هفته نامه «نماینده» / در روزهای پایانی آذرماه ۱۳۵۹، هتاکی بهمقام شامخ ولایتفقیه در برخی شهرهای کشور از جمله اصفهان زمینهساز واکنش گسترده علمای بزرگ گردید، مقایسه واکنش برخی از این شخصیتها در آن برهه با عملکرد آنها در فتنه ۸۸ که اصحاب فتنه در هتاکی به ولایتفقیه و اصل جمهوریاسلامی همان راه ضدانقلاب دهه ۶۰ را میپیمود، تأسفبار و نشان از تناقضی بزرگ دارد.
از سوی دیگر برخی شخصیتها که در راه دفاع از اسلام و ولایتفقیه توسط منافقین کوردل ترور و شهد شیرین شهادت نوشیدند در آن روزها و در حمایت از این رکن رکین انقلاب به میانه میدان آمده و از ولایت پاسداری کردند. مقایسه سرنوشت شهیدان محراب آیات «دستغیب، مدنی و صدوقی» که در حمایت از انقلاب و ولایتفقیه به شهادت رسیدند با کسانی که با تجربه نورانی قبل و برههای از دوران پس از انقلاب در اواسط دهه ۷۰ راه دیگری انتخاب کرده و عاقبت بخیر نشدند، نشان میدهد که باید همواره این دعا را زمزمه کنیم که «اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً»
شهیدان محراب در حمایت از اصل ولایتفقیه به پا خواستند
در پی رخداد حوادثی در روزهای پایانی آذرماه ۱۳۵۹ در قم، مشهد و اصفهان که منجر به توهین علیه اصل ولایتفقیه و روحانیت مبارز شد، حضرات آیات «سیداسدالله مدنی، عبدالحسین دستغیب و محمد صدوقی» اطلاعیههایی را منتشر و اعلام عزای عمومی کردند.
در بخشی از اطلاعیه آیتالله مدنی آمده است: «حوادث اخیر قم، تهران، مشهد و اصفهان که تلاش مذبوحانهای در جهت جدایی روحانیت مبارز از مردم مسلمان است، چون گذشته محکوم بهشکست است.»
در ادامه این اطلاعیه آمده است: «مردم رشید و قهرمان و مسلمان تبریز و همدان بهمنظور محکوم کردن توطئههای جنایتکاران جهانخوار در این شهرها روز پنجشنبه ۲۷ آذر روز وحدت روحانی و دانشجو با امام امت تجدید بیعت کرده و بازارها و مغازههای خود را تعطیل و با راهپیمایی و شعارهای کوبنده همه نقشههای شیطانی را محکوم مینمایند.»
آیتالله صدوقی نیز در اطلاعیهای تأکید کرد: «ملت ایران خوب میداند نغمههای شومی که از حلقوم ناپاک ضدانقلاب و مخالفین جمهوری اسلامی بیرون میآید، عقیم و بیاثر بوده است و جدایی روحانیت از تودههای میلیونی مردم مطابق با انهدام کامل انقلاب و تحقق خواستهای ابرقدرتها و مزدوران خود فروخته داخلی آنها است.» در این اطلاعیه همچنین آمده است: «علیهذا پیوند دائمی خویش را با روحانیت متعهد و مبارز که همیشه در سختترین شرایط بار انقلاب را بهدوش کشیدهاند، هرچه مستحکمتر خواهند نمود.»
سکوت در برابر توهین به ولایتفقیه باعث شکست اسلام است
آیتالله دستغیب نیز در اطلاعیهای تأکید کرد: «دشمنان این روزها به چیزی حمله میکنند که رمز پیروزی ملت و بهمنزله قلب برای این انقلاب است که در شکست آن شکست انقلاب قطعی است و آن مقام اولیالامر و ولایتفقیه است. ملت مسلمان ایران فقیه جامعالشرایط را نائب امام و نائب اولیالامر و واجبالاطاعه میدانند و جز حکومت او حکومت هر فردی یا گروهی را طاغوت دانسته و مبارزه با آن را واجب میدانند.»
آیتالله دستغیب با اشاره بههتاکی علیه اصل ولایتفقیه ادامه داد: «این واقعه مصیبتی بزرگ بر اسلام و مسلمین است و نیز منکری است که سکوت در برابر آن شکست اسلام میباشد که هدف امپریالیسم و دشمنان اسلام است.»
روزی که آیتالله از اصفهان مهاجرت کرد
آیتالله سیدجلالالدین طاهری امام جمعه اصفهان، ۲۴ آذر ۱۳۵۹ با صدور اطلاعیهای به نشانه اعتراض به اسائه ادب و بیحرمتی نسبت به مقام شامخ ولایتفقیه، از اصفهان مهاجرت کرد.
در بخشی از اطلاعیه آیتالله اصفهانی آمده است: «اینجانب با دلی پر از درد و قلبی آکنده از غم و غصه به مردم عزیز اصفهان اعلام میکنم که نمیتوانم در این شهر بمانم و شاهد این ماجراهای حساب شده باشم.»
در ادامه این اطلاعیه تصریح شده است: «پاره کردن تصویر آیتالله منتظری در مشهد مقدمهای بود به توهین و هتاکی علیه اصل ولایتفقیه در اصفهان و اینجانب با دلی پر از درد و قلبی آکنده از غم و غصه به مردم عزیز اصفهان اعلام میکنم که نمیتوانم در این شهر بمانم و شاهد این ماجراهای حساب شده باشم.»
