به گزارش «نماینده» آن روزی که محمد مرسی ریاست جمهوری وقت مصر در میان طرفداران خود حضور یافت و از قطع روابط دیپلماتیک با دولت بشار اسد خبر داد و گفت که سفارت سوریه تعطیل است و کارکنان سوری باید هرچه سریعتر قاهره را ترک و به دمشق بازگردند، شاید هیچ کسی فکر این را نمی کرد که زمانی حضور مصر در لوزانِ سوئیس در کنار متحدان دولت بشار اسد یعنی ایران، روسیه و ترکیه متوازن کننده صفآرایی دو جناح رقیب در مسئله سوریه باشد.
آن روزها قطعا هیچ تحلیلگر سیاسی پیش بینی این را هم نمی کرد که روزی فرا رسد که مصر، که با مرسی به دامان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی خزیده و برای تحکیم روابط خود با آمریکا به مخالفت با بشار اسد پرداخته است، حالا نه تنها به عنوان حامی دولت سوریه معرفی شود بلکه در پشت تریبون رسمی و در مقابل دوربین بسیاری از رسانه های جهان مورد تقدیر بشار اسد قرار گیرد و مرد اصلی ایستاده در مقابل عربستان سعودی بگوید که مصر عامل بسیار مهمی در جریان عملیات بزرگ فتح حلب بوده است.
قرار گرفتن مصرِ سرهنگ عبدالفتاح السیسی در زمره حامیان دولت سوریه به معنای صف آرایی تمام قد این کشور در مقابل متحدان دیرین خود یعنی عربستان سعودی و قطر است، کشورهایی که مصر با آنها ریشه های فرهنگی و مذهبی بسیار عمیق و نزدیکی دارد.
این رخداد در کارزار دعوای تمام عیار آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی با محور مقاومت و روسیه سوال بسیار جدی و مهمی را در اذهان عمومی و در تحلیل کارشناسان سیاسی و بین المللی ایجاد کرده است.
سوالی که شاید برای پاسخ به آنها بتوان حداقل ۴ محور اساسی را در نظر گرفت.
اول شرایط این روزهای مصر است، دوم شرایط ویژه حکومت آل سعود در شبهه جزیره حجاز، سوم اختلافات جدی مرزی میان عربستان و مصر در شمال دریای سرخ و نهایتا مسئله آخر تغییر معادلات نظامی در سوریه است.
در تحلیل مسئله اول شاید بهتر باشد که ماجرا از روزهای ابتدایی حضور محمد مرسی در راس قدرت سیاسی در مصر بررسی شود. محمد مرسی که حالا مدتهاست در زندان به سر می برد و حتی انتظار فرا رسیدن لحظه اعدام خود را می کشد، در دوران زعامتش آنقدر مسیر را پر خطا و اشتباه طی کرد که خیلی زود به همه ناظران سیاسی و بین المللی ثابت کرد مشی پرخطری را برگزیده است.
محمد مرسی آن زمانی که در مصر به قدرت رسید با اعلام حمایت تمام قد از سلفی های داخل و کشورهای همسو با آنها مانند عربستان سعودی و قطر و اعلام رسمی مخالفت با دولت بشار است، اولا باعث ایجاد تنش در میان گروه های سیاسی و قومیتی متکثر در داخل مصر شد و ثانیا در منطقه از جایگاه سنتی و محوری خود خارج و اعلام کرد که به نوعی در جنگ با سوریه وارد شده است.
در این ایام و البته بعد از آنکه مقامات مصری نتیجه نزدیکی اتباع این کشور با گروه های سلفی و تکفیری در افغانستان و پاکستان را تجریه کرده اند و موج بازگشت تروریست های شکست خورده در عراق و سوریه را هم انتظار می کشند، ترجیح این کشور بر آن شده که دیگر نزدیکی ویژه با القاعده را در این کشور محدود کنند و بدین منظور هم از الازهر درخواست کمک کرده اند. علاوه بر این مصری ها دیده اند که نتیجه اقدامات سعودیها، قطری ها وحتی آمریکایی ها در سوریه و عراق بیشتر از به حدر دادن چندین میلیارد دلار نبوده است و ادامه این مسیر عایدی دیگری هم نخواهد داشت.
مصری هایی که نگران وجهه تمدن چندهزار ساله خود در جهان هم هستند این روزها تمایلی به همراهی با عربستان و قطر در مسئله سوریه ندارند.
