هفته نامه «نماینده»، محمد حسن قدیری ابیانه*/ در پی اظهارات مداخلهجویانه نخستوزیر انگلیس در اختتامیه نشست شورای همکاری خلیجفارس در منامه بحرین که ایران را تهدیدی آشکار برای منطقه خلیجفارس خواند، باید به چند نکته اساسی اشاره کرد.
نخست آنکه اظهارات خانم «ترزا می» در راستای سیاست قدیمی انگلستان یعنی «اختلاف بینداز و حکومت کن» است. او در حالی ایران را یک خطر معرفی میکند که میداند ایران محور ثبات در منطقه است و از این طریق میخواهد با فروش سلاح و تجارت با کشورهای عربی، دلارهای نفتی این کشورها را به سمت خود جذب کند زیرا امروز انگلیس به دلیل مشکلات فراوان اقتصادی بهشدت به این دلارها نیاز دارد.
نکته دیگر به نقش انگلستان در ایجاد توطئهها در کشورهای اسلامی اختصاص پیدا میکند.
بهاعتقاد نگارنده بسیاری از اختلافها در بین کشورهای اسلامی ریشه در توطئهها و سیاستهای استعماری انگلستان و آمریکا دارد اما ایران، امروز بهخوبی نشان داده که لنگر ثبات در منطقه است و اگر برخی حکومتهای منطقه احساس میکنند که از ثبات لازم برخوردار نیستند بهدلیل مشکلاتی است که با مردم خود دارند و احساس خطر واقعی آنها از ناحیه نارضایتیهای داخلی است و این به ماهیت و نوع حکومت برخی کشورهای منطقه برمیگردد.
باید تأکید کرد، قطعنامه و تحریمی نیست که در مجامع بینالمللی علیه ایران صادر شده باشد و انگلیس بانی یا حامی آن نبوده باشد؛ ازاینرو تبلیغی نیست که علیه جمهوری اسلامی ایران در جهان صورت بگیرد و انگلیس سردمدار آن نباشد.
اگر به عقب برگردیم، بهخوبی متوجه این مطلب خواهیم شد، نمونه آن در جنگ عراق علیه ایران و در جنگ رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها و لبنانیها و جنگ اخیر عربستان علیه یمن، سلاحها و تجهیزات فراوان انگلیسیها بودند که در کنار تجهیزات سایر کشورهای غربی صدام را به سلاحهای مخرب از جمله سلاحهای شیمیایی مجهز کردند.
همانطور که در ابتدای مطلب نگاشته شد، سیاست استعمار انگلستان براساس «اختلاف بینداز و حکومت کن» بوده است. باید توجه داشت این سیاست نیز دارای ابعاد و جنبههای مختلفی است که یکی از این ابعاد، ایجاد ادیان و مذاهب جدید برای ایجاد اختلاف و انحراف در مذهب به ویژه مذاهب اسلامی، بوده است.
«وهابیت» یکی از این مذاهب دستساخته انگلستان است که یکی از اهداف آن در راستای دشمنی با اسلام این بود که همه آثار و مظاهر اسلامی را از بین ببرد بنابراین با طرح این شعار و تفکر که «عبادت تنها مخصوص خداست» تلاش کردند به این بهانه همه اماکن و مظاهر اسلامی را نابود کنند و وقتی به وهابیها گفتند چرا پس مدینه را از بین نمیبرید، پاسخ دادند: «از عکسالعمل مسلمانان میترسیم.»
جالب است، انگلستان در حالی دم از حقوق بشر میزند که کشورش به پایگاه تروریسم علیه ایران تبدیل شده است و منافقین و سایر گروهکها در این کشور دارای آزادی عمل هستند. ما فراموش نکردیم انگلستان در ترور دانشمندان هستهای نقش مستقیم داشت و در فتنه ۸۸ انگلستان از برنامهریزان فتنه بود؛ بنابراین اینکه خانم ترزا می در جمع کشورهای عربی یا حتی در کشور متبوع خود علیه ایران صحبت کند، تعجببرانگیز نیست.
نکته دیگر که باید به آن پرداخت موضوع نزدیکی و نحوه ارتباط انگلستان و آمریکاست. در دورهای انگلستان حرف اول را در دنیا میزد اما آمریکا سعی کرد جای آن را بگیرد، براین اساس با شروع جنگ جهانی دوم و قیامهای استقلالطلبانه علیه استعمار انگلیس در کشورهای جهان سوم، انگلیس موقعیت خود را از دست داد و به اندازهای ضعیف شد که حتی قدرت حفظ پایگاههای نظامی خود را نداشت به همین جهت مجبور به فراخواندن نیروهای نظامیاش شد و آمریکا به عنوان ابرقدرت جدید جایگزین انگلیس شد.
از سوی دیگر انگلیس تلاش کرد با قدرت نوظهور آمریکا هماهنگ شود و از «شیر درنده» به موقعیت «لاشخور» تنزل پیدا کرد. به اعتقاد نگارنده این مطلب، ارتباط ویژه انگلیس با آمریکا نیز برای این بود که بتواند از لاشههای شکارهای آمریکا ارتزاق کند اما اکنون آمریکا نیز در حال از دست دادن جایگاه جهانی خود است و همان مراحلی که انگلیس به سمت سقوط طی کرد را طی میکند.
آنچه مسلم است، جهان تغییر کرده و انگلستان از بریتانیای کبیر به بریتانیای صغیر تبدیل شده است؛ امروز هم در آمریکا و هم در انگلستان موج تجزیهطلبی رو به گسترش است. آمریکا هم در حال دچار شدن به چنین وضعیتی است؛ بنابراین هر دو کشور در بحران قرار دارند. زمانی اروپا از پیوستن انگلیس به اتحادیه اروپا خوشحال بود اما امروز بعد از رفراندوم خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، کشورهای اروپایی خواستار تعجیل انگلیس در خروج از اتحادیه هستند و این نشاندهنده جایگاه انگلستان در بین کشورهای اروپایی است.
*تحلیلگر مسائل بینالملل