به گزارش «نماینده»، سید مرتضی نبوی تأکید کرد که آنچه در شرایط فعلی باید بر آن تمرکز نمود، تکمیل فرآیند بهبود سازمان و تشکیلات اصولگرایان است. از منظر او شرایط جاری تشکیلاتی در اصول گرایان در «گذار» میان یک سیستم «شخصیت محور» به یک «نظام پارلمانی برابر» به سر میبرد، و باید این روند را تسهیل کرد تا اصولگرایان بتوانند روندهای جاری سیاسی را بهبود ببخشند. متن این مصاحبه را در زیر می خوانید؛
جمعبندی جنابعالی از وضع و شرایط فعلی اصولگرایان در آستانه شکلگیری مجلس دهم چیست؟ به عنوان یک پیش کسوت اصولگرا که شرایط گوناگون سیاسی را تجربه کردهاید، چه دیدگاهی در مورد مسیر آینده دارید؟
- با شکلگیری مجلس دهم، و در حالی که اصولگرایان، با یک سازماندهی کشوری مناسب توانستند اکثریت نسبی پارلمانی را به رغم شرایط سیاسی خاص به دست آوردند، ضرورت عملکرد تشکیلاتی منسجم احساس میشود.
- یکی از معضلات گروههای سیاسی در کشور ما این است که تنها در موقعیت انتخابات ظاهر میشوند، و روند چندان مستمری را در ارتباط با بدنۀ اجتماعی ندارند. در واقع، رسانهها و مطبوعات، تکلیف انتقال ملاحظات و مطالبات مردم را به تنهایی به دوش میکشند، و برای آنها راه حل هم تولید نمیکنند.
یک نظام سیاسی بالنده و موفق باید علاوه بر رسانهها، دارای گروههای سیاسی فعالی باشد که ضمن شناسایی مسائل جامعه و انتقال آنها به تارک هرم سیاست، آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، و برای پیدا کردن راه حلها نیز کمک برسانند.
احزاب سیاسی کارآمد باید روند مستمر پاسخ گویی نظام سیاسی به مطالبات مردمی را تضمین کنند. این، اتفاقی است که در نظام سیاسی ما به طور منظم و سازمند اتفاق نمیافتد.
- این برداشت وجود دارد که کشور در شرایط متلاطم فعلی، نمیتواند تنها به رسانهها برای ابراز مطالبات اجتماعی بسنده کند، بلکه لازم است تشکیلات حرفهای و متعهد سیاسی، مطالبات مردم را به سوی رده فوقانی سیاست هدایت کنند و تحقق آن را پیگیری نمایند.
در موقعیت حساس فعلی، که احتمال وارد آمدن فشارهای سنگین به اقشار اجتماعی فرودست، بر اثر اجرای سیاستهای تعدیل قیمت حاملهای انرژی وجود دارد، برای پیشگیری از تکرار اتفاقات سال ۱۳۷۴، باید تشکلهای سیاسی کشور احساس مسئولیت بیشتری نمایند و صدای مردمی را که دسترسی مستقیم به دولتمردان ندارند، به گوش آنان برسانند.
- از این دیدگاه، برای یک تشکل سیاسی بالنده، موضوع انتخابات، یک موضوع با اهمیت درجه دوم است. آنچه اهمیت بیشتری دارد، فعالیت تشکیلاتی منظم برای پیشبرد اهداف و آرمانهای سیاسی است.
الآن آن چه در مجلس اهمیت دارد، عملکرد تشکیلاتی منظم است. البته، در سایه این عملکرد تشکیلاتی منظم، مقاصدی که به انتخابات آینده شوراهای شهر و روستا و انتخابات ریاست جمهوری مربوط میشود، نیز محقق خواهند شد.
- در واقع، تأکید من این است که آنچه در شرایط فعلی باید بر آن تمرکز کرد، تکمیل فرآیند بهبود سازمان و تشکیلات اصولگرایان است؛ اصولگرایان باید در ادامه ساز و کار موفق ائتلاف انتخاباتی در سطح کشور، سیاست ملی را به لحاظ تشکیلاتی، یک سطح ارتقا ببخشند، و آن را از حالت انتخابات به انتخابات، به یک شکل ارتباط مستمر مردم با دستگاه سیاست، تبدیل کنند.
