هفته نامه «نماینده»؛ محمد جواد آرین منش*/ پیروزی انقلاب اسلامی مرهون مشارکت جمعیت، گروهها و حضور مردم در صحنه بوده است؛ ازاینرو ما نظام مردمسالاری دینی را پذیرفتهایم و حکومتی مبتنی بر آرای مردم را انتخاب کردهایم و مردم ما با رأی خود تعیین میکنند که چه کسانی از طرف آنها تصمیم بگیرند. همچنین اگر قرار باشد نظام دموکراسی داشته باشیم، بدون شک دموکراسی و مردمسالاری بدون وجود احزاب بزرگ و توانمند و فراگیر، ناقص و ابتر است؛ بنابراین باید تلاش کنیم مردم در نهادهای مدنی و احزاب حضور داشته باشند و با مطالبه طولانی مدت، رئیسجمهور و نمایندگان خود را انتخاب کنند که البته باید از طریق احزاب، نظارتهای لازم بر این انتخابها صورت گیرد.
خانه احزاب شکل گرفت؛ بنابراین با توجه به احیای مجدد این مکان که بهعنوان نهاد صنفی احزاب و تشکلهای سیاسی شناخته میشود، باید به چند نکته در راستای افق پیشروی آن و در عین حال تحزبگرایی در داخل کشور، اشاره کرد.
خانه احزاب یک نهاد صنفی و سیاسی است که با هدف ایجاد فضای سیاسی و ارتقای فرهنگ تحزب و فعالیتهای گروهی و روحیه تعامل بین احزاب و تشکلهای سیاسی شکل گرفته است. خانه احزاب برای ایجاد یک فضای سالم سیاسی و گسترش فرهنگ حزبی، تأمین امنیت برای فعالیتهای سیاسی و تقویت بنیه مالی احزاب و گروههای سیاسی و دفاع از حقوق قانونی احزاب و افزایش سطح آگاهیهای سیاسی مردم به وجود آمده است.
با بیان این مقدمه باید به «نبایدهای» خانه احزاب پرداخت. بهاعتقاد نگارنده، این مکان نباید بهعنوان یک حرکت تشریفاتی و نمایشی درآید، بلکه باید تلاش کرد تا به کارکردهایی که مورد انتظار طراحان و برنامهریزان بوده جامه عمل پوشانده شود. براین اساس برای تحقق اهداف خانه احزاب در گام اول باید اراده توسعه، تقویت احزاب و تشکلهای سیاسی و حمایت از آنها در مسئولان وجود داشته باشد. البته نقش احزاب هم قابل توجه است چرا که این احزاب و تشکلهای سیاسی هستند که باید این اراده را داشته باشند تا در جهت توسعه این خانه و فعال شدن آن گام بردارند.
نکته دیگری که باید مورد اهمیت قرار گیرد موضوع «تحزبگرایی» است. براین باورم مشکلی اصلی تحزب در کشور، عدم حمایت مسئولان از فعالیتهای حزبی است.
متأسفانه باید اعلام کرد: «یکی از افتخارات عموم مسئولان و رؤسایجمهور در ادوار گذشته عدم وابستگی به احزاب و گروههای سیاسی بود و این بدین معناست که تحزب همچنان یک ارزش در جامعه ما تلقی نمیشود.»
هنگامی که حزب گریزی در بین مردم وجود داشته باشد و مسئولان نظام نیز افتخار کنند که به هیچ حزبی وابسته نیستند، این بدین مفهوم است که وابستگی به حزب یک امر ناپسند و ضدارزش است؛ به همین جهت این تغییر رویکرد باید در مسئولان ایجاد شده و نگاه دوبارهای به احزاب داشته باشند. پیشروی ما عملکرد حزب جمهوری اسلامی قرار دارد. حزب جمهوری اسلامی، نمونهای موفق از حزب در ایران بود. بنابراین با توجه به سابقه این حزب باید نتیجهگیری کرد، اگر بخواهیم احزاب و تشکلهای سیاسی تقویت شوند باید مشابه آنچه در سالهای نخست انقلاب در حزب جمهوری اسلامی بهعنوان یک حزب فراگیر صورت گرفت و بهعنوان یک حزب ملی، مورد توجه رئیسجمهور وقت و مسئولان عالیرتبه نظام قرار گرفت و شخصیتهای بزرگی همچون شهید بهشتی نیز تحزب را در دستور کار خود قرار داده بودند، دوباره اتفاق بیفتد؛ معتقدم این مسئله امری ضرورت است.
اگر بخواهیم به عملکرد و موفقیتهای نهاد صنفی احزاب هم اشارهای داشته باشیم باید عنوان کرد که «موفقیت خانه احزاب، در گرو عزم ملی و حمایت همه مسئولان و احزاب است، در غیر این صورت خانه احزاب نمیتواند کار خارقالعادهای انجام دهد.»
خانه احزاب شکل گرفته است اما بهاعتقاد بنده در کوتاه مدت نمیتوان انتظار معجزه و تحول بزرگ از آن را داشت. باید به این نکته توجه داشت که نهادینه شدن فرهنگ تحزب نیاز به گذشت زمان، استمرار و تلاش خستگیناپذیر احزاب و مسئولان دارد، زیرا اگر فرهنگ تحزب در کشور نهادینه شود خانه احزاب هم تقویت خواهد شد، اما اگر مسئله تحزب در کشور ما حل نشود و همواره در ذهن افراد و مسئولان تحزب یک امر نکوهیده و ضدارزش تلقی شود، در این صورت هرگز خانه احزاب کارکردهای خود را هم نخواهد داشت.
*فعال سیاسی اصولگرا