به گزارش «نماینده» این روزها بازار یادگیری زبانهای خارجی داغ است و خانوادهها دوست دارند فرزندانشان جلوتر از هم سن و سالانشان باشند. از این رو اهمیت ویژهای به یادگیری زبانهای دوم و سوم میدهند. بسیاری از بچهها پیش از ورود به دبستان و یادگیری زبان فارسی-زبان مادریشان- حروف انگلیسی را یاد میگیرند. این توجه بیش از اندازه به زبان دوم موجب غفلت خانوادهها و متعاقباً فرزندان به زبان مادری شده است.
تا آنجا که فرهنگستان زبان و ادب فارسی در مقالهای که تحت عنوان «کاهش علاقه دانشآموزان به فراگیری زبان فارسی و عربی و افزایش علاقه به فراگیری زبان انگلیسی» منتشر کرده در آن، با بررسی و مطالعه روی دانشآموزان یک مدرسه پسرانه در استان قم، به نظرات جالبی درباره میزان میل و علاقه دانشآموزان به یادگیری سه زبان فارسی(به عنوان زبان مادری و ملی)، زبان عربی(به عنوان زبان دین) و زبان انگلیسی(به عنوان زبان بینالمللی) رسیده است. این پژوهش میان ۱۰۰ دانشآموز پسر در سالهای تحصیلی ۹۱-۹۰ و ۹۲-۹۱ انجام شده و نتایج آن نشان میدهد که طی سالهای مورد مطالعه، بر خلاف پیشفرض اولیه، میل و علاقه به یادگیری زبان فارسی در بین دانشآموزان با ۴ درصد کاهش همراه بوده و در مقابل علاقه به یادگیری زبان انگلیسی بیشتر شده است.
پژوهشهای مشابه نیز حاکی از آن است در شرایطی که تمامی کشورهای توسعه یافته پیشرفت خود را به حفظ هویت فرهنگی و ملی خود گره زدهاند برخی در داخل پیشرفت را صرفاً در تقلید میدانند. اینکه زبان مادری ما که به گفته نامآورترین زبان دانان جهان از فاخرترین و غنیترین زبانهای دنیا است در داخل کشور مورد بیمهری قرار میگیرد و رغبت دانشآموزان به آن کاهش مییابد نشان از عدم فرهنگسازی مناسب در این مقوله است.
دکتر «ذوالفقاری» مدیر آموزش زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی دراین باره اظهار داشت: «بسیاری بر انگلیسیدانی فخر میفروشند، در حالی که بر زبان مادری خود مسلط نیستند. متأسفانه این رویه در دانشگاهها نیز مرسوم شده است. از دانشجویان قبولی در آزمون تافل را انتظار داریم، حال آنکه بر زبان ملی خود اشراف کامل ندارند. این تنها محدود به دانشجویان مقاطع کاردانی و کارشناسی نیست، حتی مشمول دانشجویان در مقاطع تحصیلات تکمیلی هم میشود.»
بیشک کاهش علاقه دانشآموزان نسبت به زبان فارسی به شیوه ناکارآمد و اشتباه تدریس و کتابهای درسی نیز باز میگردد. اکثریت معلمان علاقه چندانی به استفاده از تکنولوژیهای جدید ندارند و به شکل سنتی کار را پیش میبرند و خود را با علم روز وفق نمیدهند، در عوض تدریس زبانهای دوم عموماً با جذابیتهای بصری و آموزشی بیشتری همراه است. همچنین اشکالات فراوانی نیز به کتب درسی زبان فارسی وارد است.
«محمد پارسانسب» که از مؤلفان تعدادی از این منابع از دهه ۷۰ تاکنون است، اعمال سلیقههای شخصی را به عنوان یکی از چالشهای جدّی در طراحی کتابهای درسی به روش نو یاد میکند و میگوید: «من یادم هست آن روزها از لیستی یاد میکردند که لیست سیاه نام داشت. مثلاً میگفتند این فردی که میخواهید اسمش را در کتاب بیاورید، نامش در لیست سیاه است. اوایل ما پرهیز میکردیم؛ اگرچه عقلاً و منطقاً دلیل موجود نبود که اسم ایشان در آن لیست باشد. بعدها فهمیدیم که لیستی در کار نبوده و طرف با آن شخص مخالف بوده است و نمیخواسته اسمش در کتاب باشد.»
بیشک اگر وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند، علاقهمندی به زبان فارسی در میان دانشآموزان و دانشجویان کمتر و کمتر خواهد شد و آنگاه دولتمردان باید پاسخ دهند که چگونه میتوان با نابود کردن فرهنگ و هویت ملی به الگوی درست پیشرفت رسید؟