از نظر من، آنچه در شرایط فعلی اهمیت دارد، همین است؛ البته اگر چنین ساز و کاری به خوبی پیش برود، در آن صورت زمینه برای موفقیت احتمالی در انتخاباتهای بعدی نیز مهیا خواهد شد. در واقع، اولویت فعلی اصولگرایان، ارتقاء و انسجام تشکیلاتی است.
برای این انسجام تشکیلاتی از نظر شما دقیقاً چه باید کرد؟
- پیش از این، موضوع شکلگیری «پارلمان اصولگرایان» را مطرح کرده بودم. اصولگرایی، در معنای فعلی، سابقه طولانی دارد که به پیش از انقلاب بر میگردد، و اصولگرایی در این مدت توانسته است تا با افت و خیز، روندهای فعالیت خود را بهبود ببخشد.
جامعه روحانیت مبارز، پیش از انقلاب شکل گرفت و نقش مهمی در هماهنگی مبارزات داشت. پس از انقلاب بود که حزب جمهوری اسلامی از ائتلاف مجموعهای از نیروهای طرفدار انقلاب پدید آمد و تجربه جدیدی را عرضه کرد.
بدین ترتیب، در انتخابات مجلس اول، شاهد یک ائتلاف گسترده بودیم که در آن حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، و سایر تشکلهایی که آن روز در صحنه سیاسی کشور حضور داشتند، مانند انجمن اسلامی معلمان، با یکدیگر متحد شدند، و در مقابل لیبرالها و چپها، توفیق چشمگیر و مؤثری پیدا کردند.
- بعد از مدتی، حزب جمهوری اسلامی، به صلاحدید حضرت امام خمینی (ره)، به کار خود پایان داد، و از متن آن، تشکلهای مختلفی که کم و بیش جنبه صنفی سیاسی داشتند، مانند جامعه اسلامی مهندسین، انجمن اسلامی پزشکان، تشکلهای مختلف معلمان و کارگران و دانشجویان، فعال شدند.
- مجموعه این تشکلها که همه به نوعی ریشه در حزب جمهوری اسلامی داشتند، در آستانه انتخابات مجلس چهارم، حول جامعه روحانیت مبارز، و با عنوان جبهه پیروان خط امام و رهبری، متحد شدند و نتیجه این ائتلاف، کسب اکثریت قاطع در انتخابات مجلس چهارم شد. همین اکثریت در سطح کمتری در مجلس پنجم به دست آمد.
- این مجموعه تشکلها با منشأ حزب جمهوری اسلامی، در انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ و همچنین مجلس ششم توفیقی نیافتند، و پس از آن بود که انگیزههای نیرومندی برای ائتلاف بزرگتر شکل گرفت، که بسیار قویتر و تشکیلاتیتر از حرکتهای پیشین بود.
«شورای هماهنگی نیروهای انقلاب» شکل گرفت و یک فهرست واحد در سراسر کشور برای اصولگرایان پدید آمد. حاصل این انسجام تشکیلاتی گستردهتر، توفیق در انتخابات مجلس هفتم بود.
- این ائتلاف برای ریاست جمهوری نتوانست به گزینه واحدی دست یابد، و کاندیداهای مختلف این جناح به صورت جداگانه در انتخابات شرکت کردند که توفیق نیافتند و نهایتاً دکتر احمدینژاد به ریاست جمهوری رسید.
و در نتیجه این فعل و انفعالات، آن مکانیسم تشکیلاتی که موجب توفیق در انتخابات مجلس هفتم شده بود، نتوانست در انتخابات مجلس هشتم به همان ترتیب عمل کند.
تجربه جدیدی شکل گرفت؛ از متن شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، سه ضلع برآمدند؛ پیروان خط امام و رهبری که از قبل بودند، جمعیت ایثارگران و رهپویان ولایت، و همچنین رایحه خوش خدمت. به ابتکار آنان، اتاقهای فکری شکل گرفت و حاصل طراحیهای این اتاقهای فکر، فرمول شش به علاوه پنج شد. از هر یک از این گروهها دو نفر، و پنج نفر مرضی الاطراف، یک جمع تصمیمگیر را ایجاد کردند. این فرمول نیز توفیق نسبی پیدا کرد و اکثریت پارلمان هشتم به دست آمد.
