عباسی اشارهای به وضعیت پایگاههای خبری و خبرگزاریها داشت، به کمکاری بعضی از پایگاههای خبری اصولگرا اشاره میکرد. از میزان مراجعه و دقت ایشان به اخبار رسانهها پرسیدیم و پاسخ شنیدیم که ایشان در پیگیری اخبار بیشتر به تیترها توجه میکنند و اگر بخواهند مقاله یا یادداشتی را مطالعه کنند، ابتدا به نویسنده مقاله توجه میکنند و دراینبین، مقالات کیهان در رتبه اول بودند.
از گرفتاریها و مشغلههای کاری صحبت شد و اشاره کردند به دلیل رفتار مدیران از سازمان انرژی اتمی؛ از لابلای صحبتهای ایشان دریافتیم که رئیس سابق حالا بهنوعی به سازمان ممنوعالورود هستند و اگر هم به سازمان انرژی اتمی میروند برای رساله دکترا به عنوان داور یا استاد مشاور است.
شاید بتوانیم این ادعا را داشته باشیم که این گفتگو، متفاوتترین و احتمالاً چالشیترین مصاحبه دکتر عباسی بعد از دولت دهم است، گفتگویی که بهجای توجه به موضوعات هستهای و برجام، وارد موضوعات سیاسی و انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ شد و باید اعتراف کنیم که سعهصدر آقای عباسی قابلتوجه و تحسین بود و تمام سؤالات را با خونسردی پاسخ دادند.
آنچه در ادامه میآید، ماحصل گفتگو با دکتر فریدون عباسی، فیزیکدان، دانشمند هستهای و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران است.
** باتوجه به فراغبالی که بعد از مسؤولیت هستهای به دست آوردید؛ در حیطه سیاسی هم فعالیتی دارید، مثل جبهه یکتا؟
فریدون عباسی: من عضو هیچ گروه و حزب و دستهای نیستم، آدم نظام هستم و بیشتر تلاش میکنم با افرادی که در چارچوب انقلاب به گفتمان اسلامی اعتقاد دارند و موازین شرعی و مذهبی را بیشتر رعایت میکنند به آنها بیشتر نزدیک باشم.
شما از یکتا اسم بردید، یکتا جمع وزرا و معاونین رئیسجمهور دولت نهم و دهم است که در آن شرکت میکنم، بیشتر یک مجمع همفکری است نه اینکه یک اقدام منسجم سیاسی انجام شود، به دنبال این هستند راه حلی را برای مشکلات کشور پیدا کنند تا اگر ارتباطی دارند یا در احزابی شرکت میکنند ماحصل این مباحث را به آن اماکنی که هستند ببرند و در آنجا مطرح کنند.
** در فضای انتخابات و سیاست ورود نمیکنید؟
فریدون عباسی: من در جبهه یکتا رسمی نیستم، یکبار یکی از خبرنگاران در مورد یکتا از من پرسید چون داشتند به شخص احمدینژاد وصل میکردند، از من که پرسیدند من اخبار اشتباه را تصحیح کردم، به همین خاطر از من به عنوان سخنگو یاد کردند که موضوع تکذیب شد، برخی هم مطرح کردند که من رابط بین جبهه پایداری و جبهه یکتا هستم که برای خودم هم جالب بود.
** یعنی این جبهه ارتباطی با احمدینژاد ندارد؟
فریدون عباسی: نه اتفاقاً افرادی که آنجا میآیند ممکنه در دولت نهم و دهم بودهاند اما ارتباط چندانی با احمدینژاد ندارد؟
** با تفکرات احمدینژاد در دوره آخر موافق نبودند که این جدایی ایجاد شد؟
فریدون عباسی: بالأخره نوع رفتار احمدینژاد در دولت دهم و پافشاریاش برای آمدن مشایی به عنوان رئیسجمهور و مواضع خاصی که در رابطه با برخی مباحث منطقه، مسائل داخلی و بحث آینده ایران در قطببندیهای جهانی داشت، مورد نظر اکثریت اعضای دولت نبود و این دوریها ایجاد شده بود، پافشاری احمدینژاد روی کاندیداتوری مشایی باعث فاصله بیشتر شد، هرچند که این ظاهر قضیه است.
