به گزارش «نماینده» اژه ای روز گذشته با طرح پرسش هایی چون «نامساعد بودن محیط تحصیل، کار و خانواده، نبودن در کنار پدر و مادر در طفولیت و نوجوانی است آیا این عوامل در اختیار قوه قضاییه و ناجا است؟ رفع بیکاری و فقر و فرهنگ سازی در اختیار قوه قضاییه و نیروی انتظامی است؟» به وظیفه دولت برای کاهش و حذف شکاف طبقاتی میان اقشار مختلف جامعه اشاره کرد و گفت: «دولت وظیفه دارد نسبت به این شکاف طبقاتی که ایجاد می شود برنامه ریزی کند، اگر کسی توانست بیش از ٦٠ میلیون به عنوان دریافت حقوق از دولت داشته باشد و یک نفر فقط بخواهد با پول یارانه زندگی کند شکاف خیلی عمیق میشود. وقتی فرد گرفتار میشود و پول درمان یا سیر کردن شکم نداشته باشد ممکن است علیرغم میل باطنی دست به سرقت بزند. اگر بیکاری و شکاف طبقاتی و برخی دیگر از مسائل فرهنگی و اقتصادی را پیگیری نکنیم قطعا پلیس و قوه قضاییه نمیتواند سرقت را ریشهکن کند.»هر چند برخی از مسئوولین از جمله مسئوولان بهزیستی گورخوابها را معتادان متجاهر نامیدند و بر بی خانمانی و مهاجرت آنها از سایر شهرستانها به شهریار وپایتخت تاکید کردند اما به سادگی نمی توان از کنار این معضل و هزاران معضل دیگری که زندگی ساده مردم را تهدید می کند گذشت. شاید این چند نفر معتادان متجاهر باشند اما آیا مسئوولین ما شاهد آوارگی خانواده هایی نبوده اند که در عین پاکی وسلامت تنها به دلیل نداری و فقر مالی آواره کوچه وخیابان شده اند؟ آیا مساله مهاجرت جوانان بیکار از شهرها و روستاها به پایتخت، بیکاری جوانان تحصیلکرده، افزایش سرقت و زورگیری توسط افرادی که چنین رفتارهایی در خانواده آنها وجود نداشته است تا کنون به دید مسئوولین نیامده است؟ پر واضح است که فاصله گرفتن از ملت و تفاوت و تبعیض طبقاتی که امروز به مسابقه ثروت اندوزی و نجومی خواری تبدیل شده یکی زا عوامل فقر وفسادی است که بسیاری از جوانان و سرمایه های کشور را به مرز نابودی می کشاند حال باید از مولتی میلیاردرهای دولتی پرسید آیا همه کسانی که امروز در تنگنای مالی به سر می برند و ممکن است در تنگناهای بدتری قرار بگیرند معتادان متجاهری هستند که می توان به سادگی از کنار آن گذشت و هر آنچه برسرشان آمده را به گردن خودشان انداخت؟ قدس آنلاین در گزارش پیش رو با کارشناسان به بررسی چرایی اشرافی گری در بین دولتمردان پرداخته است.
سعد الله زارعی با اشاره به یکی از جملات بنیانگذار انقلاب اسلامی درخصوص عملکرد مسئوولان گفت : حضرت امام خمینی درخصوص اشرافی گری مسئوولان جمله قابل توجهی دارند ایشان می فرمایند: خدا نیاورد آن روزی که سیاست و عملکرد مسئوولین ما پشت کردن به اقشار ضعیف جامعه باشد و افرادی که صاحب اصلی انقلاب هستند و حضور انها سبب پیروزی انقلاب شده به حاشیه رانده شوند و اولویت مسئوولین که خدمت به محرومان و مردمان است تغییر کند. این جمله حضرت امام بیانگرآن است که امام خمینی نظام برآمده از انقلاب اسلامی را مستقیما به مردم و اقشارکم درآمد و ضعیف جامعه ارتباط می دهد وبراینکه انقلاب به همه مردم متعلق است تاکید می کند بنابراین منافع انقلاب باید به همه مردم برسد. بدیهی است هنگامی که فقیری در جامعه وجود داشته باشد اولین اولویت مسئوولین تامین آنهاست. از سوی دیگر حضرت امام نگران بودند با استقرار نظام اسلامی و تثبیت آن مسئوولین به تدریج به سطحی از برخورداری برسند که از توده های کم درامد جامعه جدا شوند و به مرور با مشکلات اقشار ضعیف جامعه فاصله بگیرند! بیانات حضرت امام نشان می دهد ایشان از بی توجهی مسئوولین به مردم بیمناک بوده اند بنابراین درصدد بودند تا به مسئوولین هشدارهای لازم را بدهند!
