به گزارش «نماینده» شورای علمی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران پیرامون جذب زنگنه به عنوان عضو هیأت علمی رسمی نامهای را به اساتید دانشگاه نوشت که به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت استاد محترم و عضو هیات علمی دانشگاه تهران
دانشگاه تهران چند ماهی است که فرآیند جذب بیژن نامدار زنگنه، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی راه و ساختمان را در انستیتو مهندسی نفت پردیس فنی در دستور کار قرار داده و کوشیده است به رغم اعتراضها و پرسشهای مطرح شده نسبت به این موضوع، این کار را به نهایت خود برساند. استخدام زنگنه با وجود ۶۵ سال سن (سقف سن قانونی خدمت اعضای هیأت علمی با مدرک کارشناسی ارشد)، مدرک غیر مرتبط، بازنشسته بودن با مرتبه مربی (منع به کارگیری بازنشستگان)، و با وجود مخالفت اولیه هیات جذب دانشگاه تهران، با پافشاری کمیسیون دائمی هیأت امنای دانشگاه تهران (به ریاست فرجیدانا) همچنان در دستور کار قرار دارد.
در این فرآیند مجموعهای از اقدامات خلاف قانون و عرف و نیز مصالح آکادمیک صورت گرفته که در اطلاعیههای پیشین بسیج دانشجویی دانشگاه تهران به تفصیل برشمرده شده است. در عین حال به صورت غیررسمی حمایتها و توجیهاتی نیز از این روند صورت گرفته که در ادامه به برررسی و نقد آنها میپردازیم:
زنگنه فردی باتجربه در مهندسی نفت هستند و جذب وی، امکان بهرهمندی از این تجربه را در اختیار دانشجویان و اساتید قرار داده و علاوه بر این فرصتهای بیشتری را جهت ارتباط با صنعت فراهم خواهد نمود.
اما در بررسی میزان صحت توجیه فوق، باید علاوه بر لحاظ سالهای طولانی حضور وی در کسوت وزارت نفت، به دو مسأله بسیار مهم نیز توجه داشت:
نخست آنکه با توجه به مشغله های اجرایی و سنگین مقام وزارت، آیا اساساً وی توان صرف وقت حداقلی را در دانشگاه به منظور ارتباط گیری با دانشجویان و اساتید دارند؟ برگزاری کلاس آموزشی، هدایت دانشجویان تحصیلات تکمیلی، ارائه مقالات علمی، انجام پروژه های دانشگاهی، شرکت در جلسات گروه، شرکت در جلسات دفاع و …. ازجمله فعالیتهای لازم یک عضو هیأت علمی می باشد؛ روشن است که بدون توجه به الزامات فوق، صرف درج نام ایشان باعث انتقال دانش و تجربه نخواهد شد.
دیگر آنکه تخصص قابل استفاده وی در چه حوزهای است؟ زنگنه سالها در عرصه مدیریت نفت فعال بوده اند و نه صنعت نفت. تخصص احتمالی وی مرتبط با بازارهای نفتی، قراردادهای نفتی و مناسبات بینالمللی بوده است. طبیعی است که سررشته ای از خود صنعت نفت از جهت فنی آن نداشته باشند. آیا بهتر نیست از توانایی های وی در دانشکدههای مدیریت و اقتصاد استفاده شود تا فنی؟ همچنین اگر واقعاً قصد ارتباط دانشگاه با صنعت را داریم، حضور مهندسین توانمندی که سالهاست نیازهای صنعت نفت کشور را مرتفع میسازند بسیار موجهتر و مفیدتر نیست؟ گرچه در باب کارآمدی ایشان در عرصه مدیریت نفتی نیز سخن فراوان است.
گرچه ایشان امکان حضور موثر و مستقیم در دانشکده فنی را ندارند، ولی صرف درج نام یک وزیر به عنوان عضو هیأت علمی میتواند مواهب عظیم مالی و فرصتهای جذب پروژه را فراهم آورد.
در پاسخ به این توجیه باید پرسید آیا زنگنه در همین حال که وزیر نفت این کشور هستند، نمیتواند بستر همکاری مشترک فراگیر میان صنعت نفت و دانشگاه تهران را فراهم آورند؟ این دور از شان وزیر نفت است که تصور کنیم قراردادهای خرد و کلان همکاری با صنعت تنها در صورت جذب وی، با دانشگاه منعقد خواهد شد. اصل این ادعا باعث هتک حرمت دانشگاه و شخص زنگنه است.
