«نماینده»؛ الهام صادقی/ به گواه آمار و ارقام، سالانه ۳۵ تا ۴۰ هزار هکتار از جنگلهای کشور در معرض تهدید و از دست رفتن قرار دارند. جنگلهایی که ارزش اقتصادی و زیست محیطی آنها قابل محاسبه نیست. تغییرات اقلیمی و به سختی افتادن نسل حاضر و آینده تنها مصداقهای کوچکی برای این آسیبها به شمار میرود. با این وجود شاهد هستیم، هر سال تعداد زیادی از درختان و گونههای گیاهی در این محدودهها میسوزند و گاهی حتی گونههای جانوری نیز طعمة آتش یا سودجویی برخی افراد آزمند میشوند.
در این میان صعب العبور بودن، پوشش انبوه گياهي و باد شدید از يكسو و غيرمتخصص بودن نيروهاي بومی اعزامي و نبود امكانات تخصصي اطفاي حريق مانند: «بالگردها و هواپيماهاي آبپاش»، در موارد زیادی تلاش برای اطفای آتش را بسيار دشوار میکند.
آن هم در شرایطی که به طور مثال ارزش ریالی ۲۵ تن در هر هکتار از خاک جنگلهای زاگرسی برابر با ۵۰ درصد درآمد سالانة نفت کشور است. همچنین به طور نمونه میتوان گفت؛ براساس برآوردهای صورت گرفته جنگلهای بلوط یاسوج در کهكیلویهوبویراحمد ۲۱ تریلیون ریال ارزشگذاری شدهاند، یا جنگلهای سنندج که گفته میشود حدود ۹۶ تریلیون ریال ارزش اکوسیستمی دارد. البته نباید از یاد برد که جنگلها ذخیرهای زیستی و پشتوانة اقتصادی، همچنین حیاتی، حتی تاریخی برای کشور مطرح هستند.
نتیجه این میشود که حریق، تغییر کاربریهای غیرقانونی و گاهی قانونی، قطع درختان و ... آفتی هستند که به جان این گنجهای طبیعی افتادهاند، علاوه براین از سال ۸۶ تا ۹۴ بیش از ۳۹ هزار هکتار زمینخواری کشف شده است، این در حالی است که سالانه بیش از ۱۵ هزار و ۷۰۰ هکتار جنگل در حریق میسوزد. حریقهایی که دلیل ۷۲ درصد از آنها نامعلوم است و ۲۷ درصد آن توسط عامل انسانی رخ میدهد.
نابودی ریههای تنفسی کشور در روند توسعة قلمرو انسانها و تغییرات اقلیمی
اگر بخواهیم جزئیتر به این موضوع نگاه کنیم در هر ثانیه ۳۵۰ مترمربع از جنگلها و مراتع ایران نابود میشود و به این ترتیب ریههای تنفسی کشور که ارزش اقتصادی آنها ۳۰۰هزار میلیارد برآورد میشود در روند توسعة قلمرو انسانها و تغییرات اقلیمی قدم به ورطة نابودی میگذارند. حریق سالانه بیش از ۱۵ هزار هکتار جنگل را در کام خود فرو میبرد که در مقایسه با تغییر کاربری و زمینخواری که ۴ هزار و ۸۷۵ هکتار در سال برآورد میشود، رقم چشمگیری است. آن هم در شرایطی که درصد کمی از کل مساحت کشور شامل جنگل میشود و احیای بخشهای آسیب دیده در صورت امکان هم بسیار زمانبر خواهد بود. از سوی دیگر سالانه به طور متوسط ۱۱۹ هزار و ۶۴ اصله درخت و درختچه به صورت غیر مجاز قطع میشود. نکتة مهم اینکه قطع غیرمجاز برخی از این درختان نیز توسط ارگانهای دولتی برای اجرای پروژههای عمرانی صورت میگیرد.
آن هم در شرایطی که «زهرا جواهریان»، مدیرکل توسعة پایدار و اقتصاد محیط زیست، سازمان محیط زیست کشور در گفتوگو با «نماینده» عنوان میکند؛ از دیدگاه کلان در توسعة پایدار باید جنگلها حفظ شود، اما نه تنها به خاطر اینکه درخت یا چوب از آن بهرهبرداری میشود و برای ما ارزشمند است، بلکه به خاطر میزان اکسیژنی که تولید و دی اکسید کربنی که جذب میکنند. علاوه براین نقش مهمی که در کاهش انتشار گازهای گلخانهای و تبدیل کربن دارند. در این میان نقشی که ریشههای درختان در جلوگیری از فرسایش خاک دارد و میتواند جلوی فرسایشهای بادی را بگیرد یا منظرهای که برای ما ایجاد میکند هم دارای اهمیت است.