وی با اشاره به سیاست های توسعه ای بعد از رحلت امام خمینی خاطر نشان کرد: متاسفانه این مساله بعد از ارتحال حضرت امام با در پیش گرفتن سیاست هایی در دولت آقای هاشمی پدیدار شد. دولت ایشان با توجه به توسعه و فراگیری آن براساس شاخصه هایی که در دنیای سرمایه داری وجود دارد بر افزایش درآمد و سرانه کشور؛ ساخت و امکانات زیرساخت های خدماتی در کشور و توسعه سرانه سلامت، توسعه سرانه حمل و نقل و آموزش و...تاکید داشت. هر چند این شاخص ها می تواند نشان دهنده توسعه کلی کشور باشد اما نمی تواند منجر به گسترش عدالت در سطح عمومی جامه شود.
دکتر سعد الله زارعی افزود: شاید در جوامع توسعه یافته آمارها حاکی از افزایش صد درصدی درآمد باشد اما این صد درصد در اختیار ده درصد جامعه قرار می گیرد همانگونه که امروز شاهد آمارهای بانک مرکزی مبنی بر بهبود وضع اقتصادی کشور هستیم در حالی که این موضوع از منظر عمومی جامعه به هیچ وجه قابل لمس نیست و فقط ده درصدی که به امکانات دسترسی دارند در شرایط ایده آل قرارگرفته و از آن استفاده می کنند. متاسفانه هر چند بانک مرکزی آمارهای خوبی اعلام می کند اما با کنکاوی در جامعه متوجه می شویم هشتاد درصد جامعه از نظر اقتصادی در محرومیت، محدودیت و فقر به سر می برند. در چنین وضعیتی دولت زیر ساخت های کشور از قبیل راه ها، خطوط ریلی و خطوط هوایی را توسعه می دهد؛ بیمارستانهای جدید می سازد و سطح ارائه خدمات بهداشتی، آموزشی و ...را افزایش می دهد اما این موقعیت های رفاهی وخدماتی متاسفانه در اختیار ده یا بیست درصدی قرار می گیرد که از مواهب اقتصادی و مادی بهره مند هستند و هشتاد درصد دیگر جامعه هیچ گاه نمی توانند از این خدمات استفاده کنند.
این کارشناس سیاسی عدم بهره مندی هشتاد درصد جامعه را محصول توسعه دولت آقای هاشمی خوانده گفت : تصور کنید وضعیت خطوط هوایی کشور رشد چشمگیر و توسعه قابل قبولی پیدا کند در این وضعیت تعداد فرودگاه و هواپیماهای کشور افزایش یابد و خدمات بهتری به مسافران ارائه شود یقینا با افزایش قیمت بلیط هواپیما این خدمات در اختیار همان بیست درصدی قرار می گیرد که مناصب اقتصادی کشور در اختیار آنهاست بنابراین همچنان آن هشتاد درصد جامعه قادر به استفاده از خدمات فرودگاهی نخواهند بود. افزایش قیمت هواپیما که متناسب با افزایش قیمت سایر کالاها و خدمات است به افزایش قیمت خطوط ریلی و حمل ونقل جاده ای منتهی می شود در نتیجه هشتاد درصد جامعه از خدمات ومسافرت های زمینی نیز محروم خواهد شد بنابراین دچار محدودیت ومحرومیت بیشتری می شوند.
وی در این باره افزود: متاسفانه سنگ بنای کج له شدن قشر متوسط و ضعیف زیر چرخهای توسعه در دولت آقای هاشمی رفسنجانی گذاشته شد بنحوی که با گذشت حدودا بیست و هشت سال از آن زمان وضعیت به گونه ای شده که متاسفانه با شرمندگی از گور خوابی مردمی مطلع می شویم. بی شک جدایی توده های مردم و نظام بزرگترین خطری است که میتواند کشور را تهدید کند.
