«نماینده» / ۱۳ آبان ۱۳۵۸ دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در یک اقدام انقلابی، سفارت آمریکا و اگر درست بگوئیم و بنویسیم، لانه جاسوسی را تسخیر و به ظاهر دیپلماتهای حاضر در این مرکز را به اسارت درآوردند. دستها و چشمان بسته آمریکاییهای دستگیر شده توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، استکبار را تحقیر و رئیسجمهور وقت آمریکا از این حقارت، کمر خم کرد. مراجعه به خاطرات دولتمردان وقت ایالات متحده که نشان از تلاشهای گسترده آنان برای آزادی جاسوسها تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری این کشور داشت تا از آن به عنوان حربهای تبلیغاتی استفاده و اقتدار خود را نشان دهند، بیانگر این نکته بسیار مهم و حساس است که ایران انقلابی به مدد رهبریهای پیامبرگونه امام امت، هرگز به مستکبرین عالم، باج نداد. جاسوسها آزاد نشدند. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شد. «کارتر» شکست خورد و حتی افتخار آزادی جاسوسها در آخرین لحظات نیز نصیب رئیسجمهور بخت برگشته، نگردید ... آری، ایران انقلابی، سال ۱۹۸۰م. را برای آمریکا، یک جهنم واقعی کرده بود. جهنمی که کارتر در آن سوخت و تمام شد!
«همیلتون جردن» در کتاب خاطرات خود با عنوان «بحران» جهنم سال ۱۹۸۰م. را اینگونه تشریح میکند: «سال ۱۹۸۰م. یک جهنم واقعی بود. مبارزه انتخاباتی با کندی، مسئله افغانستان، مسکوت گذاشتن اجباری قرارداد سالت، رکود اقتصادی، رونالد ریگان و از همه مهمتر گروگانها و همواره گروگانها! بحران بود، پشت بحران!»
در ۲۲ ژانویه ۱۹۸۱م. زمانی که از ویسبادن آلمان غربی به جورجیا باز میگشتیم، جیمی کارتر اینها را به من گفت. ویسبادن همان محلی است که در آنجا رئیسجمهور پیشین از ۵۲ آمریکایی آزاد شده به دست ایرانیها، استقبال کرده بود.
مسئولیت من در کاخ سفید متنوع بود، اما با نزدیک شدن به سال ۱۹۸۰م. فکر و تلاشم بیش از پیش، روی یک هدف متمرکز شد: «انتخاب مجدد رئیسجمهور کارتر»
مراسم تحلیف سال ۱۹۸۱م.
ساعت ۱۱ و ۴۰ دقیقه صبح بود. تا چند دقیقه دیگر «رونالد ریگان» به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده سوگند یاد میکرد و برای من از همه مهمتر این بود که جیمی کارتر دیگر رئیسجمهور نبود. پس از گذشت بیش از یک سال، ما هنوز یک شانس ۲۰ دقیقهای برای خارج کردن گروگانها از ایران داشتیم.
... ریگان ادامه داد: «پس ای خدای بزرگ مرا یاری کن!» سوگند را تمام کرد.
همه چیز تمام شد. ما شکست خوردیم. ریگان رئیسجمهور ایالات متحده شد. جیمی کارتر شکست خورد و گروگانها هنوز داخل هواپیما، روی باند پرواز تهران انتظار میکشیدند ...»