چرا که از این به بعد عضویت در هیات علمی دانشگاه تهران نه یک مقام علمی، بلکه یک جایگاه قابل فروش جهت کسب منافع دیگر خواهد بود. به عبارت دیگر مسأله ارتباط با صنعت، یک بده بستان سیاسی به این شکل است که دانشگاه تهران نام وی را به عنوان عضو هیأت علمی درج نماید و وی نیز در مقابل این موهبت، از اختیارات و نفوذ نامتعارف خود برای واگذاری پروژهها و حمایتهای مالی از دانشگاه تهران استفاده کند؛ که در این صورت نام این مسأله نه ارتباط با صنعت، که یک معامله غیراخلاقی سیاسی بر سر کرسی مقدس تدریس و پژوهش خواهد بود.
علاوه بر این، زنگنه در حال حاضر هم عضو هیات امنای دانشگاه تهران و هم عضو شورای عالی کانون فارغ التحصیلان دانشکده فنی است؛ قاعدتاً این عناوین زمینه پیوند ایشان را با دانشگاه تهران و پردیس دانشکدههای فنی فراهم کرده و اگر قرار باشد با این استدلال گامی به سوی جذب پروژهها برداشته میشد، قطعاً صورت میگرفت.
هیات علمی شدن زنگنه در دانشگاه تهران اتفاق جدیدی نیست و وی قبل از این هم هیات علمی وابسته دانشگاه بوده اند. متاسفانه ریاست دانشگاه در مصاحبه خود با رسانهها این بحث را مطرح کرده اند که بیشتر به یک مزاح شباهت دارد تا دلیلی حقوقی و آکادمیک. عنوان عضو هیأت علمی وابسته، یک وابستگی اداری و سازمانی محسوب نمیشود و با جذب به عنوان هیات علمی رسمی و سازمانی، به لحاظ قوانین اداری و استخدامی تفاوت ماهوی دارد.
معمولاً اشخاص صاحب وجهه علمی ملی و جهانی، برای کسب اعتبار دانشگاه و استفاده از نام و عکس وی در سایت دانشگاه، به عضویت هیات علمی وابسته در میایند. با چنین روندی اولاً امکان نوعی تعامل آکادمیک میان آن فرد و دانشگاه پدید میآید و ثانیاً این اقدام خارج از فرآیند متعارف جذب و تشریفات رسمی استخدامی صورت میگیرد.
هم اکنون دانشگاه تهران حدود ۱۵۰ نفر عضو هیات علمی وابسته دارد که به طور معمول چند روز در سال جهت شرکت در همایشها یا برخی فعالیتهای مقطعی به دانشگاه تهران میآیند. از لحاظ سازمانی نیز در کنار ردیفهای استخدامی پیمانی و رسمی آزمایشی و قطعی، نوع استخدام چهارمی تحت عنوان عضو هیأت وابسته تعریف ناشده است. علاوه بر این روشن نیست، اگر مطابق اظهار نظر دکتر نیلی، در حال حاضر زنگنه عضو هیات علمی وابسته دانشگاه تهران است، جذب وی به عنوان عضو هیأت علمی رسمی، چه منفعت افزونتری برای دانشگاه و ایشان به ارمغان خواهد آورد؟ روشن است که نیلی خود نیز به این سخن باور نداشتهاند، که در ادامه از جذب وی به عنوان عضو هیأت علمی رسمی سخن گفتهاند.
پایان سخن آنکه بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در بیانیهها و اطلاعرسانیهای پیشین خود، مجموعهای وسیع از مغایرتهای حقوقی این اقدام را برشمرده که تاکنون با سکوت مسئولین دانشگاه تهران مواجهه شده است؛ حتی به فرض پذیرش توجیهات فوق، باید به این نکته توجه داشت که هیچ مصلحتی بالاتر از اجرای قانون نیست، و با دور زدن قانون، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و علاوه بر این، ادله مطرح شده در دفاع از جذب زنگنه بیش از آنکه کارشناسی و شامل توجیهات حقوقی و آکادمیک در جذب وی باشد، سخنانی توأم با بار احساسی و نیز مغالطات مشهود حقوقی و عرفی است.
از این رو بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، به منظور مبارزه با این بدعت خلاف قانون و نیز فروختن کرسی مقدس دانشگاه به صاحبان قدرت و ثروت از ابتدای اطلاع از این اقدام نابحق، دست به افشاگری و اعتراض نسبت به آن زده است و به فضل الهی تا منتفی شدن قطعی این تصمیم ناموجه، دست از اقدامات و پیگیریهای خود برنخواهد داشت.
شورای علمی بسیج دانشجویی دانشگاه تهران