بیژن نوباوه نماینده سابق مجلس شورای اسلامی روحیه اشرافی گری دولتمردان را ظلم به اقشار ضعیف جامعه خوانده گفت : واقعیت این است که تفکر اشرافی گری نه در دین اسلام بلکه در سایرادیان وحکومت های غیر دینی بخصوص در بین مسئوولان امر یعنی دولتمردان نیز ضایعه ای مهم به شمار می رود. برخورداری دولتمردان مانع از توجه و دلسوزی آنها به محرومین جامعه می شود از این رو روحیه اشرافی گری مسئوولین ظلمی به اقشار ضعیف ومحروم جامعه است، بخصوص این دولتمردان که در پست های کلیدی وحساس باشند و تصمیات اقتصادی؛ اجتماعی و صنعتی کشور به دست آنها اتخاذ شود. در چنین صورتی قطعا مسئوولی که از مال دنیا برخوردار است هرگز نمی تواند مصائب و دردهای مردم گرسنه را متوجه شده و برای بهبود زندگی آنها تصمیمات درستی اتخاذ کند.
وی در خصوص تاکید مقام معظم رهبری بر دوری از اشرافی گری گفت : هر گاه در سالگرد مجلس خدمت مقام معظم رهبری می رسیدیم اولین موردی که ایشان بدان اشاره می کردند پرهیزاز روحیه اشرافی گری و فاصله گرفتن از مردم بود رهبر انقلاب خطاب به نمایندگان و متعاقب آن همه مدیران و مسئوولان نظام می فرمودند که به هیچ وجه نباید بین مردم و مسئوولین شکافی ایجاد شود. متاسفانه امروز شاهد هستیم که در بدنه دولت افرادی در راس قرار دارند که تصمیات آنها برای کشور تعیین کننده است اما متاسفانه مسابقه اشرافی گری و تجمل گرایی آنها شرایط کشور را آسیب پذیر کرده است.
بیژن نوباوه برخورد قاطع با غارتگران بیت المال را تنها راهکار مبارزه با دنیا پرستی برخی از مسئوولین خواند و اظهار داشت: به نظر بنده هر چند کار فرهنگی در کاهش اشرافی گری موثر است اما این مساله دیگر پاسخگو نیست یعنی به امید حرف و حدیث و نصیحت و...نمی توان مانع از ثروت اندوزبرخی از مسئوولین شد از این رو تنها کار درست استفاده از ابزار قانون برای برخوردهای قانونی با ثروت اندوزان در دولت است. بارها بررسی اموال مسئوولان مورد توجه قرار گرفته اما متاسفانه اراده ای برای تحقق واجرای آن وجود ندارد. همچنان با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی اموال مدیری که سر کار می آید و از کار کنار می رود مشخص نیست. این مساله نه تنها به ثروت اندوزی بلکه موجب حیف و میل منابع کشور و بیت المال شده است. در کشورهای غربی با مسئوولی که از بیت المال استفاده شخصی کند به شدت مقابله می کنند بنحوی که حتی فرد مجبور به استعفا می شود این مساله نشان می دهد آنها به موضوع استفاده از منابع عمومی که همان بیت المال و حق الناس است بسیار حساس هستند در حالی که این موضوع برای برخی از دولتمردان چندان مهم نیست!
نوباوه گفت : واقعیت این است که انسانها در طول تاریخ روحیه اشرافی گری داشته اند حتی در زمان رسالت پیامبر اسلام شاهد حضور ابولهب ها وابوسفیان هایی هستیم که به زر اندوزی و غارت اموال عمومی مردم مشغول هستند در حالی که درست در مقابل این عده افرادی همچون حضرت خدیجه کبری (س) قرار دارند که در عین برخورداری کامل تمامی اموال و ثروت خود را صرف دین اسلام می کنند. به هر حال متمول بودن هیچ اشکالی ندارد اما اینکه این پول از چه طریقی به دست آمده باشد مهم است. این مسایل باید مورد توجه مردم قرار بگیرد که در انتخاب هایشان چه مسئوولانی را انتخاب می کنند آیا مسئوولانی به عرصه سیاست و قدرت می رسند که فرزندان آنها یا خودشان در زمان جنگ وجهاد در خارج وداخل در رفاه به دنبال تحصیل علم و ثروت بوده اند یا اینکه کسانی را انتخاب می کنند که اصلی ترین هم وغم آنها پیشرفت کشور و رعایت قوانین به نفع همه آحاد جامعه است؟ متاسفانه برخی از مسئوولین دولتی گمان می کنند از انقلاب طلبکارند و انقلاب را بسان سفره ای برای بهره مندی بیشتر خود پنداشته اند و با رانتهای اطلاعاتی و نامشروع تنها به ثروت اندوزی و رفاه بیشتر خود می اندیشند. بی شک عدم برخورد قانونی با این افراد تبعات سنگینی را به جامعه تحمیل می نماید.