«نماینده»؛ امیر ابراهیم رسولی*/چالش حقوق نجومیها از وقتی شروع شده فرود نداشته و تا همین امروز نیز اخبار مرتبط متوقف نمیشود. شاید با قاطعیت بتوان گفت مهمترین چالش دولت یازدهم در سه سال گذشته و یا به نوعی در دورۀ ریاست جمهوری چالش حقوقهای نجومی خواهد بود به نحوی که حتی موضوع برجام و عدم اجرای آن نیز این روزها کمتر مورد توجه است. گر چه اجرای برجام با مشکل مواجه شد و اثری در اقتصاد و معیشت مردم نداشت اما همواره به عنوان برگ برنده و دستاورد دولت روحانی مطرح بود که با کارشکنی آمریکاییها و طرفین مذاکره تا ماه گذشته به چالشی برای دولت یازدهم تبدیل شده بود اما رسوایی فیش های حقوقی نجومی برای مدیران دولتی آنچنان مؤثر بود که دیگر کمتر کسی این روزها به موضوع برجام و اجرای آن میپردازد اما در تحلیل فرود نیامدن بحث و عمیق شدن آن میتوان به چند نقطۀ برجسته اشاره نمود. عواملی که چالش حقوقهای نجومی را هر روز بدتر از دیروز کرد.
الف) شُک ابتدایی و فقدان مدیریت
دولت نتوانست در ابتدای چالش آن را مدیریت کند بدین معنی که در روزهای آغازین رسوایی حقوقهای نجومی در خود دولت نظرات متفاوت و عکسالعملهای ناهماهنگ مطرح شد. فردی در دولت حمایت کرد و معتقد بود نباید فیشها منتشر میشد و فردی دیگر با حمایت از انتشار، قول برخورد داد و بعضی نیز به کل منکر شدند و این معظل را مثل دیگر معظلات در سه سال گذشته به گردن دولت قبل انداختند. این چندگانگی مواجهه با مسئله، کار روحانی را سختتر کرد به نحوی که هر روز بر عمق چالش اضافه شد.
ب) سیاست غلط گفتاری
به نظر میرسید با عمیق شدن ماجرا روحانی اقدامی خاص انجام بدهد تا بحث فروکش کند اما سیاستی غلط در مواجهه با موضوع آنهم در هفتۀ قوۀ قضائیه و همایش این قوه با حضور مسئولین قضایی کار را بدتر کرد. روحانی که میخواست توپ فیشهای نجومی را از زمین دولت خارج کند با سخنانی عجیب پای سازمان بازرسی و نهادهای نظارتی را وسط کشید و این کافی بود برای آنکه قاضی سراج به عنوان یک مسئول قضایی بلند مرتبه برای اولین بار تمام شایعات و خبرهای درگوشی دربارۀ فریدون را تأیید کرده و از نقش برادر رئیس جمهور در پشت پرده رونمایی کند. اتفاقی که چالش دولت را تبدیل به بحران کرد. بحرانی که نه با توصیۀ روابط عمومی قوۀ قضائیه به رسانهها التیام یافت نه با تکذیب فریدون! در این بین مقصرترین فرد شخص روحانی بود که با اتخاذ سیاست غلط گفتاری، فکر میکرد میتواند توپ را با یک سخنرانی از زمین دولت خارج کند.
ج) عدم اقدام مؤثر و لجاجت متخلفین
در مواجهه با بحران مهمترین کار یک اقدام مؤثر است. اقدامی که تا امروز در دولت در حد شعار بوده و در عمل نتوانسته آن چنان که باید نمود داشته باشد. وعدههایی برای برخورد، بازگرداندن و تغییر رویه داده شده اما اقدامی که قائله را ختم کند وجود ندارد.
آخرین اقدام روحانی صدور بیانیه به مردم بود که باز نتوانست در جامعه اثر گذار باشد. در این بین لجاجت بعضی وابستگان متخلفین کار را دشوار کرده است. به طور مثال نطق فرزند صفدر حسینی که به عنوان یکی از لیدرهای فیشهای نجومی مطرح است کار را برای دولت و جریان اصلاحطلبی دارای هزینههای سیاسی کرد. وی که به تازگی و با لیست امید به مجلس راه یافته در حالی که قرار بود در موضوعی تخصصی در مجلس صحبت کند به یکباره وقت مجلس را صرف خواندن بیانیه دفاع از پدر و همسر صراف خود کرد تا این اقدام غیرقانونی آئیننامهای، هم رئیس مجلس را مجبور به قطع میکروفنش کند و هم قائله را وارد فاز جدیدی نماید. اقدام احساسی ـ خانوادگی فاطمه حسینی فرزند صفدر حتی صدای رسانههای اصلاح طلب را نیز درآورد و کمتر کسی حاضر شد حتی آن را به نفع دولت و جریان سیاسی اصلاحات پوشش دهد.
***
گرچه عواملی دیگر را نیز میتوان برشمرد اما هر یک از سه عامل فوق رعایت میشد میتوان متصور بود عمق ماجرا کاسته شده و فرود آن محتمل به نظر میرسید.
و اما اکنون
اکنون روحانی و دولتش تنها یک راه دارد تا لکۀ ننگ بیعدالتیها و تبعیض و تصرف بیتالمال که به ناحق در اختیار عدهای خاص قرار گرفته را پاک کند و آن یک اقدام فوری و مؤثر است. اقدامی که تمام فضای موجود را بشکند و روحانی را از چالش خارج کند و آن چیزی نیست جز برکناری فریدون. حل چالش و معضل حقوق نجومیها گرچه نیازمند ترمیم قوانین، ایجاد قوانین جدید و نظارت بیشتر و همچنین در پیش گرفتن سیاستی واحد و هماهنگ در پرداختها است اما کلید خروج روحانی از فشار موجود جز با برکناری فریدون و حذف وی از نهاد ریاست جمهوری مؤثر نیست.
چنانچه روحانی همانطور که در بیانیه و شعار میگوید عمل کند و نشان دهد عهد اخوتی با کسی ندارد، گرچه برکناری فریدون حل کامل مشکل نیست اما نماد ارادۀ روحانی برای مبارزه با روند موجود، حل چالش و به نوعی بازسازی اعتماد عمومی است. کافی است خبری منتشر شود که روحانی برادرش را برکنار کرده است. این خبر در حکم آبی بر آتش میتواند روحانی را در مسیر پیش رو بیمه کند، اما پرداختن به حاشیهها و دلخوش کردن به بیانیه و شعار نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه داستان را پیچیدهتر خواهد کرد.