فریدون عباسی: بههرحال آن مسائلی که مطرح بود بحث مدیریت جهان، اینکه ما با مردم اسرائیل مشکل نداریم، اینکه مؤمنون با هم برادر هستند و نه مسلمین مباحثی بود که این سؤال را مطرح میکرد که در قطببندی جهان ما با اسلام میخواهیم برویم خودمان را مطرح کنیم یا با چیز دیگری که یک بخش آن منجی و امام زمان است، این یک مکتب فکری است که افراد آن را نمیپذیرند، اعضای دولت بیداری اسلامی را قبول داشتند.
** زمانی که شما در دولت بودید احمدینژاد این مباحث را مطرح میکرد، آن زمان کسی از اعضای دولت نظر مخالف خود را ابراز کردند؟
فریدون عباسی: تا آنجایی که دیدم مطرح شده.
** احمدینژاد چه برخوردی داشت؟
فریدون عباسی: برخورد عادی انجام میداد و خیلی هم بحث نمیکرد، چون دولت جای بحث نبود بلکه جای انجام کارهای مملکت بود نه اینکه ما به دنبال نقد یک مکتب فکری باشیم.
** یعنی عملاً زاویه دید احمدینژاد این جدایی فکری را بین افرادی که زمانی همکارانش بودند ایجاد کرد؟
فریدون عباسی: بله بههرحال شیوههای مدیریت هم بیتأثیر نبود، وقتی یک مقداری مدیریت بخواهد روی افراد متمرکز باشد و بعضاً برخی از وزرا ممکن بود در حوزه مأموریتی خودشان آزادی عمل نداشته باشند، مثلاً میخواهند در بودجه وزارتخانه خودشان اظهارنظر کنند اما این اختیار داده نشود و یا احساس کنند اختیاری ندارد، هردو مورد وجود دارد، البته نمیتوان گفت قطعاً اختیار نداشتند چون در دستگاهی که من رئیس آن بودم وقتی میرفتم و استدلال میکردم، استدلال من مورد قبول واقع و آنچه میخواستم انجام میشد.
** طیف زیادی از دوستان بر این عقیده هستند که استدلالها پذیرفته نمیشد.
فریدون عباسی: من حقیقت را میگویم، ممکن است من هم از دو نفر شنیده باشم اما میگویم چون شیوه را میشناختم چه در دولت و چه در مجلس پیگیری میکردم، همه تقصیرها را نباید گردن رئیس دولت انداخت، باید جاهایی که کوتاهی کردهایم را قبول کنیم؛ احمدینژاد فرد فعال بود و سریع اظهارنظر میکرد و موضوع را میبست.
فریدون عباسی: نه لزوماً، ایشان هم یک انسان است و میتواند خطا کند، فشارهایی که به فرد مجری میآید خیلی مهم است، ما الآن در مملکت تعدد مراکز تصمیمگیری داریم، ما حزبهای پنهان داریم، زمانی که من به انرژی اتمی رفته بودم خیلیها میخواستند من را مدیریت کنند.
عوامل مختلفی هم هستند، مثلاً یک عده در دفتر رئیسجمهور هستند که فکر میکنند باید یک وزیر یا معاون رئیسجمهور را مدیریت کنند و در دولت فعلی هم وجود دارد، یک عدهای در دستگاه امنیتی هستند که آنها فکر میکنند باید مملکت را اداره کنند چون حاوی اطلاعات هستند.
برای یک مدیر اجرایی در دولت ما پارامترهای زیادی بر تصمیمگیریهایش اثر میگذارد، رئیسجمهور هم از این موضوع مستثنا نیست.
** حلقه خاص اطراف احمدینژاد تأثیرگذار نبود؟
فریدون عباسی: حتماً اینگونه بوده است، وقتیکه شما فردی را به عنوان مشاور، رئیس دفتر و معاون اجرایی میگذارید حتماً تأثیرگذار است، وقتی خیلی اوقات با آنها نشست و برخواست شود حتماً در یک حلقه بسته هم تصمیمگیری میشود، این موضوع تنها مخصوص احمدینژاد نیست.
حتی زمانی که من به انرژی اتمی رفته بودم چند نفر از بیرون آمدند و به من گفتند کابینه اصلیات چه کسانی هستند؟ ما میخواهیم کمک کنیم اما من گفتم نه من به مترسک در موضع معاون و مدیر معتقد نیستم.
من با این شیوه کاری مخالف بودم، مثلاً الآن در قراردادهای نفتی شما نگاه کنید دولت لجاجت میکند، وقتی میخواهد راجع به قراردادهای نفتی کار کند که نباید اینقدر جیغوداد و مخالفت داشته باشد، میگوید من یک دورهای حاکم هستم و میخواهم هر کاری در این دولت انجام دهم، این دولت همیشه که نیست بخواهد تبعات سیوچهارساله ایجاد کند.
