد بازی شوند.
این مقوله حتی با اینکه اسامی کسانی همچون خود عارف و یا اسحاق جهانگیری برای آن مطرح شده اما فعلاً فقط در حد نظریه است و جدای از این اصلاحطلبانی هم هستند که به مخالفت با آن برخاستهاند.
به این انگاره بایستی این تحلیل را هم اضافه کرد که اصلاحطلبان برای انتخابات آینده، تمرکز اصلی خود را بر شورای شهر معطوف کردهاند و آنطور که از صحبتهای خودشان برمیآید هیچ ستاد انتخاباتی هم برای ریاست جمهوری تشکیل نخواهند داد.