به گزارش «نماینده» روزنامه اعتماد امروز یکشنبه ۹۵/۲/۵ گفت و گویی با محمدرضا تاجیک، مشاور رئیسجمهور و رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری دولت اصلاحات انجام داده است که بخش هایی از آن را در ادامه میخوانید:
* بسیار مهم است که دوستانمان در مجلس بسیار حرفهای، منسجم و به صورت تیم کار کنند و از یکدیگر عبور نکنند و تلاش کنند چنانچه توانستیم اکثریت مجلس را کسب کنیم آقای عارف را در ریاست مجلس داشته باشند، مدیریت کمیسیونهای مختلف مجلس را در دست بگیرند، تا از این رهگذر پاسخی مناسب و درخور به حرکت و کنش مردم بدهند. نباید اسیر حاشیهها شوند و ریاست مجلس را دو دستی تقدیم رقیب کنند.
* یکی از دلایلی که اتفاقات سال ٨٤ و ٨٨ برای اصلاحطلبان افتاد، این بود که اصلاحطلبان اسیر حاشیهها شدند. این اصلاحطلبان زمانی اسیر حاشیه شدند که هنوز به بلوغ و رشادت و عقلانیت سیاسی لازم دست نیافته بودند. اگر همان اصلاحطلبان مجال دیگری برای کنشگری یابند، متفاوت عمل میکنند
* با تمام احترامی که برای دولت قایل هستم و قبلا هم گفتهام، من دولت را دارای عقبه اجتماعی وسیع نمیبینم، دولت را دارای گفتمان مستقل نمیبینم دولت را به صورت یک جریان آلترناتیو نمیبینیم، و کسانی که در دولت هستند را نه دارای این امکان و نه این استعداد که بتوانند یک جریان اندیشهای یا گفتمانی و یا یک جریان و جنبش اجتماعی و سیاسی راه بیندازند، نمیبینم و مقبولیت و مشروعیتشان را ذیل جریان اصلاحطلبی تعریف میکنم. البته منکر تاثیر مثبت و ایجابی دولت در رخداد هفت اسفند نیستم. مضافا اینکه دولت را یک پیکره واحد و یگانه و همگون نمیبینم و برای دولتمردان مختلف نقشهای متفاوتی در این انتخابات قایلم که در آینده در این باره سخن خواهم گفت.
* به نظر من زمان خانهتکانی کابینه فرا رسیده است. باید قبل از انتخابات این کار صورت میگرفت ولی به لحاظ ملاحظات انتخاباتی شاید عقلایی بود که یک مقداری تحمل شود. به نظرم، برخی استانداران و برخی از وزرا باید تغییر کنند، به هر حال باید دولت شادابتر و کارآمدتری را شاهد باشیم، باید دولت چابکتری را شاهد باشیم. دولت برنامهریزتر و دولتی که بالاخره بتواند در این شرایط به نیازها و مطالبات مردم پاسخ جدیتری بدهد. برخی از این مدیران سنگینپاتر از این هستند که بتوانند در شرایط کنونی به صورت چابک عمل کنند. با تمام احترامی که برای همه مدیران قایل هستم فکر میکنم اگر دولت آقای روحانی بخواهد این اقبال عمومی را در انتخابات بعدی داشته باشد باید یک تغییراتی را در سطح مدیریتی انجام بدهد.
* وقتی میگویم زمان بازنشستگی ژنرالهای اصلاح طلب فرارسیده است منظورم کسانی است که هر وقت یک تسابق سیاسی در میان است و توزیع قدرت مطرح میشود حاضر میشوند و به عنوان سابقون و ژنرالها میخواهند سهمی از این قدرت داشته باشند. اگر بخواهیم به این روند ادامه بدهیم هیچگاه مجال باقی نمیماند برای نسل جوانتر.
* آیا بسیاری از نخبگان و ژنرالهای ما بهتر نیست بازی را به جوانترها واگذار کنند و خود وظیفه مربیگری و هدایت و تربیت را داشته باشند و تجربه و دانششان را به جوانها انتقال بدهند؟ لزوما ما نباید هر وقت تسابق سیاسی و بحث توزیع قدرت به میان میآید یکسری چهرههای سیاسی دیرآشنا را بیاوریم جلوی ویترین بچینیم. این همه نیروی جوان چه میشود؟ ما باید یاد بگیریم نخبهپروری را در درون خودمان. ما باید اجازه بدهیم جوانان عرضاندام کنند، همیشه زیر سایه بزرگان قرار نگیرند، اجازه بدهیم خود را بازنمایی کنند. نباید تنها زمانی که به پیادهنظام احتیاج داریم به یاد جوانان بیفتیم.
* بسیاری از دوستان اصلاحطلبی ما فقط زمان انتخابات صدایشان شنیده میشود و صورت و هیبتشان دیده میشود. اما از فردای انتخابات کجایند؟ چقدر برای جوانان برنامه دارند؟ چقدر برای اعتلا و شکوفایی و کارآمدی گفتمان اصلاحطلبی و نشر و رسوب آنان در لایههای مختلف اجتماعی فعالند؟