در انتخابات مجلس نهم، ائتلاف ناقص شد، به این ترتیب که رایحه خوش خدمت که تبدیل به جبهه پایداری شده بود، در ائتلاف شرکت نکرد، و انتخابات عملاً به صورت رقابت بین دو ضلع و یک ضلع از ائتلاف انتخابات مجلس هشتم اتفاق افتاد.
- و بالاخره، در انتخابات مجلس دهم، سه گروه مؤتلفه اسلامی، جبهه پایداری، و جمعیت ایثارگران و رهپویان ولایت، یک ائتلاف کشوری تشکیل دادند، و در یک فرآیند طولانی کوشش کردند تا این ائتلاف را فراگیر نمایند. آنها تا حد امکان این ائتلاف را گسترش دادند و به فهرستی رسیدند که اغلب گروههای مطرح از این فهرست حمایت کردند.
البته، به موازات این تلاشها، فعالیتهای حجتالاسلام تقوی، جریان مؤثری فراهم کرد، که آن نیز به تحقق این ائتلاف انتخاباتی نهایی کمک کرد. به نظر من، نتیجه این ائتلاف، خوب و قابل دفاع بود.
نتیجه در سطح کشور، قابل توجه و پیروزی قابل ملاحظهای بود؛ چرا که مجلس دهم، پارلمان اول دولت یازدهم است، و ترکیب فعلی مجلس یک خلاف قاعده در تاریخ پارلمانی ایران شده است؛ در حال حاضر، اصولگرایان در پارلمان اول دولت یازدهم، یک فراکسیون حائز اکثریت نسبی دارند که این نتیجه بسیار قابل ملاحظه است.
البته، در تهران هم که نتیجه واگذار شد، اصولگرایان رأی تشکیلاتی بالایی به دست آوردند. اصلاحطلبان ۳۱ درصد آراء، و اصولگرایان ۱۸ درصد آراء تهران را به دست آوردند و در واقع، ۵۱ درصد نیز اصلاً حاضر نشدهاند که به یکی از دو سر لیست رأی بدهند.
چند دوره است که وضعیت رأی در تهران، به نحو خاصی و در جو خاصی شکل میگیرد و این وضع به برخی جریانهای کلیتر و پیرامونیتر مربوط میشود که در جای خود باید بحث شود؛ اما نکته آن است که اصولگرایان، در سازمان رأی خود در کشور و حتی در تهران، عملکرد غیر قابل دفاعی نداشتند. از این رو است که برداشت من این است که حاصل عملکرد تشکیلاتی اصولگرایان، تا کنون، نتیجه قابل توجهی داشته است.
- البته این ائتلاف ضعفهایی داشت؛ خصوصاً از این جهت که طیفهای جدید و جوان اصولگرا سهم برجستهای در آن نداشتند؛ و به باور من، ضعفی که باید در ادامه روند ائتلاف اصولگرایان برطرف شود ایجاد زمینه مشارکت برای این نسل پر شور و تازه نفس است.
خب؛ این را هم باید در دفاع از عملکرد بلند مدت اصولگرایان افزود که در جریانات متلاطم دو دهه اخیر، اصولگرایان طوری عمل کردهاند که حاصل آن یک جایگزینی نسلی تا این اندازه مناسب بوده است.
- به نظر من، در مسیر ایجاد زمینه مشارکت این نسل جدید و جوان در فرمولهای آینده اصولگرایان، در حال حاضر زمینه برای شکلگیری «پارلمان اصولگرایان» فراهم آمده است. در واقع، به نظر من، صرف نظر از مسائل مربوط به انسجام تشکیلاتی اصولگرایان در مجلس دهم، یا مسائل مربوط به انتخابات آینده شورای شهر، یا مقتضیات مشارکت مؤثر در انتخابات ریاست جمهوری آینده، آنچه مهمتر است، این تحول تشکیلاتی در میان اصولگرایان است.
