به گزارش هفته نامه «نماینده»، در جریان فتنة «بنیصدر»، آیتالله «موسوی اردبیلی» در مقام دادستان کل کشور مورد انتقاد و اعتراض گروههای مختلف قرار داشت، از سویی حامیان بنیصدر به دستگاه قضا حمله میکردند و از سر حقد و کینه سخن میگفتند یا در برابر دادگستری تجمع و مسئولین را تحت فشار قرار میدادند، از سوی دیگر نیز برخی افراد و شخصیتها انتظارات خود را در خطابهها و سخنرانیها مطرح و از دادستان وقت کل کشور میخواستند که با متهمین اینگونه برخورد کنند یا آنگونه جوابشان را بدهند!
آیتالله موسوی اردبیلی دادستان کل کشور در پاسخ به این انتظارات و دستورالعملهای شخصیتهای غیرمسئول ۱۹ اسفند ۱۳۵۹ و با نام بردن از هاشمی رفسنجانی گفت: «دستگاه قضایی و دادستانی چاقویی نیست که هرکس علیه مخالفان خود آن را تیز کند. ما میدانیم که این اجتماع چه بافتی دارد و من فکر میکنم انشاءالله همة ماها به این انقلاب به این اسلام و به این ملت قربانی داده خون داده علاقمندیم ما به اینها خدمت کنیم آن وقت ما بیائیم این جور مسائل در کشور ایجاد کنیم؟ اینها حتی این مقدار شعور ندارند که اگر قرار باشد اینها مهلت و فرصت به دستگاه قضایی ندهند خود این کار در محکومیت اینها کافی است لازم نیست ما مدارک دیگری جمعآوری کنیم.
قضاوت باید در محیط کاملاً آرام باشد و قاضی باید در فکرش کاملاً مستقل باشد و دربارة قضاوت باید در آخر کار آنهایی که صاحبنظر هستند نظر بدهند و اگر نارسایی یا اشکالی در کار بوده تذکراتی بدهند یا تکمیل بکنند. تلفنهای زیادی در طرفین به ما میشود، یکی میگوید لازم نیست رسیدگی کنید، یکی میگوید مدرک لازم نیست، یکی میگوید چرا حرفتان را نمیزنید؟ یکی میگوید چرا زبانتان را باز نمیکنید؟ یکی میگوید چرا صریح نمیگوئید؟
این برادر عزیز ما آقای هاشمی رفسنجانی هم در سخنانش مثل اینکه فکر میکرد و بهنظرش میآمد که من دو پهلو حرف میزنم البته من یقین دارم ایشان هیچ نظری ندارند. من ایشان را میشناسم. من به خاطر اینکه اعتبار قضا حفظ شود و در اذهان دیگران چیزی ایجاد نشود و بهانهای به دست بعضیها نیفتد عرض میکنم که من دو دل هم نیستم از صراحت هم دور نیستم دو پهلو هم حرف نمیزنم. زبان قضا غیر از زبان خطابه است. زبان قضا غیر از زبان یک تحلیلگر سیاسی است. قاضی زبانش بسته است. در هر صورت من یک آدم مستقلی هستم، آدم صریحی هستم، دربارة پسر خودم هم در قسمت قضاوت انشاءالله رحم نمیکنم.» (۱)
پینوشت:
اطلاعات، ۱۹ اسفند ۱۳۵۹، صفحههای ۲ و ۱۲