در برجام هم دیدید لجاجت و پافشاری شخص رئیس دولت باعث شد برای اینکه دوقطبی برجامی در جامعه ایجاد نشود، شورای عالی امنیت ملی و مجلس مصوباتی داشته باشند که با شرایطی به دولت اجازه دهند که این لجاجت خود را اجرایی کند و بعد میبینیم که مقام معظم رهبری هم دو سه بند به آن مصوبات اضافه میکنند.
** لجاجت را در دولت قبلی بیشتر میبینید یا در دولت فعلی؟
فریدون عباسی: هردو داشتند اما در دولت قبلی مجلس بهتر عمل میکرد، چون وزرا با مجلس هم نظر بودند اما الآن آن انسجام را میان اکثریت اعضای دولت با مجلس نمیبینم.
** در حال حاضر تحرکات احمدینژاد خیلی زیاد شده و در برخی محافل سیاسی گمانه این وجود دارد که ایشان مایل هستند به عرصه انتخابات بازگردند، اگر این امر محقق شود اساساً جبهه یکتا مایل است احمدینژاد را به عنوان کاندیدا معرفی کند یا نه؟
فریدون عباسی: من ابتدا میگویم این تبلیغی که روی حضور احمدینژاد در سپهر سیاسی کشور در سال ۹۶ میشود بیشتر تبلیغ جناح مقابل اصولگرایی یا به عبارتی جناح مقابل گفتمان انقلاب است.
آنها بدشان نمیآیند که احمدینژاد را زیاد مطرح کنند و این جبهه را از هم بپاشانند، یعنی احمدینژاد یک ظرفیتهایی را و محبوبیتهایی را در بین مردم دارد از این استفاده میکنند و روی حضور احمدینژاد زیاد تبلیغ میکنند، این باعث میشود که جناح اصولگرایی نتواند به یک کاندیدای واحدی برسد و همه ممکن است به قول احمدینژاد کم بیاورند، این نکتهای است که باید به آن توجه کنیم.
بههرحال سفرهای مختلف احمدینژاد به استانهای مختلف یک نوع اعلام حضور است.
فریدون عباسی: من نظر خودم را میگویم و شما هم نظر دوستان دیگر را از خودشان بپرسید، بنده در مصاحبهای که با یکی از رسانهها داشتم مطلبی را عنوان کردم که تابناک آن را تیتر کرد و گفت «شغل جدید برای احمدینژاد!»
من ۸ سال ریاست جمهوری را برای رئیسجمهور کافی میدانم، رؤسای جمهور ما هر کاری میخواستند انجام دهند در دو دورهای که مردم به آنها فرصت دادند، انجام دادند، احمدینژاد اگر مطلب دیگری هم دارد میتواند از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام که در آن حضور دارد، مطرح کند.
** احمدینژاد تا چه حد توانست به شعارهایی که داده بود عمل کند؟
فریدون عباسی: به نظر من در دولت نهم شروع خوبی داشت به ویژه در بحث مدیریت کشور گشایش خوبی شده بود که امیدوار بودیم استمرار پیدا کند.
** چرا استمرار پیدا نکرد؟
فریدون عباسی: هم فشارهای داخلی و خارجی داشتیم هم خصوصیات شخصی افراد، شاید اگر یکی از ریشههای آن را اتفاقات سال ۸۸ عنوان کنیم آن موضوع باعث شد که جو کشور امنیتی شود، یک سری از نیرویهای کشور قهر کنند، یک عده از افراد صاحب سرمایه فکری و مادی دچار شبهه شدند، دانشگاهیان بیتفاوت شدند و جو امنیتی غالب شد، همین جو امنیتی در حوزه سیاسی که درست هم بود باعث شد ترورهای هستهای صورت گیرد.
یعنی تمام فکر نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات و سپاه به سمت مهار فتنه رفت و باعث شد آنهایی که پتانسیل خودمحوری دارند از این عرصه استفاده کنند که در این دولت هم آثار آن را دیدیم.
** حلقهای که در مورد آن صحبت کردیم سکان این یکهتازی را به دست گرفته بود؟
فریدون عباسی: بالاخره بدون چند نفری که محور اصلی باشند که نمیتوان کار کرد.
** چه کسانی عملاً این یکهتازیها را انجام میدادند؟
فریدون عباسی: من سرم به کار خودم بود، آدمی نبودم که انتخاب دولت نهم یا دهم باشم من انتخاب جای دیگر بودم.
