به گزارش «نماینده»، رابرت فیسک در روزنامه « ایندیپندنت» نوشت:
خاورمیانه همیشه همراه با فرصتهای از دست رفته، بدشانسیها و همچنین رؤیاهای رو به نابودی روبهرو بوده است. توافق هستهای با ایران نیز به همین سمت در حال پیشروی است. حسن روحانی که اکنون بهعنوان مرد خوب ایران در آمریکا شناخته میشود، حمایت رهبر عالی ایران را جهت امضای توافق با شش قدرت جهانی برای کاهش فعالیتهای هستهای ایران در ازای پایان یافتن تحریمهای غربی به دست آورده بود. اما اکنون او مانند یک فریبخورده به نظر میرسد.
به نظر میرسد تمامي کسانی که مخالف توافق بودند درست میگفتند. تحریمها برداشته شدند اما در واقع برداشته نشدند. با وجود تمام وعدهها، سرمایهگذاران غربی به داخل ایران هجوم نبردند، زیرا بانکهای این کشورها (خصوصاً بانکهای اروپایی) بهشدت از نقض باقیماندههای تحریمهای آمریکا در خصوص منع تجارت با جمهوری اسلامی هراسانند. «واشنگتن میدهد و پس میگیرد» شعاری است که هر رئیسجمهور ایرانی باید آن را یاد بگیرد.
روحانی – کسی که آمریکا میتوانست با او تجارت انجام دهد- اکنون انتخابات سال بعد را از دست داده است زیرا او نیز یک شعار مهم را فراموش کرد. شعاری که میگوید: «به آمریکا اعتماد نکن!»
ایران هنوز به سیستم اقتصادی جهانی وارد نشده و این اتفاق هم نخواهد افتاد. البته همچنان چین در این میان وجود دارد که از فرصت به وجود آمده بیشتر هم خشنود خواهد شد. به گفتة رهبر ایران، بانکهای خارجی از آمریکایی که به تعهدات خود عمل نکرده و تحریمها را فقط روی کاغذ حذف کرده، میترسند. او درست میگوید.
تنها چیزی که در ایران ارزش تحلیل و نوشتن دارد، زندگینامة آیتالله «خامنهای» است؛ چرا که او به خوبی آمریکا را شناخته بود.
بسیاری از بانکهای اروپایی به دلیل ترس از نقض تحریمهای آمریکا – که هیچ ربطی به توافق هستهای ندارند – از تجارت با ایران خودداری میکنند. بانک فرانسوی (BNP) چند سال قبل به خاطر معامله با ایران ۶.۳ میلیارد دلار جریمه شد که این مبلغ به همراه جریمههای دو بانک «استن چارت» و (HSBC) به میزان گزاف ۱۰.۷ میلیارد دلار رسید. بر این اساس، پس چرا بانکها و مؤسسات مالی انگلیسی باید برای دادن جریمههای اینچنینی بیشتر صف بکشند، آن هم فقط به این دلیل که دولتشان قصد دارد با ایران تجارت کند. بعضی از بانکهای آمریکایی حتی کارت بازرگانی خود را به ایرانیها نمیدهند و این چیزی است که به آن ترس گفته میشود.
بیایید پا را فراتر از این گذاشته و به این مسئله از بعد دیگری نگاه کنیم. در حال حاضر در لبنان نیز تحریمهایی که مرتبط با ایران است در حال اجرایی شدن است. بانکهای آمریکایی بانکهای لبنانی را تهدید کردهاند که در صورتی که با حزبالله لبنان – یعنی همان گروهی که اسرائیل را در سال ۲۰۰۰م. از خاک این کشور عقب راند و حالا هم در حال کشته دادن و مبارزه در سوریه علیه داعش است – همکاری داشته باشند، آنها را تحریم میکند. بانکهای لبنانی بسیاری از حسابهای بانکی حزبالله را بستهاند. حقیقت این است که آمریکا جمعیت شیعة این کشور را هدف قرار داده است چرا که همانطور که حزبالله گفته است و بانمکهای لبنانی نیز بیان کردهاند، هر که با حزبالله در ارتباط باشد، مشمول این تحریمها قرار میگیرد و جمعیت بالای شیعة این کشور همگی از وفاداران به حزبالله هستند. فشار بر حزبالله و ایران از یک جا سرچشمه میگیرد و آن آمریکا و متحدان عربش در منطقه هستند. این تحریمها در واقع تحریم ایران و متحدانش است و میتواند از بسیاری جهات به قطع رابطة بانکی ایران و لبنان به صورت کامل نیز منجر شود.
آمریکا تهدید کرده است که هر بانک لبنانی که با سپاه ایران یا حزبالله همکاری داشته باشد، دیگر نمیتواند حق معامله با دلار آمریکا را داشته باشد و این به معنای از دست رفتن سیستم اقتصادی و تحریم ناخواسته و غیرمستقیم لبنان نیز هست. آمریکا از بانکهای لبنان خواسته است از همکاری با ۹۹ فرد و شرکت مرتبط با حزبالله در لبنان که شامل برخی خیریهها، مدارس، شرکتهای اقتصادی و حتی رادیو و تلویزیون حزبالله است، خودداری کند. حتی وزیران و نمایندگان حزبالله در پارلمان نیز نمیتوانند حساب بانکی داشته باشند. آن هم کسانی که با مشروعیت و بر اساس رأی مردم پا به پارلمان لبنان گذاشتهاند. این به معنای دخالت آشکار در امور داخلی این کشور است.
حالا نقشة آمریکایی به وضوح در حال نمایان شدن است. درحالیکه ایران به خاطر تحریمها نمیتواند نفس بکشد، متحدان او در منطقه نیز یک به يک با تحریمهای مالی آمریکا مواجه میشوند. برداشته شدن تحریمها در ایران، یک «وعدة عمل نشده» است. توافق هستهای ایران مطمئناً بهسوی سراشیبی قرار دارد. بهبیاندیگر، رؤیایی است که در حال تبدیلشدن به غبار است.