وی ادامه داد: «نمیتوانم بمانم و ببینم شایستهترین بندگان خدا این چنین مورد اهانت قرار گیرند و خدای ناکرده عدهای به اسم آزادی، فریاد مرگ بر اسلام و مرگ بر قرآن سردهند. امروز به ولایت امر اهانت میشود و خدا میداند فردا چه نقشه دیگری در سر دارند.»
آیتالله طاهری اصفهانی در سال ۱۳۵۹ و در اعتراض به هتک حرمت اصل ولایتفقیه از اصفهان مهاجرت میکند و میگوید نمیتواند شاهد آن باشد که چگونه عزیزترین انسانهای روی زمین مورد اهانت قرار میگیرند.
او به حق حرمت اصل و شخص ولایتفقیه را پاس میدارد و معتقد است امروز از ولایتفقیه شروع کردهاند و فردا به اصل اسلام میرسند ولی ای کاش او و دوستانش در سال ۸۸ نیز زمانی که ضد انقلاب در کوچهها و خیابانها مرگ بر اصل ولایتفقیه سردادند و شعار جمهوری ایرانی نقل محافل آنان شد قیام میکردند نه اینکه به مفتی ضدانقلاب بدل میشدند و بنزین بر آتش کینه آنان میریختند.
کشوری که از انقلاب اسلامی بیشتر از ایرانیها دفاع میکرد!
۲۶ آذر ۱۳۵۹ سفیر سوریه در تهران ضمن اعلام حمایت قاطع دولت این کشور از جمهوری اسلامی گفت: «سوریه از دوستان قدیم ملت ایران است، هماکنون ایران احتیاجی به سوریه ندارد چون ایران پنجمین ارتش جهان را داشته و در حال حاضر هم در جنگ نشان داده است که از هم گسیخته نیست.» وی ادامه داد: «ملت ایران با منابع طبیعی وسیع و جوانهای با ایمان و معتقد و با روحیه قابل ستایش حتی میتواند در برابر آمریکا نیز بایستد.»
سفیر سوریه اظهار داشت: «کارنامه ما نشان میدهد که ما چه قبل از انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب یک موضع ثابت در مورد ایران داشتیم و در آینده نیز همچون گذشته از این انقلاب حمایت میکنیم.»
وی ادامه داد: «رادیوی سوریه بیش از صداوسیمای ایران از انقلاب اسلامی سخن میگوید و از آن دفاع میکند. وقتی عراق به خاک ایران تجاوز کرد ما در برابر آنها ایستادیم و جنگ عراق علیه ایران را محکوم کردیم.»
سفیر سوریه در تهران سیاستهای کلی سوریه را اینگونه تشریح کرد: «ما به پیروی از حضرت علی(ع) از مظلوم در برابر ظالم پشتیبانی میکنیم و کوشش در یافتن یک راهحل عادلانه برای مسئله فلسطین، حمایت و پشتیبانی از هر کشور عربی غیر مرتجع به هر شکلی، مبارزه برای استقلال و تمامیت ارضی لبنان، کوشش در حل اختلافات میان کشورهای اسلامی با محکوم کردن متجاوز، پشتیبانی از انقلاب اسلامی ایران بهرهبری عالم جلیلالقدر امامخمینی(ره) و حمایت و پشتیبانی از کشورهای غیرمتعهد و نیز کوشش در راه ایجاد سیستم جدید اقتصاد بینالمللی با ضمانت حقوق جهان سوم و بهضمانت عدالت تبادل اقتصادی بین تمام کشورهای جهان از دیگر اصول سیاست خارجی سوریه است.»
سفیر سوریه گفت: «در میان این سیاستها پشتیبانی از انقلاب اسلامی ایران بهرهبری امامخمینی(ره) بسیار با اهمیت و از نظر ما قابل توجه است زیرا انقلاب اسلامی ایران یک بعد جهانی دارد و از طرفی لبه تیز این انقلاب باعث سرنگونی پایگاه بزرگ و مستقیم امپریالیسم و ارتجاع و تروریسم جهانی شد.
آمریکا همیشه دشمن است
موسویخوئینیها رئیس وقت کمیسیون امورخارجی مجلس نیز در این روز گفت: «وزارتخارجه باید بداند بهعنوان شاخص و بهعنوان یک میزان، آمریکا همیشه دشمن است؛ ما همیشه در رابطه خارجی خود با آمریکا بهعنوان یک دشمن نگاه میکنیم. رابطه ما با آمریکا رابطه ما و یک دشمن قدرتمند اصلی است.»
خوئینیها با تأکید بر اینکه اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود، گفت: «در سیاست خارجی ما اسرائیل بهعنوان یک دولت غاصب محسوب میشود. ما معتقدیم که این دولت غاصب باید از بین برود و آنهایی که در فلسطین اشغالی که هماکنون بهنام اسرائیل خوانده میشود اعم از مسلمانان، یهودیها و مسیحیها و آنها که اهل آنجا هستند و زندگی میکنند تشکیل یک دولت بدهند.
جالب آنکه موسوی خوئینیها و مجمع روحانیون مبارز در دهه ۷۰ پیش قراول جریانی شدند که سازش با آمریکا و رابطه با این دشمن همیشگی ملت ایران از اساسیترین مؤلفههای فکری این جریان محسوب میشد. گفتنی است نامزد مورد حمایت مجمع روحانیون مبارز و موسوی خوئینیها در سال ۸۸ منتقد شعار ضرورت حذف اسرائیل از صفحه روزگار بودند.