** انتخاب کجا بودید؟
فریدون عباسی: بحثش مطرح شود، میگویم، من وارد سازمانی شدم که خیلیها نمیخواستند من به آنجا بیایم، خیلیها تلاش کردند که من وارد نشوم، بالاخره من وارد شدم کار سخت بود، درگیر ترور و خرابکاری صنعتی و سرویسهای خارجی بودم و ذهنم بیشتر متوجه آنجا بود.
فکر من مشغول چیزهای دیگر بود مثلاً جلوگیری از ترورها، اگر دوستان وزارت اطلاعات، سپاه، نیروی انتظامی، معاون امنیتی و سیاسی با من همکاری نمیکردند نمیتوانستیم تعداد ترورها را کاهش دهیم، بعد از ترور من و شهریاری، ۲ ترور داشتیم که یکی شهید رضایینژاد و دیگر شهید احمدی روشن بود. این دو اتفاق هم به دلیل تغییر تاکتیک دشمن اتفاق افتاد که از رأس علمی به بدنه کارشناسی آمد و چون وسیع بود ما نمیتوانستیم همه را پوشش دهیم، خود اینها ذهن افرادی مثل من و همکارانم را بیشتر به خودش مشغول کرد.
فریدون عباسی: الآن فکر نمیکنم، باید بگذاریم ببینیم شورای نگهبان چه میگوید، یعنی ما در مورد هرکسی که بخواهیم اظهارنظر کنیم باید صبر کنیم و ببینیم چه کسی را تأیید میکند.
** شما گمانهزنی میکنید که با توجه به تفکرات احمدینژاد، وی اصلاً از سوی شورای نگهبان تأیید نمیشود؟
فریدون عباسی: من چنین حرفی نمیزنم، چرا که اگر بنا باشد احمدینژاد با آن تفکرات تأیید نشود، دیگریهایی هم هستند که نباید تأیید شوند. تفکرات دیگران میتواند از تفکراتی که من از احمدینژاد استنباط کردم، بدتر باشد.
** اگر ایشان بیایند و به شما پیشنهاد وزارت یا معاونت دهد باز هم قبول میکنید؟
فریدون عباسی: بنده اول نگاه میکنم ببینم شورای نگهبان ایشان را تأیید میکند؟ بعد مردم بهش رأی میدهند؟ آنوقت مینشینم فکر میکنم که آیا میتوانم به این مردم در جایگاهی خدمت کنم یا نه؟ یک وقتی ممکن است من در همین دانشگاه مؤثر باشم اما اگر بخواهم مسئولیت اجرایی بپذیرم من هم شروطی دارم، مثل احمدینژاد که یک میثاق نامه داشت و از سوی همه از جمله من امضا شد.
زمانی که میثاق نامه را جلوی من گذاشت من خواندم، در مورد یک بند به احمدینژاد گفتم این را خودت قبول داری؟ در مورد اینکه معاون امور را با رئیسجمهور هماهنگ کند، گفتم قبول داری؟ گفت بله گفتم اگر قبول داری بقیهاش هم قابلقبول است.
** شما قبول کردید همه امور را با ایشان هماهنگ کنید؟
فریدون عباسی: وقتی من معاون هستم باید با امور دستگاه را با رئیسجمهور هماهنگ کنم، من به زبان بیزبانی به ایشان گفتم که من با فرد دیگری جز خودت هماهنگ نمیکنم.
** منظورتان حلقه خاص اطراف آقای احمدینژاد است؟
فریدون عباسی: شما میگویی حلقه، ببینید آن موقع که من در سپاه پاسدار بودم یاد گرفتم سلسله مراتب را رعایت کنم، حرمت مسئولان کشور را نگه دارم و زیر بلیت کسی هم نروم، در آنجا هم میگفتم من معاون رئیسجمهورم و فقط با خودش هماهنگ میکنم کسی را واسط نگذارند، ایشان هم به قولش عمل کرد.
** ماجرای به چاه جمکران انداختن میثاق رئیسجمهور با وزرا چه بود؟
فریدون عباسی: چاه جمکران که در جمکران است.
** منظور همان میثاق نامه است؟
فریدون عباسی: من نشنیدم، بعضی شایعات مطرح کردند که میز و بشقاب برای امام زمان میگذارند، گفتم شما حالتان خوب است که چنین حرفهایی میزنید؟ میزی خالی بود وزرا با رئیسجمهور کار داشتند آنجا مینشستند من هم آنجا نشستم، حرفهایی زده میشود که واقعاً صحت ندارد و در شأن جمهوری اسلامی نیست که مقاماتش در مورد این چیزها حرف بزنند.
