به گزارش «نماینده» صادق زیباکلام، گفت: با وقوع حادثه دردناکی مانند حادثه تصادف دو قطار در سمنان این پرسش درافکار عمومی مطرح میشود که چرا هیچ مقام مسئولی در زمان وقوع حوادث در ایران استعفا نمیدهد؟ ظاهرا عدم وقوع این استعفا در میان ایرانیان را باید درمقایسه با رفتار مسئولان درکشورهای توسعه یافته توضیح داد.
درخبرها بارها آمده که دریک کشور پیشرفته یک مقام و یا مجموعهای که مدیریت اموری را برعهده دارد وقتی درمسیر اداره آن مجموعه حادثهای به وجود میآید آن مقام مسئول از آن نهاد استعفا میدهد. به همین علت بسیاری از مردم این سوال را میپرسند که چرا در ایران وقتی حادثه دردناکی اتفاق میافتد، کمتر مدیران مربوطه استعفا میدهند؟ پاسخ این پرسش برمیگردد به این تفاوت ساده که مسئولان در نظام های پیشرفته موظف به پاسخگویی هستند و در ایران این وظیفه برای مسئولان در حد انتظار وجود ندارد.
یکی از ارکان مردمسالاری پاسخگویی است به همین علت است که یک مسئول درکشورهای پیشرفته وقتی حادثهای رخ میدهد، استعفا میدهد. زیرا همانطور که پیشتر اشاره کردیم اصل پاسخگویی در این جوامع بهشدت رایج است. اما در جامعه خودمان پاسخگویی درحقیقت یک طنز سیاسی بیش نیست. برای درک بهتر عدم پاسخگویی مسئولان بهتر است نمونههایی ارائه شود تا سطح پاسخگویی مسئولان ما مشخص شود.
همه ما با طرح نقشه توسعه علمی کشور که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تهیه میشود، آشنا هستیم. حداقل ۴ الی ۵ سال است که سخن ازنقشه جامع عملی کشور توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح میشود. اما نکته جالب این است که یکی از مسئولانارشد وزرات علوم درمهر ماه سال جاری به مناسبت آغازتحصیلی اعلام کرد که قریب به ۸۰۰ هزار صندلی خالی در دانشگاههای کشور وجود دارد. این آمار البته مربوط به دانشگاه آزاد، دانشگاه پیامنور و دانشگاههای سراسری است. سوالی که دراینجا مطرح میشود این است که کمترین انتظاری که از نقشه جامع علمی کشور انتظار میرود آن است که بهتر نبود برنامهریزی برای توسعه دانشگاهها درکشور به گونهای بود که یک مرتبه یک مسئول اعلام نکند که۸۰۰ هزار جای خالی در دانشگاههای کشور درمقطع کارشناسی به وجود آمده است.
به بیان سادهتر نقشه جامع علمی کشور را هر طور که تعریف کنیم دراین معنا خواهد بود که برنامهریزی درجهت توسعه دانشگاههای کشور باید بهگونهای باشد که در مهر ۹۵ در دانشگاه های کشور با ۸۰۰ هزار جای خالی مواجه نشوند. نکته جالب اینکه هیچ مقامی حاضر نیست کوچکترین توضیحی درباره این مهم به مردم بدهد. کسانی که متولی برنامههای آموزشی کشور بودند چگونه برنامهریزی کردهاند که ۸۰۰ هزارجای خالی در نظام آموزش و عالی ایران به وجود آمده است؟ یا چندی پیش مسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی آنچه درجلوی دانشگاه تهران تحت عنوان خرید و فروش پایان نامه وجود دارد را فاجعهبار خواندند. از یک بابت سخنگوی شورای عالی انقلاب فرهنگی درست میگوید.
پایاننامهفروشی درهیچ کشور دیگری وجود ندارد. در هیچ کشوری دهها نفر درجلوی دانشگاههای به شغل فروش پایان نامه مشغول نیستند. اگرهم چنین اموری صورت بگیرد مخفیانه است. اما درکشور ما در روز روشن جلوی دانشگاه به صورت علنی دهها نفر پایان نامه میفروشند. سوال این است که چه کسی پاسخگوی این وضعیت است؟ همانگونه که در قبال به وجود آمدن ۸۰۰ هزار صندلی خالی در دانشگاهها کسی پاسخگو نیست، درباره اینکه چرا در روز روشن درجلوی دانشگاه تهران دانشجویان برای نگارش پایان نامه خود توسط دیگری چانه می زنند هم کسی پاسخگو نیست! همچنین برای تصادف دو قطار در روزهای اخیر هم کسی پاسخگو نیست. هرچندبالاخره مدیرعامل راهآهن از سمت خود استعفا کرد اما انتظاراز مسئولان برای پاسخگویی بسیار بیشتر است. هر چند برای آتش گرفتن جنگلها هم کسی پاسخگو نیست. ایضا کسی برای آلودگی هوا هم پاسخگو نیست و... بنابراین اساسا درجامعه ایران عنصر پاسخگویی کمیاب است و زمانی که این چنین اصلی در جامعه نهادینه نشده است چرا باید انتظارداشت در قبال تصادف دو قطار همه مسئولان مربوطه پاسخگو باشند، چرا باید انتظار داشت برای خرید و فروش مقاله وپایان نامه یک نفر استعفا بدهد؟ چرا باید انتظار داشت برای به وجود آمدن ۸۰۰ هزار ظرفیت خالی در دانشگاه ها یک نفراستعفا بدهد؟ چرا باید برای آتش گرفتن جنگلهایمان یک نفراستعفا بدهد؟ چرا برای رفع آلودگی هوا باید انتظارداشته باشیم یک نفر استعفا بدهد؟