مسئله دوم اما به عربستان سعودی باز می گردد. این کشور دوران کنونی را با حضور سردمداران جوان، بی تجربه و پر از حماقتی سپری می کند که فجایعی مانند کشتار مردم یمن، کشتارصدها نفر در حادثه منا و قتل عالمی چون شیخ نمر باقر النمر را در کارنامه دارند.
آنان عراق و سوریه را به آتش کشیده اند و هیچ ابایی ندارند که در هر کشوری که برای آنها در منطقه دردسر ساز باشد فتنه ایجاد کنند. سعودی ها البته در مناطق تحت نفوذ مصری ها چون لبنان هم پیشروی کرده اند و اخباری به گوش می رسد که تلاش کرده اند میشل عون رئیس جمهور جدید لبنان را از سفر به مصر بازدارند.
این رفتار عربستان سعودی پس از خالی کردن پشت مصر در یکی دو واقعه مانند نشست اخیر «سازمان حمل و نقل هوایی عرب»، که می خواستند مصر را از ریاست آن کنار بزنند، مقامات مصری را بیشتر از هر زمان دیگر عصبانی کرده است.
در کنار همه این مسائل اما ماجرای سد النهضه در اتیوپی در ماه های اخیر محل چالش جدی و حتی بحران بین عربستان و مصر شده است. سرچشمه های مهمی از نیل در اتیوپی قرار دارد، و عربستان با حمایت جدی از احداث سد النهضه بر روی نیل در اتیوپی رسما مصر را به مخمصه کاهش قابل توجه آب نیل خواهد فرستاد، مسئله ای که می تواند ین کشور را با تهدید بسیار جدی روبرو کند.
سعودی ها طی چند ماه گذشته با سفرهای مکرر و متعددی از جمله سفر وزیر کشاورزیشان به اتیوپی قول همکاری و مساعدت به احداث این سد را به مقامات اتیوپی داده اند.
مسئله سوم اختلافات مرزی و قدیمی عربستان و مصر است که این روزها مجددا در بین این دو کشور ایجاد شده است. حاکمیت دو جزیره مهم "صنافیر و تیران" در جنوب صحرای سینا که هم اکنون در دست مصری هاست اما طبق توافقی قبلی قرار است که حاکمیت این دو جزیره به سعودی ها واگذار شود، محل چالش است، توافقی که حالا با مخالفت و اعتراض شدید مصری ها همراه شده و حتی دولت را تا بدانجا پیش برده است که برای بقای خود قید رابطه حسنه با سعودی ها را بزند و با این کشور وارد بحران جدیدی شود.
درگیری بر سر این دو جزیره سعودی و مصر را تا پای تهدید یک دیگر نیز پیش برده و مخل اختلاف جدی این دو کشور شده است.
مسئله آخر اما سوریه است. کارشناسان می گویند که نزدیکی مصر به سوریه علاوه بر رفاقت قدیمی قاهره با مسکو علل دیگری هم دارد، عللی که می گوید همراهی السیسی با بشار نه از حب سوری ها بلکه از بغض سعودی هاست.
مصری ها می دانند که عربستان تمام حیثیت خود را به میدان کارزار در سوریه آورده و اگر در این جبهه شکست بخورد احتمالا در جبهه های دیگر هم متحمل شکست های سنگین دیگری می شود و عقب نشینی خواهد کرد. آنها این روزها میخواهند از سوریه به عنوان اهرم فشاری بر سعودی ها استفاده کنند و نگذارند که افسار گسیختگی سردمداران آنها بیش از پیش منطقه و مصر را تهدید کند.
کارشناسان معتقدند که مصری ها در همراهی با محور مقاوت برای فتح حلب ضربه سنگینی را به سعودی ها وارد کرده اند و حالا که مقاومت در مدار پیروزی افتاده اگر در آینده نیز در کنار دیگر پیروزی های سوریه قرار داشته باشند می توانند در میدان تعامل با عربستان برگ برنده را به دست بگیرند و آنها را عقب برانند. شرایطی که قطعا معلول رفتار یکی یا دو کشور نخواهد بود و باید منتظر بود و دید که تقابل سعودی و مصر در کنار کنشگری بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای در چند عرصه یاد شده چه شرایطی را برای دو کشور رقم خواهد زد و چه سرنوشتی را برای منطقه ایجاد خواهد کرد.