** یازده روز خانهنشینی احمدینژاد طیفی از طرفدارانش را دچار ریزش کرد، نظر شما در مورد این حرکت احمدینژاد چیست؟
فریدون عباسی: دستگاه اجرایی کشور خانه خاله نیست که آدم قهر کند و برود، یعنی چی رئیسجمهور خانهنشینی کند؟ اگر هم مشکلی وجود دارد با خانهنشینی که حل نمیشود، بالاخره در نظام ما رهبری است، مجلس و قوه قضائیه است اگر هم از کسی شاکی میشویم باید به دستگاه قضایی شکایت کنیم.
** شما به خود ایشان هم این موضوع را متذکر شدید؟
فریدون عباسی: من اصلاً در این موضوع دخالت نکردم، چون دوستانی نزدیکتر به ایشان بودند رفتند و صحبت کردند، ایشان بالاخره بعد آن یازده روز سر کارش برگشت. ما در آن یازده روز هم درگیر مشکلات دستگاه خودمان بودیم هرکسی در هر کاری نباید دخالت کند ضمن اینکه من جزو حلقه نزدیک احمدینژاد نبودم، در هر صورت این کار ایشان یک حرکت حساب شده نبود.
فریدون عباسی: احمدینژاد نشان داد که مشایی را خیلی قبول دارد و وی را برای بعد از خودش به عنوان رئیسجمهور بهترین آدم میداند، این اعتقاد خود را هم کتمان نمیکرد بالاخره آزادی در کشور بوده ایشان مطرح میکرده بقیه هم مخالفت میکردند از جمله شورای نگهبان، وقتی شورای نگهبان صلاحیت را تأیید نکرد یعنی ویژگیهای رئیسجمهور را در مشایی ندیده است و نظر شورای نگهبان هم در نظام ما برای انتخاب صالحین اصل است.
** یک اشاراتی به بحث هستهای داشتید، بهصورت مشخص اخباری منتشر شده که دانشمندانی که در صنعت هستهای کار میکنند الآن در صنعت فاضلاب مشغول به کار شدهاند، این تا چه حد صحت دارد؟
فریدون عباسی: اینها اغراق است، من مصداقش را دارم و میدانم چه کسی را میگویید، مگر کار آبفا بد است؟ یک جوری راجع به آب و فاضلاب صحبت میکنید انگار چیز بدی است.
** بههرحال دانشمندی که در بحث هستهای توانسته توانمندی خود را نشان دهد سرمایه نظام است.
فریدون عباسی: این جمله از جمله قبلی بهتر است، ما اول باید تکلیف خودمان را روشن کنیم که اول از هستهای چه میخواهیم؟ اگر هستهای به عنوان یک موضوع راهبردی یک مسئله مهم در کشور تلقی میشود که مجلس مصوبهای را در زمان آقای آقازاده مطرح میکند که ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای میخواهیم، باید ببینیم آیا واقعاً مجلس روی این موضوع کار کارشناسی کرده است؟ فرض کنیم که مجلس با دادههای درستی این مصوبه را تهیه کرده است اما آیا بودجه و تسهیلات لازم برای ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای وجود داشته است؟
دولت نهم که آمد مثل خیلی چیزهایی که برخورد کرد برای عمران و آبادی کشور عملکرد خوبی را انجام داد.
** این دستاورد غنیسازی و جشن هستهای مختص دولت احمدینژاد بوده یا ادامه ۳۰ سال تلاش در صنعت هستهای؟
فریدون عباسی: ما که نمیتوانیم یک تکنولوژی بالا و فناوری پیشرفته را یکدفعه خلق کنیم، اصلاً چنین چیزی غلط است بخشی از محصول فکری دانشگاههای ما به سمت صنعت هستهای آمد. آقازاده امکانی را برای ورود جوانها به انرژی اتمی ایجاد کرد، وقتی جوانها میآیند یعنی خون تازه آمده و رشد سریع صورت میگیرد. سانتریفیوژ به نتیجه رسید، در راکتور اراک کار شد، در سوخت و کاربرد پرتوها در زندگی مردم کار شد.
یعنی از سال ۶۲ این موضوعات شروع شد اما از سال ۷۳ مدیریت منسجم آمد و تحول ایجاد کرد.