ایجاد یک پارلمان اصولگرایی که در جریان آن، ما از یک فرآیند تصمیمسازی و ائتلاف شخصیتمحوری، به سمت یک نظام تصمیمگیری متکی بر آراء برابر بر مبنای الگوهای مردمسالاری دینی پیش برویم، مساوی یک ارتقاء بزرگ در سازمان جریان اصولگرا خواهد بود که برای چندین دهه آینده، برکات قابل ملاحظهای برای کشور خواهد داشت؛ هر چند که نتایج کوتاه مدت آن را در عملکرد تشکیلاتی مناسبتر در مجلس دهم، حضور مؤثرتر در انتخابات آینده شوراها، و اتخاذ یک رویکرد عاقلانه در انتخابات آینده ریاست جمهوری خواهیم دید.
خیلی دقیق و مشخص بفرمایید که پیشنهاد عملیاتی شما برای شکلگیری پارلمان اصولگرایان چیست؟ دقیقاً گام بعدی چه خواهد بود؟
- من در یک دیدگاه تاریخی، شرایط جاری تشکیلاتی در اصولگرایان را که در «گذار» میان یک سیستم «شخصیت محوری» به یک نظام پارلمانی برابر به سر میبرد، خیلی شبیه شرایط شکلگیری پارلمان اول مشروطه میبینم. میدانیم که تجربه پارلمان اول مشروطه، یکی از موفقترین تجربیات شکلگیری پارلمان، در طول تاریخ مشروطه ایران، و حتی در طول تاریخ جمهوریت جهان است.
در واقع پارلمان اول مشروطه، پارلمان «گذار» به سمت یک «سیستم پارلمانی برابر» بود، از قضا یکی از موفقترین تلاشها از آب درآمد، که جا دارد ما به درسهای تاریخی آن توجه داشته باشیم، و سعی کنیم که از این تجربه تاریخی بومی و اسلامی در این اقدام جدید خود استفاده کنیم.
- خب؛ یکی از ویژگیهای پارلمان اول مشروطه، شکل صنفی پارلمان بود؛ به این معنا که برای اقشار مختلف مردم در این پارلمان کرسیهایی پیش بینی شده بود. و همه اقشار در این مجلس صدا و سهمی داشتند.
ترجمه این وزن دهی، در شرایط فعلی اصولگرایان، این است که الگوهای ائتلاف باید از الگوهای مشارکت نیروهای نخبه سیاسی، به سمت الگوی مشارکت اقشار اجتماعی اصولگرایان حرکت کند، طوری که هر یک از اقشار رأی دهنده اصولگرا در این پارلمان سهمی نسبتاً برابر و ترجیحاً برابر از کرسیها را به خود اختصاص دهند.
در حال حاضر، تشکلهای متنوعی از فعالان سیاسی اصولگرای دانشگاهی و خصوصاً دانشجویی، طلاب، فضلا، هیأتهای دینی، نویسندگان، مدیران، پزشکان، مهندسان، هنرمندان، حقوقدانها، ورزشکاران، ایثارگران و فرزندان شهدا، اصناف و کسبه، زنان، فعالان محیط زیست، و ... داریم که همگی آنها خواهان مشارکت در فرایند تصمیمگیری اصولگرایان هستند. در این شرایط، باید گروههای سیاسی باسابقهتر اصولگرا، زمینه را برای مشارکت همه اقشار به طور برابر فراهم نمایند.
- یکی دیگر از نکات جالب در پارلمان اول مشروطه، کرسیهای جداگانه است که برای گروههای نخبه اجتماعی لحاظ شده بود. این ویژگی پارلمان اول مشروطه، آن را به یک پارلمان موفق «گذار» تبدیل کرد، که حتی برداشت من این است که اگر یک ویژگی در پارلمانهای بعدی باقی میماند جلوی بسیاری از انحرافات گرفته میشد و پارلمانهای کارآمدتری میداشتیم.
در آن پارلمان، شش کرسی برای نمایندگان علما در نظر گرفته شد که انطباق مصوبات مجلس با ضوابط شرع نظارت داشتند. یا برای فعالان اقتصادی برجسته، کرسیهای اختصاصی در نظر گرفته شده بود. این نیز به کارآمدی و نیرومندی پارلمان اول مشروطه کمک بسیار کرد.
برداشت من این است که این الگو در شرایط فعلی نیز میتواند کارآمدی قابل ملاحظهای به پارلمان اصولگرایان ببخشد.
