به گزارش «نماینده»؛ «ناصر چرخساز»، رئیس سازمان امداد و نجات سهشنبه هفته گذشته از گرفتار شدن ساکنان ۴۰۰ روستای سیستان و بلوچستان در طوفان شن، مسدود شدن راههای مواصلاتی در این محدوده و اجرای دو طرح برای کمک به حادثهدیدگان خبر داد. به گفته وی اطراف بسیاری از منازل مسکونی با شن احاطه شده است البته این به معنای مدفون شدن روستاها و اهالی آن در شن نیست. همچنین «روحالله قائدامینی»، معاون امداد و درمان بسیج جامعه پزشکی به فاصله یک روز بعد از آماده باش تیمهای اضطراری برای کمک به حادثه دیدگان طوفان شن و برپایی بیمارستان صحرایی در این استان سخن گفت که در کنار سایر اخبار، گویای شرایط سختی است که این روزها با توجه به شدت گرفتن بادهای موسمی ۱۲۰روز، ساکنان این منطقه در جنوب شرق کشور با آن مواجه هستند.
وقتی غلظت ریزگردها به ۳۹برابر حد بحرانی میرسد
بروز گردوخاک در این استان و استانهایی مانند خوزستان، ایلام و تعداد زیادی از مناطق کشور سالهاست که به دغدغهای مهم برای مردم آنها تبدیل شده است و روزهای زیادی است که شهروندان ریههایشان اکسیژن خاک آلود را تنفس میکند و با این مهمانان ناخوانده پردردسر همزیستی میکنند. به طور مثال هفته گذشته طوفان شن موجب شد تا در شهر زابل غلظت گردوغبار به ۱۶هزار و ۵۶۶ میکروگرم در مترمکعب برسد. رقمی که به گفته کارشناسان ۱۱۰برابر حد مجاز و ۳۹برابر حد بحرانی و خطرناک بوده و نشان میدهد مشکل این استان بسیار فراتر از ریزگردهایی است که گاه و بیگاه به سایر شهرهای کشور سرک میکشند.
به عبارتی بادهای موسمی همانطور که «علیرضا موسیپور»، از ساکنان زابل به «نماینده» میگوید؛ زندگی را برای مردم این شهر و سایر مناطق استان مورد نظر بسیار سخت کرده است. تا به آنجا که گاهی حتی مردم قادر به حضور در خیابان یا پختن نان و تهیه مایحتاج اولیه زندگی نیستند، محصولات زراعی آنها زیر انبوهی از شن دفن حتی غیرقابل استفاده میشود. شرایطی که موجب شده تا «احمدعلی کیخا»، نماینده زابل در مجلس درگفتوگو با «نماینده» عنوان کند؛ مشکل موجود در سیستان فراتر از وجود ریزگردهاست. به عبارتی حرکت شنهای روان و ماسه بادیها معضلی است که این روزها سخت عرصه را بر مردم این خطه از کشور تنگ کرده است.
البته همانطور که گفته شد، مردم سایر مناطق کشور با این پدیده، هرچند در مقیاس کوچکتر مواجه هستند. به طور نمونه «سعید موسوی» از ساکنان هرمزگان در این باره به «نماینده» میگوید: «به دفعات پیش آمده با وزش باد حجم زیادی از ماسه بادی به سر و صورت، چشمها و بدن اصابت میکند و موجب بروز حساسیتهای پوستی و بیماریهای تنفسی میشود.» بنابراین در چنین استانهایی تنها صحبت از ذرات معلق در فضا و ذرات آلاینده نیست بلکه ذرات دانه درشتی است که به خوبی احساس میشود. با این وجود به نظر میرسد؛ سالهاست مسئولان محیط زیست کشور همچنان سرگرم شناسایی کانونهای داخلی ریزگردها در کشور هستند و در هر بار مواجهه با سؤالات خبرنگاران از این اقدام خود به عنوان گامی مهم یاد میکنند، گویی مسئولان از گردوخاک عقب ماندهاند.
متهم ردیف اصلی، منشأهای داخلی
اما همچنان این سؤال باقی است، منشأهای خارجی یا داخلی کدام یک متهم اصلی ریزگردهای سیستان و بلوچستان هستند؟ واقعیت این است که برخی کارشناسان و مسئولان این حوزه، اصلیترین دلیل بروز چنین بحرانی را خشک شدن بخشی از تالاب هورالعظیم میدانند که به عقیده آنها دلیل اصلی نیز حفاریهایی بوده که وزارت نفت انجام داده است. البته «معصومه ابتکار»، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز از عراق به عنوان منشأ بخشی از این ریزگردها یاد میکند و از تلاش ویژه چند ساله این سازمان برای طرح مسئله احیا و نجات هامون در عرصه جهانی سخن میگوید. تلاشی که به نظر میرسد نتیجه بخش نبوده یا آنگونه که باید پیگیری نشده است.