** غنیسازی چه زمانی بهصورت قطعی محقق شد؟
فریدون عباسی: ما به غنیسازی قبل از سال ۸۴ رسیده بودیم، از اواخر دولت هاشمی رفسنجانی موضوع شروع شده بود ولی دولت خاتمی جدیتر وارد ماجرا شد، آن زمان خود خاتمی وارد کار شد و جهت درست انتخاب شد.
خاتمی حمایت خوبی از آقازاده کرد اختیارات خوبی داد و بودجه مناسبی را در اختیارش قرار داد و آقازاده به واسطه آن اختیارات کار را جلو برد.
احمدینژاد که آمد کار را تسریع کرد، بودجه را بیشتر کرد از طرفی به راکتور بوشهر به شکل جدیتری پرداخته شد. سیر تکمیل نیروگاه بوشهر و راکتور اراک از اواخر دولت هاشمی تا پایان دولت خاتمی تنها ۶ درصد بوده اما در دولت نهم و دهم با حمایتهای احمدینژاد این موضوع به ۸۶ درصد رسید آن هم در شرایط تحریم. ممکن است احمدینژاد در حوزه اجرایی و اقتصادی ایراداتی بهش وارد باشد که هست اما در بحث هستهای هیچ کدام از ایراداتی که مطرح میشود مرتبط با دولت نهم و دهم نیست.
** غربیها همواره این مطلب را مطرح کردند که ایران به دنبال انرژی هستهای برای دستاوردهای نظامی است، آیا اساساً این موضوع صحت دارد؟ زاویه نگاه شما به سمتوسوی هستهای شدن به معنای بمب اتم رفته بوده یا نه؟
فریدون عباسی: راکتور ساختن از سلاح ساختن خیلی سختتر است، چون بشر ابتدا بمب ساخته و برایش راحتتر بوده است.
ذهنیت بشر اینگونه است که میتواند بمب بسازد اما برای اینکه انرژیاش را آزاد کند نیازمند فناوریهای دیگری است. ما در جمهوری اسلامی به دلیل عقبه علمی و فنی و رشد کشور در همه علوم موفق به طراحی و ساخت راکتور شدیم، راکتور سیستم پیچیدهای است که نیازمند کنترل است اما سلاح نیازی به کنترل ندارد.
فریدون عباسی: من میگویم هر کشوری که راکتور طراحی کند و به سمت ساخت برود این توانمندی را دارد.
** با توجه به اینکه غربیها میدانستند ما این توانمندی را داریم اما به سراغ آن نرفتهایم، چرا این تهمتها را به ما زدند؟
فریدون عباسی: این را من نباید بگویم، بزرگتر از همه ما مقام معظم رهبری فرمودهاند که اصل نظام مسئله آنهاست.
** یکسری کشورها در عرصه بینالملل هم سو با آرمانهای نظام حرکت میکنند، آیا عملاً این ایده به ذهنتان رسیده بود که بخواهید تکنولوژی هستهای را به این کشورها صادر کنید؟
فریدون عباسی: ما ابتدا صدور خدمات تخصصی میکنیم و در چارچوب مقررات آژانس به کشورهایی که عضو آژانس هستند با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتوانیم آموزش دهیم، تجهیزات در اختیارشان قرار دهیم و مشارکت کنیم.
** تابهحال از این کارها برای کشوری انجام دادید؟
فریدون عباسی: فرصت پیش نیامد چون حتی کشورهای اطراف بعضاً از ما جلوتر هستند، مثلاً پاکستان، هندوستان و یا سوریه از ما جلوتر هستند. در بخش رادیو داروها سوریه در منطقه توزیعکننده بود.
** انحراف یعنی چی؟
فریدون عباسی: من هم نمیدانم از شما که اهل رسانه هستید دارم سؤال میکنم، من میگویم بقیه منحرفتر هستند.
** شما ورود احمدینژاد را به عرصه انتخابات فارغ از تأیید یا عدم تأیید شورای نگهبان به صلاح میدانید؟
فریدون عباسی: نه قبلاً هم گفتم.
** شما در دو سه سال جنجالی احمدینژاد در دولت ایشان مسئولیت داشتید، خوش خیالی احمدینژاد و اعتماد به آمریکا در بحث غنیسازی ۲۰ درصد را باز کنید؟
** من آن زمان نبودم، من اواخر ۸۹ سر کار آمدم و آن زمان دکتر صالحی مسئول بود اما آنچه که من اطلاع دارم بههرحال ۲۰ درصد به دلایلی تولید شد، گفته میشود که راکتور تهران سوخت میخواسته و ما مطالبه سوخت کردهایم و به ما ندادند، بعد حتی با اعضای ۵ نفره با آقای جلیلی در جلسه برخورد مناسبی نداشتند و به نحوی برخورد کردند که انگار ما توان این را نداریم که سوخت ۲۰ درصد تولید کنیم.