امرار معاش و نابودی سالانه میلیونها مترمکعب چوب
امرار معاش ساکنان این محدودهها نیز بحث دیگری است که در حوزة آسیب و نابودی جنگلها با آن مواجه میشویم. واضحتر بگویم؛ وقتی به حوزة تأمین معاش پا میگذاریم، مشاهده ميكنيم برای رفع نیاز مردم به ذغال، سالانه ۱۵ میلیون مترمکعب چوب از جنگلها استحصال میشود و شاهد وجود ۲ تا ۳ برابر ظرفیتی دام در مراتع کشور هستیم. هرچند که به گفتة مسئولان محیط زیست کشور با مشارکت نهادهای غیردولتی تاحدی از این مشکل کاسته شده است.
واقعیت این است که منابع طبیعی نمیتواند بدون وجود طرحی دقیق تحت مدیریت قرار گیرند، موضوعی که «بهزاد انگورج»؛ معاون جنگلها، مراتع و آبخیزداری در گفتوگو با «نماینده» به آن اشاره میکند. چنین مدیریتی به طور واضح پراکنده بوده، به نیازها توجه ندارد یا از مسائل اصلی غافل میماند. البته وی نظر دیگری نیز دارد، اینکه دولت در تهیة طرحها باید به سه جنبة اساسی توجه کند. طرحهاي اجتماع محور و اقتصادی تهیه کند و در طرحها بهرهبرداری مازاد بر تحمل اکولوژیکی نیز ساماندهی و حذف شود. نکتة سوم اینکه مدیریت اجرای طرحها باید به بخش خصوصی و تعاونی سپرده شود و دولت به ناظر توانمند تبدیل شده و نظارت را ارتقا دهد. البته طبق اظهارات جواهری از اهداف ۱۷ گانة توسعة پایدار حفاظت از جنگلها و اکوسیستمها در کل جهان است که باید مورد توجه قرار گیرد، بنابراین تدوین برنامة جامع و اجرایی کردن آن در این حوزه اهمیت به سزایی خواهد داشت، موضوعی که به نظر میرسد تاکنون چندان به آن توجه نشده است. با توجه به اینکه امروزه محیط زیست مرزی ندارد، حفظ آنها در تمام دنیا مدنظر بوده و یکی از شاخصهای اصلی بهشمار میرود که حفظ جنگلها یا افزایش آنها را مدنظر دارد. به ویژه در کشورهایی مانند ایران که در حال حاضر ۸.۸ درصد خاک کشور را جنگل تشکیل میدهد و این میزان مساحت کمی نسبت به وسعت کشور است. باید آنچه وضع موجود است را حفظ کنیم و سعی کنیم تا در جاهایی که استعداد این کار وجود دارد، جنگلها را احیا کنیم.
توسعة مشارکت مردمی برای نیل به اهداف حفاظتی
حال این سؤال مطرح میشود که سازمان جنگلها به عنوان اصلیترین متولی در این بخش برای حفاظت بیشتر از جنگلها چه برنامههایی را در دست اقدام دارد؟ پرسشی که معاون جنگلهای سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در پاسخ به آن عنوان میکند؛ توسعة مشارکت مردمی برای نیل به اهداف حفاظتی، همچنین بهبود معیشت جوامع محلی در دستورکار قرار دارد. به عبارتی هر چند مسئولیت مراقبت از این فضاها به یگان حفاظت محول شده است، اما تلاش میشود، مشکلات حفاظت را از طریق توسعة مشارکت مردمی برطرف شود.
حال به سراغ آمار و ارقام برویم تا ببینیم حفاظت از جنگلهای کشور از نظر ارزشگذاری اقتصادی چه اهمیتی دارند. البته ارزشگذاری شامل ارزش بازاری و غیربازار میشود، به عبارتی آنچه در بازار میتوان خرید و فروش کرد و بخشی نیز مانند اکسیژنی که تولید میشود، اما قابل خرید و فروش نیست. براین اساس در آخرین بررسیهایی که سازمان محیط زیست کشور داشته است، به گفتة جواهری در ۲۲ درصد مناطق جنگلی زاگرسی که در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت، ارزش اقتصادی معادل ۲۳ درصد تولید ناخالص ملی یا GDP ارزیابی شد که رقم چشمگیری است.
هرچند که از نظر انگورج به نظر میرسد، ارادة جدّی برای حل تعارض اجتماعی در بهرهبرداری از منابع جنگلی وجود ندارد و حمایتها در این زمینه کمرنگ و اعتبارات ناچیز است و در کنار این موارد موضوع تخریب و سوداگری برخی از افراد در جامعه، همچنین فقر فرهنگی و مالی گروه دیگری از اشخاص موجب بروز مشکلاتی برای جنگلها و مراتع کشور شده که در دراز مدت تبعات غیرقابل جبرانی را به همراه دارد. دلایلی که شاید موجب نابودی ۶ میلیون هکتار جنگل در ۴۰ سال گذشته شده است.