البته اظهارنظر در این باره زیاد است و برخیها نیز علت بروز ریزگردها را فرامنطقهای میدانند. بنابراین همچنان سؤال باقی است؛ منشأ این گرد و خاک به راستی کجاست؟ پرسشی که نماینده مردم زابل به آن اینگونه پاسخ میدهد: «در این منطقه برخلاف تعداد زیادی از استانها بخش قابل توجهی از منشأهای گرد وغبار داخلی است و اگرچه بخش کمی از ریزگردها نیز از خاک افغانستان به ایران میآیند، اما منشأ ریزگردهای این استان داخلی است و بنابراین میتوان با برنامهریزی تا حد زیادی گره از این مشکل باز کرد. از سوی دیگر باید گفت؛ اگرچه روایت بادهای موسمی ۱۲۰روزِ در سیستان و بلوچستان روایت قدیمی است و چندین دهه است مردمان این منطقه با چنین مشکلی مواجه هستند، اما واقعیت این است که قطع جریان آب رودخانه هیرمند، خشک شدن تالاب بینالمللی هامون، افزایش مدت بادهای موسمی ۱۲۰ روزِ به ۱۶۰ تا ۱۸۰روز و حرکت شنهای روان و تپههای بزرگ ماسه بادی اتفاقاتی بوده که هرسال آسمان مردمانش را تیر و تیرهتر کرده و باعث تعطیلی ادارات، خانهنشینی مردم و تاریک شدن هوا آن هم در دل روزهای تابستان شده است، بدون اینکه مسئولان اصلی این حوزه از جمله محیط زیست و سازمان جنگلها و مراتع طرحی عملیاتی برای آن طراحی کنند. این در حالی است که قدیمی بودن این پدیده به ما این امکان را میدهد که نگاهی به برنامههای حدود ۴ تا ۵ دهه گذشته در این بخش داشته باشیم تا به این اظهارنظر کیخا برسیم که بیش از ۴ دهه قبل نیز در زابل دفتر تثبیت شنهای روان وجود داشت و به دلیل اینکه مسئله مورد نظر، موضع اصلی برای توسعه منطقه سیستان و بلوچستان محسوب میشد، چنین دفتری ایجاد و ساختار، نیروی کارشناسی، همچنین اعتبار مورد نیاز برای آن تأمین شده بود. نتیجه این تصمیمات هم جنگلکاری در ۱۲هکتار زمین بود که یکی از کریدورهای حمل شنهای روان به شمار میرفت. بنابرین باز شدن این گره کور و قدیمی تنها و تنها نیاز به اراده ملی دارد و این موضوع باید به عنوان یک مسئله مهم برای حیات مردم در نظر گرفته شود، همچنین ساختار اداری و سازمانی در منطقه ایجاد شده، نیرو و امکانات نیز در نظر گرفته شود. هم برنامه لازم برای حل مسئله طراحی شده و شکل عملیاتی به خود بگیرد. اما در حال حاضر مردم سیستان و بلوچستان و تعداد زیادی از استانهای درگیر این پدیده، نوک پیکان اتهام را به سوی سازمان حفاظت محیط زیست نشانه رفتهاند، هرچند به نظر کیخا سازمان جنگلها و مراتع مقصر اصلی بروز و گسترش چنین مشکلی است.
ایکاش هنگام آمدن برای ما نان میآوردید
البته برای حل مشکل مذکور سالهاست پیشنهادها و انتقادات زیادی مطرح میشود، به طور مثال «محمدنعیم امینیفرد»، سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس بر لزوم انجام اقدامات پیشگیرانه، همچنین تجهیز و آماده باش مراکز درمانی برای خدماتدهی مناسب به بیماران مرتبط با بحث ریزگردها تأکید دارد و «علیمحمد شاعری»، رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس هم بیان میکند؛ کارگروههای مقابله با آلودگی هوا و ریزگردها کارایی لازم را ندارند هرچند که ۱۵وزارتخانه و سازمان، مسئول مقابله با آلودگی هوا هستند.
راهحل دیگری که کیخا از آن سخن میگوید، ایجاد یک سازمان واکنش سریع است تا در منطقه شکل گرفته و به سرعت خدمات لازم را به مردم ارائه دهد نه اینکه در بیمارستانها منتظر بمانند تا مردم به آنها مراجعه کنند. وی به بازدیدی که چندی پیش از مناطق درگیر گرد و خاک داشته است نیز اشاره میکند، اینکه در زمان بازدید از این مناطق مردم به ما میگفتند ایکاش هنگام آمدن برای ما نان میآوردید. توجه داشه باشید فقر ایجاد شده به دلیل نبود امکان اشتغال و زراعت به گونهای است که گفته میشود؛ حدود نیمی از مردم تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی قرار دارند. اشاره به این نکته ضرورت دارد؛ اگرچه هیچگاه در این منطقه زلزله نیامده است اما باد موسمی یا همان طوفان شن به نوعی خود زلزله محسوب میشود، زیرا دامنه خسارات طوفان ببیشتر از زلزله است و تمام ابعاد زندگی مردم را تحت تأثیر قرار میدهد. تا به آنجا که در شمال شهرستان هیرمند بسیاری از روستاها تخلیه شده است و گزارشهای مردمی نیز این موضع را تأیید میکند. آن هم در شرایطی که مهاجرت به شهرها و سایر مناطق کشور هزینه اجتماعی هم برای مبدأ و هم برای مقصد دارد. با مرور برآنچه در حال وقوع است، شاید بتوان گفت؛ هنوز توجه به این مسئله در سطح کلان وجود ندارد، هرچند که گفته میشود؛ تلاشهای پراکندهای توسط سازمانها و دستگاههای مختلف چه در سطح منطقهای و چه در سطح استان یا ملی انجام میشود، اما کافی نیست.
سخن آخر اینکه مشکلات گفته شده اکنون موجب شده تا برخی از کاربران فضای مجازی با حضور در صفحه اینستاگرام ابتکار اینگونه بنویسند: «سیستان فراموش شده، نفس نمیکشد و...» بنابراین باید با انجام تحقیقات علمی و برنامهریزی عملیاتی در این زمینه دست به دست یکدیگر دهیم و به مهر وطن خود را آباد کنیم، تا شاید دیگر نفس سیستان و بلوچستان به دلیل بیتوجهی مسئولان به شماره نیفتد.