به گزارش «نماینده»، هدایتالله بهبودی از نویسندگان محققان و روزنامهنگاران باسابقه در حوزه دفاع مقدس به شمار میرود. محققی که حضورش در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری در سالهای گذشته منشا پژوهشها و انتشار آثار قابل اعتنای بسیاری بوده است. با این همه، بهبودی، با تواضع همیشگیاش، هیچگاه خودش را در قامت یک مدیر ندیده و در هر موقعیتی سعی کرده تا آموختهها و دیدهها و شنیدههای خود را که عمده آنها در طول سفرهایش رخ داده را در قالب کتاب بنویسد.
بهبودی از جمله متاخرین سفرنامه نویس در ادبیات انقلاب اسلامی به شمار میرود. او در طول سالهای فعالیت خود و از میان انبوه سفرهایش، سه سفرنامه مکتوب را به ارمغان گذاشته که هنوز نیز خواندنی هستند.
بهبودی نخستین گزارشهای خود را که میتوان عنوان سفرنامه را نیز بر آنها گذاشت را در سال ۶۶ در قالب کتابی با عنوان «سفر به قلهها» نوشت. هوایی شهر تهران، حرکت به سوی حلبچه و مناطق موشک خورده و بمباران شده باختران (کرمانشاه) و مهران و ادامه مسیر سفر تا منطقه حلبچه، سفر به قلهها گزارش بازدید از مناطق آزاد شده بیت المقدس شش و پاوه و یاد شهید چمران و بازگشت به شهر تهران موضوع گزارشهای این کتاب است. در سال ۶۶ از این کتاب، گزارش سفر به حلبچه به همراه گزارشهایی از مرتضی سرهنگی و سید یاسر هشترودی در قالب کتابی مستقل با عنوان «سفر به حلبچه» منتشر شده است.
سفرنامه بهبودی با عنوان «سفر به قبله» در برگیرنده خاطرات سفر حج اوست که به سبک و سیاق بسیاری از نویسندگانی که در سالهای دهه شصت عازم این سفر شدند، نوشته و در سال ۱۳۷۰ برای نخستین بار منتشر شد.
این سفرنامه که نخستین گزارش رسمی از حال و هوای حج پس از سال ۶۶ و کشتار حجاج ایرانی در عربستان به شمار میرود در خلال تهیه گزارشی نوشته شده که بهبودی برای تهیه آن به سفر حج میرود؛ گزارشی درباره وضعیت عمومی حج ایرانیان پس از سال ۶۶.
با وجود اینکه برخی از منتقدان و مخاطبان این کتاب عنوان میکنند که شیوه روایت بهبودی در این اثر حس معنوی حج را منتقل نمیکند اما نویسنده بر این باور بوده و هست که کتابش نوعی حس شوریدگی را در حال و هوای سال ۱۳۷۰ در ارتباط با سفر حج در خود داراست.
رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بیست سال پس از انتشار این کتاب و در پی مطالعه آن یادداشتی به این شرح بر این کتاب مرقوم فرمودند:
«این کتاب مرا باز در شور و حال حسرتآلود زیارت خانه خدا و حرم رسولالله(ص) فرو برد. شور و حال و اشتیاقی که دیگر امیدی هم با آن نیست. تا به یاد دارم -از سالهای دور جوانی- هرگز دل خود را از آتش این اشتیاق، رها نیافتهام. اما حتی در دوران سیاه اختناق که هر روحانی بامعرفت و بی معرفتی، با رغبت و یا حتی از سر سیری، آسان میتوانست در خط حج قرار بگیرد ... و من نمیتوانستم! یا بهتر بگویم: هیچ حملهدار و رئیس کاروانی از ترس ساواک شاه، نمیتوانست و جرأت نمیکرد نام مرا در فهرست حاجیهای خود -چه رسد به عنوان روحانی کاروان- بگذارد. بله، حتی در آن دوران سخت هم دلم از امید زیارت کعبه و بوسه زدن بر جای پای پیامبر(ص) در مکه و مدینه، خالی نمانده بود ... و این امید، اگرچه با حج ده روزهی سال ۵۸ که به فضل شهید محلاتی قسمتم شد، برآورده گشت، اما آتش آن شوق سوزندهتر و مشتعلتر شد ... در سالهای ریاست جمهوری چشم امید به پس از آن دوران دوخته بودم ... اما امروز ...؟ شور و اشتیاقی بیسکون و امیدی تقریبا فرو مرده ... تنها تسلا به خواندن اینگونه سفرنامهها یا شنیدن آنها است که خود بازافزایندهی شوق نیز هست.
این کتاب، شیرین، موجز، با روح و هوشمندانه نوشته شده است. زیارت قبول؛ عزیز نویسنده!»
بهبودی اما در فضای نویسندگی و سفرنامهنویسی، پس از کتاب سفر به قبله، کتابی با عنوان «سفر به روسیه» را نیز منتشر میکند. گزارشی که او از سفرش به روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می نویسد و روایت نخستین هیات فرهنگی ایران از کشور رها شده از دامان کمونیسم شوروری را رقم میزند.
این کتاب در سال ۷۳ از سوی انتشارات سوره مهر منتشر میشود و همزاه با انتشارش با این نقل قول از نویسندهاش بر سرز بانها میافتد که: روسیه کشوری است با دندان های ریخته که دیگر نه کمونیست است و نه ابرقدرت.
بهبودی در سالهای اخیر نیز کتابی با عنوان «جزیره سوخته» را تالیف و منتشر کرده که شامل سفرنامه حضور او وچند نویسنده دیگر در کشور ژاپن و شهر هیروشیما و ناکازاکی میشود.
بهبودی به همراه جمعی از فعالان فرهنگی ایرانی با دعوت موزه صلح ژاپن در سال ۹۳ به این کشور سفر میکنند تا در مراسم گرامیداشت قربانیان حمله اتمی آمریکا به این کشور شرکت کند. او در کتاب فوق که به نقل از او میتوان در یک ساعت مطالعهاش کرد، تصویری از این کشور طی ده روز روایت میکند که از نظر انسانی و نیز نفوذ به عمق لایههای مردمی کشور تکنینک زده ژاپن بسیار قابل تامل است.