هفته نامه «نماینده»؛ جواد منصوری*/ تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران مسئلة جدیدی نیست؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران انواع تحریمها و تبلیغات سوء در دنیا به راه افتاد. دولتهای معارض با جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون به اشکال مختلفی برای مقابله، تضعیف نظام و در نهایت سقوط جمهوری اسلامی طرحهای بسیار زیادی را به اجرا درآوردند. دشمنان تصور میکردند که اگر میزان تحریمها را افزایش دهند جمهوری اسلامی ایران تسلیم خواهد شد و یا اینکه مردم آمادگی پیوستن به جریانهای معاند را پیدا میکنند که عملاً چنین اتفاقی نیفتاد. آمریکا، انگلیس و دیگر قدرتهای بزرگ این تصور را داشتند بنابراین قطعنامههای تحریم علیه ایران را تصویب میکردند تا بدینوسیله مردم با فشارهای وارده تسلیم شوند.
آنچه مسلم است دشمنان نظام اسلامی هیچگاه در نقشههای خود موفق نشدند و حتی میتوان اذعان داشت «بسیاری از این توطئهها زمینهساز تقویت بیشتر و ثبات پایههای نیرومند جمهوری اسلامی ایران شده است. یکی از توطئههای دشمن علیه انقلاب، کودتای نرم بود.»
با توجه به نقشآفرینی دشمن بهویژه آمریکا و انگلیس در شکلگیری کودتای نرم و نقشی که مردم و رهبر انقلاب در خنثی کردن آن ایفا کردند باید به ۲ نکته اشاره کرد.
اولاً: قدرتهای بزرگ پس از اینکه در چند کشور آسیایی و حتی در اروپای شرقی موفق به پیروزیهایی در کودتاهای انتخاباتی و بهعبارتی برپایی انقلاب رنگین یا انقلاب مخملین شدند، در صدد برآمدند تا این مدل حرکت را در کشور ایران هم به اجرا درآورند.
براساس ذهنیت و اطلاعاتی که به آنها داده شده بود، دشمنان فکر میکردند نیروهای مردمی و انقلابی توان مقابله با ماجراجوییها را ندارند و میتوانند با بازیهای انتخاباتی و همچنین به راه انداختن حرکتهای اعتراضی، نظام را با مشکل روبرو کنند. غافل از اینکه دشمنان انقلاب اسلامی متوجه نبودند شرایط ایران بسیار متفاوت از کشورهای دیگر است؛ آگاهیهای مردم ایران بهگونهای است که بهسرعت متوجه توطئه میشوند و بهراحتی تسلیم نقشه و برنامههای کودتاهای رسانهای و انتخاباتی آنها نمیشوند.
ضمن اینکه ایران اسلامی دارای شبکة بسیار گستردهای از نهادهای مردمی همچون نماز جمعه، حوزههای علمیه و تشکلهایی همانند بسیج است که به راحتی تسلیم اینگونه توطئهها که کشورهای دیگر را زمینگیر کرده است، نمیشود.
نکتة دیگر که باید به آن پرداخت و از اهمیت بالایی هم برخوردار است، نقش ولایت فقیه است. بهاعتقاد نگارندة این مطلب، وجود رهبری (ولایت فقیه) در ایران کاملاً یک پدیدة منحصر به فردی است که میتواند بسیاری از معادلات دشمن را بر هم بزند و این امر شاید برای ما امری شناخته شده و عادی باشد اما برای دیگران که معمولاً با فرمولهای متداول سیاسی کار میکنند کاملاً ناشناخته است؛ از این رو انسجام و بصیرت تشکلهای مردمی و انقلابی موجب شد تا نقشة دشمنان در ایران ناکام بماند و با شکست روبهرو شود.
ثانیاً: شناخت ماهیت دشمنان انقلاب اسلامی بهویژه آمریکا.
معمولاً ما در ارتباط با عملکرد قدرتهای بزرگ بیشتر به اقدامات و معلولها میپردازیم و کمتر به علتها توجه داریم، به عبارت دیگر ما جنایتها، بیقانونیها و بدعهدیهای آمریکا را مورد توجه قرار میدهیم، اما کمتر توجه میکنیم که اساساً ماهیت نظام آنها چگونه است، غیر از اقداماتی که انجام میدهند انتظار دیگری از آنها نخواهیم داشت. کسانی که به تعهد آمریکا و حقوقبشر و آزادیخواهی آمریکایی اعتقاد دارند، واقعاً ماهیت نظام آمریکا را نمیشناسند.
یعنی آمریکا از روزی که شکل گرفت، بر اساس کشتار مردم بومی بوده و بردهداری آفریقاییها و استثمار از آنها رویکرد آمریکا بوده است و چه بلاهای بسیاری که آنها در آمریکای لاتین و مرکزی به وجود آوردند تا تبدیل به یک قدرت در قارة آمریکا شدند و وقتی به این قدرت رسیدند، جنگ جهانی اول به وجود آمد و فرصتی شد که بر اروپا و آسیا نفوذ پیدا کنند و وقتی که جنگ جهانی دوم شد، رسماً تسلط خود را در آسیا و آفریقا به دست آوردند و استعمارگران اروپایی را کنار زدند. بنابراین ما نمیتوانیم از آمریکا انتظاری غیر از بیقانونی و جنایت داشته باشیم، عملکرد ۲۰۰ سال گذشتة آنها مؤید این رویکرد است و خودشان بهصراحت میگویند اگر این کار را نکنند نمیتوانند بر دنیا حکومت کنند.
آنچه باید مورد توجه قرار گیرد آن است «دشمنان هنوز برای انتخابات ۹۶ برنامهریزی میکنند، تصور آنها این است که مشکلات اقتصادی سالهای اخیر میتواند تبدیل به یک تغییرات سیاسی و اجتماعی شود.»
*تحلیلگر مسائل سیاسی