آقای جلیلی هم گفته بود اگر شما به ما سوخت ندهید ما تولید میکنیم، جلیلی مطرح کرد و بخش کارشناسی گفت که میتوانیم تولید کنیم، این کار انجام شد و غنیسازی ۲۰ درصد در نطنز صورت گرفت. در این موضوع ما اثبات فناوری کردیم اما حالا کار سختتر این بود که ما بسته سوخت تهران را تولید کنیم، آن هم بستهای با طراحی خاص، دوستانی که در راکتور تهران بودند نقشهها را دادند و دوستان در اصفهان نقشهها را گرفتند و تمام فرآیند از ابتدا تا انتها روی کاغذ آمد و جالب اینکه ما با امکانات داخل کشور این کارها را انجام دادیم.
** این ماجراها بعد از شکست خوردن ما در نشست تهران بود؟
فریدون عباسی: بله؛ البته من فکر میکنم یک جریانی در داخل وجود داشت که نمیخواست این مسئله در دولت احمدینژاد حل شود، یک جریانی هم در خارج از کشور بود.
زمانی که من سر کار آمدم، من نظریهام تهاجمی بود چرا که به تنش زدایی معتقد نبودم بلکه به تهدید زدایی اعتقاد داشتم، سالها هم مسئله هستهای را رصد کرده بودم و خودم در این زمینه درس خوانده بودم، به احمدینژاد و جلیلی گفتم شما ملاحظه خاصی دارید که سانتریفیوژها را زیر ۶ هزار تا نگه داشتید و کارخانهها تعطیل شده؟ گفتند نه ملاحظه برای مذاکرات نبوده اگر مطابق نیازها بتوانیم کار کنیم و برای مذاکرات مفید باشد مشکلی ندارد.
من خودم فکر میکنم اینجا دشمن به شکلی وارد شده و برای ما تصمیم سازی کرده بود البته این تحلیل من است و نمیتوانم اثبات کنم که درست در شرایطی که به ما حمله سایبری میشود و انفجار و خرابکاری صنعتی داریم عقل سالم نمیگوید که کارخانه سانتریفیوژ را تعطیل کن.
فریدون عباسی: نه مدیر وقت تحت تأثیر یکسری کارشناسهای خاص تصمیم به تعطیلی کارخانه تولید سانتریفیوژ گرفته بود و سقف را زیر ۵ هزارتا نگه داشته بود غافل از اینکه دشمن در الکتروپمپها خرابکاری صنعتی کرده است.
در این شرایط یک عده دیگر مأمور میشوند کارخانه را تعطیل کنند و صحبتشان هم این بود که سانتریفیوژهایی که از کارخانه میآید قدیمی است درحالیکه اگر کسی دستش در کار باشد میداند که نسل جدید سانتریفیوژها حالا حالاها نمیآید آن هم با مدیریت ملوکالطوایفی!
ما در سال اول از ۲۴ بهمن ۸۹ تا ۲۴ بهمن ۹۰ حدود ۵۰ درصد تعداد ماشینهای سانتریفیوژ را اضافه کردیم، یعنی ۳ هزار تا اما تصمیم داشتیم دوتا ۱۰ هزارتایی تولید کنیم با هدفی که اینها را در عرض یک ماه ۶ تا نصب کنیم؛ یعنی اینها را در جعبه با دستورالعمل نصب آماده داشته باشیم برای زمانی که اگر احیاناً سپرهای امنیتی ما سوراخ شد و تحت حمله سایبری قرار گرفتیم ما سریع بتوانیم خودمان را به قدرت قبلی برسانیم، این سیاست باعث شد که ما بتوانیم در عرض دو سال و نیم یعنی تا آخر دولت دهم حدود ۱۸ هزار سانتریفیوژ آماده بهرهبرداری داشته باشیم که ۷ هزارتای آن استارت نخورده بود از جمله هزارتا نسل جدید، یعنی موفقیت ما این بود که در سال اول موفق شدیم یک زنجیره از نسل جدید را راه بندازیم که متأسفانه در دولت جدید جمعآوری شد.