- بویژه به نظر میرسد که برای نسل جدید نخبگان اصولگرا در این پارلمان سهم قابل ملاحظهای در نظر گرفته شود؛ چرا که تحول اجتماعی عظیمی رخ داده است، و این گروههای نخبه جدید هستند که میتوانند روحیهها و اقتضائات نو را بهتر درک کنند.
- پیشنهاد مشخص این است که ائتلاف موفقی که در جریان انتخابات مجلس دهم، هدایت نیروهای متحد اصولگرایان را به دست داشت، با همراهی سایر افراد با تجربهای که توانمندی بالایی در کار تشکیلاتی دارند، نقش هیأت مؤسسان برای شکلگیری چنین پارلمانی را بر عهده بگیرند، با این نگاه که چنین اقدامی، یک پیشرفت قابل ملاحظه و بلند مدت در ساز و کار تشکیلاتی اصولگرایان خواهد بود. به نظر میرسد، پیش کسوتهای اصولگرا باید زمینه را برای این انتقال نسلی فراهم کنند.
- البته به دلیل تجربهای که ما پس از انقلاب به دست آوردیم، من این ضمیمه را به تجربه پارلمان اول مشروطه اضافه میکنم که پیش کسوتان اصولگرا علاوه بر وظیفه پیش گفته، تکلیف دیگری نیز دارند.
آنها باید علاوه بر آن که زمینه را برای انتخاب مسیر در قالب پارلمان اصولگرایان فراهم میکنند، گروههای فکری و مطالعاتی و مشورتی مختلفی را سازماندهی کنند تا بتوانند تصمیماتی را که نهایتاً در پارلمان اصولگرایان اتخاذ میشود، پشتیبانی فکری نمایند.
در واقع، در کنار شکلگیری پارلمان اصولگرایان که مرجع نهایی تصمیمگیری در میان اصولگرایان خواهد بود، باید گروههای متعدد مطالعات راهبردی با یک سازماندهی متحد، بویژه با حضور نخبگان و پژوهشگران جوان اصولگرا شکل بگیرند، و هم به استمرار کادر سازی اصولگرایان در طول زمان کمک برسانند، و هم موجب قویتر شدن عملکرد پارلمان اصولگرایان شوند.
- یکی از نتایج یک چنین ساز و کاری فراتر رفتن عملکرد اصولگرایان، از یک قالب انتخاباتی است. بدین ترتیب، اصولگرایان در قالب یک تشکیلات سیاسی واقعی یک روند مستمر تأثیرگذاری به روندهای سیاسی آینده کشور را رقم خواهند زد، و اهمیت این، از اهمیت پیروزی در انتخابات بسیار بیشتر است.
اگر اصولگرایان بتوانند از طریق پارلمان اصولگرایی در کنار مراکز مطالعات راهبردی اصولگرا که محل تجمع و هم افزایی گروههای نخبه پیش کسوت و جوان است، به طور مستمر در فضای سیاسی کشور حضور داشته باشند، یک سیاست پاسخگوی فعال و مستمر را رقم خواهند زد که در نتیجه، اعتماد بیشتر مردم را به دنبال خواهد داشت، و این خود به خود موفقیتهای انتخاباتی را نیز موجب خواهد شد.
- اصولگرایان باید ضمن آن که به لحاظ تشکیلاتی خود را گستردهتر و توانمندتر میکنند، از طریق این گروههای مطالعاتی و مشورتی و اتاقهای فکر، تحولات عظیم اجتماعی و گفتمانسازی و راهبرد تدوین نمایند.
این گروهها میتوانند ایدههای نو را ایجاد کنند، آنها را تبدیل به سیاستهای عملیاتی نمایند، سیاستها را اصلاح کنند، با جامعه ارتباط منظم برقرار کنند، و سیاست را نسبت به رویدادهای جامعه حساس نمایند. این چیزی است که ما به آن احتیاج داریم.
- البته این یک پیشنهاد است که دعوت میکنم عزیزان اصولگرا در مورد آن اظهار نظر نمایند تا این طرح بحث در یک فرصت معقولی چکش بخورد و پس از آن به نتیجه برسد.
انتهای پیام/