«نماینده»؛ دکتر اسماعیل قدیمی*/ اگر به سابقه واردات فناوریهای نو به ایران بنگریم درخواهیم یافت که قالب این فناوریها در یک شرایط انفعالی یا بر اثر یکسری تصمیمات با جنبه صرفاً اقتصادی وارد شدهاند، در حالیکه همه میدانیم وسایل ارتباطات جمعی و فناوریها وقتی وارد یک جامعه میشوند فقط تاثیرات اقتصادی و بازرگانی ندارند و بر روی فرهنگ و حتی سیاست نیز اثرگذارند. بنابراین واردات فناوریها باید هوشمندانه، مبتنی بر مدیریت آیندهنگرانه،کنترل و نظارت علمی و فنی و بررسی ابعاد مختلف تاثیرات آن باشد. چرا که در خیلی از مواقع واردات فناوریها آثار پنهان و آشکاری دارد که غالباً مغفول میماند. به عبارتی مصرف و واردات این فناوریها دهها اثر اجتماعی،تربیتی، خانوادگی و سیاسی دارد. چه کسی متولی برآورد و ارزیابی این آثار است و چه کسی میتواند بر این آثار نظارت داشته باشد؟ با این نگاه به نظر نگارنده واردات وسایل ارتباطات جمعی به خصوص فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی باید بسیار هوشمندانه صورت بگیرد. در حال حاضر استفاده از این فناوریها هوشمندانه نیست اما وقتی به عنوان مثال به چند روز انتخابات نگاه کنیم میبینیم مردم به صورت هوشمندانه از این فضا استفاده کرده و توانستند در بحث موضعگیریهای سیاسی و بسیج نیروها از این پیامرسانها به خوبی استفاده کنند. به این معنا که این ابزار عاملی برای تشویق مردم به رأی دهی شد. اما این ناشی از بهرهبرداریهای جناحی و هوشمندیهای فردی بود و به محض پایان یافتن انتخابات مردم به آرامی از فضای سیاسی خارج شده و این ابزارها در اختیار پخش یک سری مطالب اخلاقی و غیراخلاقی و ترویج شایعات قرار میگیرد که نشان میدهد استفاده از این ابزارها مسیر پیشرفت قابل درکی نیست. از این رو میتوان گفت تا تلگرام حدود زیادی در انتخابات اخیر به خصوص در لحظات آخر و بسیج مردم نقشی تعیین کننده داشت. ما ملتی دقیقه نودی هستیم و تلگرام باعث مشارکت بیشتر مردم پای صندوقهای رأی شد. به عبارتی تلگرام را میتوان ابزاری برای ارتباطات سیاسی در انتخابات مجلس دهم خواند.
از این رو میتوان گفت بیشتر این ابزارها تحت شرایط خاص و فضاهای احساسی ممکن است مورد استفاده حتی عقلانی هم قرار بگیرد اما عقلانیت در کاربرد این رسانهها نیازمند فعالیتهای بسیار گستردهتری است. در این فضا با خلاء مراکز علمی، پژوهشی برای رصد این ابزارها هستیم و با فقدان مراکز تحلیلی و نظارتی هستیم که به مردم الگو معرفی کند. بسیاری از این رسانهها مدیریتهای علمی و سیستمی ندارند. از این رو باید به این فناوریها با دقت و موشکافی بیشتری نگاه کرد و به خصوص مراکز علمی تحقیقاتی و صاحب نظرانی باید داشته باشیم که به میدان رصد این فناوریها بیایند.
نکته قابل ذکر دیگر اینکه اعتماد مردم در استفاده از شبکههای پیام رسان موبایل با تمام ناامنیهای آن، بسیار جالب و قابل توجه است. این اعتماد را میتوان ناشی از تعامل هوشمندانه مردم با یکدیگر خواند و این اعتماد در دراز مدت عمیقتر هم خواهد شد و برای جلوگیری از آسیبها نیازمند برنامهریزی، آموزش و نظارت دقیق هستیم.
البته با وجود گسترش زیاد مخاطبان این رسانهها نیز نمیتوان آنها را پیشرو خواند. لفظ پیشرو بودن در واقع یک معنای مثبتی در خود مستتر دارد به این معنا که به صورت هوشمندانه از یک ابزار و ایدهای استفاده میکنیم و در واقع یک اقتدار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داریم تا در برابر رقبا یا یک جامعه جهانی و حتی سازمانها و نهادهای درون یک کشور در مقام پیشروی و ممتاز هستیم. مطابق این تعریف به نظر نگارنده در حال حاضر نمیتوان شبکههای اجتماعی، پیام رسانهای موبایلی و ... را در ایران رسانههای پیشرو بنامیم به این دلیل که این ابزارها و رسانهها تا حدود زیادی در وضعیتی دارد مورد استفاده قرار میگیرد که هیچ سیاستگذاری درست و برنامهریزی راهبردی یا حتی اقدامات هوشمندانه علمی و مدیریتی نسبت به آن اعمال نشده است. در حال حاضر نظارت و کنترلی بر استفاده از این فناوریها نداریم و نمیتوان گفت چند درصد از این فناوریها در خدمت توسعه سیاسی، اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی ما است. در حالیکه نگاه به آمارهای کشورهای توسعه یافته اثبات میکند که این فناوریها ابزاری در مسیر توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آنها است. در حال حاضر در سایر کشورها بسیاری از این فناوریها، ابزار درآمد است و خلاقیتهای جوانان غربی در این زمینه به درآمد رسیده است. به طور کلی میتوان گفت این فناوریها در کشور ما به صورت کلی و راهبردی و در درازمدت خوب بهکار گرفته نشده است چون رویه و سبکی برای استفاده از این ابزارها نداریم.
در این حوزه فقدان اخلاق و سواد رسانهای حس میشود و به وفور شاهد بیاخلاقیها و استفادههای منفی از این ابزار هستیم و حاکی از آن است که ما در این زمینه کارهای عقب مانده زیادی داریم اما به این معنا نیست که این ابزارها را فیلتر کنیم و دسترسی مردم را قطع کنیم؛ ولی باید با معرفی الگوی صحیح طریقه استفاده درست از این فناوریها را به مردم آموزش دهیم و از طرف دیگر با نظارت و کنترل جلوی هرگونه سوءاستفاده از این ابزارها را بگیریم. هر کدام از ما در هر نقشی که هستیم باید نسب به این ابزارها نظارت داشته باشیم. به عنوان مثال پدر و مادرها در دنیای امروز یکی از نقشهای مهمی که دارند نظارت و کنترل بر نحوه استفاده فرزندان از این ابزارها است. کودکان و نوجوانان ما به دلیل عدم آگاهی قطعاً با استفاده از این ابزارها دچار آسیبهای روانی و تربیتی خواهند شد.
*مدرس دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر ارتباطات