** در بحث بیداری اسلامی مقام معظم رهبری بارها گفتند بیداری اسلامی اما احمدینژاد میگفت بیداری انسانی، بر اساس همین نگاه با توجه به توافقات قبلی ما با سوریه هیچ گام مثبتی برنداشت، در زمان ایشان از هیئت دولت یک پیام دلگرم کننده به سوریه ارسال نشد، چون نگاه بیداری اسلامی داشت بحث بیداری اسلامی را از دایره تفکرات دولت خارج کرد.
فریدون عباسی: این همان اشکالی بود که من اول بحث گفتم، رؤسای جمهور ما از ابتدا فکر نمیکنند مجری هستند بلکه گمان میکنند رهبر نظام هستند، بنیصدر هم که سر کار آمد فکر میکرد ایدئولوگ است، یا صحبتهای خاتمی را در شب بیستویک رمضان ببینید، احزابی که در انتخابات فعالیت میکنند نگاه کنید سلیقهشان در شیوه اجرا متفاوت است یا با اصل نظام مشکل دارند؟ با اصل قانون اساسی مشکل دارند تا اینها رفع نشود ما این مشکلات را داریم.
در بحث بیداری اسلامی نظر احمدینژاد با رهبری متفاوت است، میتوانیم به آن جریان انحرافی بگوییم یا اینکه بگوییم نظر متفاوت در جمهوری اسلامی که البته من خودم هم معتقدم اشتباه میکند.
** ایشان بر اساس این نظریه غلط در اوج بحران منطقه به سراغ پادشاه اردن یا بحرین میرود.
فریدون عباسی: این همانجایی است که خودش را در جایگاه ایدئولوگ میبیند تا این موضوع در جمهوری اسلامی حل نشود مشکلات اینچنینی هم حل نمیشود.
** یعنی منظور شما این است که نظام پارلمانی شود؟
فریدون عباسی: اول باید تعریفتان را از نظام پارلمانی بگویید.
** اینکه ریاستی نباشد که رئیسجمهور اینهمه اختیارات داشته باشد.
فریدون عباسی: مقام معظم رهبری در جلسات فرمودند که این نظام پارلمانی هم که میگویند قابلتأمل است، خب این تجربهای که ما در طول این چند سال به دست آوردهایم باید استفاده شود و اگر میبینیم کشور آنطور بهتر اداره میشود آنگونه اداره کنیم ولی آیا رئیسجمهور از پارلمان درآید بهتر میشود؟ اگر آرا در مجلس ما شود آرای صاحبان قدرت چه؟
من میگویم باید روی اینها کار شود، همین تیم مذاکره کننده ما که در آمریکا درس خواندهاند از آمریکا پاسخگویی را یاد نگرفتهاند، حداقل آنها وقتی یک کار خطایی انجام میدهند استعفا میکنند و میروند تا بعد از مدتی هم باید جواب پس بدهند جون نظام سرمایهداری به راحتی از سرمایهاش نمیگذرد اما در کشور ما هر آدمی بلند میشود میآید یکدفعه یا وزیر میشود یا بهجایی میرسد که هیچ عقبهای ندارد بعد هم در برابر اتفاقاتی که افتاده پاسخگو نمیشود.
فریدون عباسی: یک جریانی در داخل کار میکرد که میخواست گفتمان انقلاب به نتیجه نرسد، در خارج از کشور هم انگلیسیها و آمریکاییها نمیخواستند جریانی که به رهبری نزدیکتر است، موفق شود.
** احمدینژاد دولت نهم با احمدینژاد دولت دهم تفاوت داشت، چنین چیزی را قبول دارید؟
فریدون عباسی: بله
مهمترین تفاوت و علت آن چه بود؟
فریدون عباسی: روحیه احمدینژاد یک روحیه تصمیمگیرنده بود، تصمیم میگرفت و اجرا میکرد، این در خیلی جاها کارگشا و خوب است ولی اگر مبنای تصمیمگیری غلط باشد به بیراهه میرود، در دولت نهم عملکرد خوبی از این بابت داشت اما در دولت دهم این اتفاق نیفتاد.
بیشتر تصمیمات غلط احمدینژاد به ویژه در دولت دهم به خاطر اطلاعات غلطی بود که برخی جریانها به او میدادند.
بارها به تجربه به من ثابت شد که هر جا من سریعتر از دیگران اطلاعات درست را در اختیار احمدینژاد قراردادم او هم تصمیمات درستی را اتخاذ کرد.
با احمدینژاد به دلیل نوع تصمیمگیریهایی که داشت کار کردن سخت بود اما اگر بهت اطمینان داشت و میدانست در مقولات دیگری دخالت نمیکنی مشکلی پیش نمیآمد.