شناسهٔ خبر: 121885 - سرویس تاریخ
منبع: هفته نامه نماینده

سیری در عبرتکده تاریخ

شیخ هتاکی که حسادت او را حامی صدام کرد!

در این هفته مسئله دیگری نیز به تیتر یک روزنامه‌ها راه یافت و آن هم نامه سراسر هتاکی و فحاشی شخصی به نام شیخ «علی تهرانی» بود که انتصاب آیت‌الله «خامنه‌ای» به سمت امامت جمعه تهران او را مجبور کرده بود از فرط حسادت، دست به قلم ببرد و منویات درونی خود را علنی سازد!

به گزارش هفته نامه «نماینده» در روزهای پایانی دی و نخستین روزهای بهمن ماه سال ۵۸ به دلیل نزدیک شدن به اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، مرزبندی‌های احزاب و جریان‌های سیاسی روشن‌تر از پیش می‌شود، در حالی که «مسعود رجوی»، سرکرده گروهک نفاق به دلیل عدم رأی به قانون اساسی و «جلال الدین فارسی» نیز به علت ایرانی‌الاصل نبودن از گردونه رقابت‌ها خارج شده‌اند، گردش ایام اوضاع را به نفع «بنی‌صدر» رقم می‌زند.

در این هفته مسئله دیگری نیز به تیتر یک روزنامه‌ها راه یافت و آن هم نامه سراسر هتاکی و فحاشی شخصی به نام شیخ «علی تهرانی» بود که انتصاب آیت‌الله «خامنه‌ای» به سمت امامت جمعه تهران او را مجبور کرده بود از فرط حسادت، دست به قلم ببرد و منویات درونی خود را علنی سازد!

نزدیکی به انتخابات و روشن شدن جناح‌بندی‌ها

در حالی که بنی‌صدر چهره اصلی خود را تا حدودی پوشانده بود و نیز به علت ناآگاهی برخی گروه‌ها و احزاب در شرایط ابتدایی انقلاب، حمایت‌ها از بنی صدر در این روزها نسبت به نامزدهای دیگر گسترده‌تر بود.

در شماره‌های پیشین به حمایت برخی گروه‌ها و احزاب اسلامی از بنی صدر پرداختیم، در روزهای باقی‌مانده به انتخابات نیز برخی از شخصیت‌ها حمایت خود را علنی ساختند. به عنوان نمونه ۲۸ دی ماه همین سال، «علی محمد دستغیب» با انتشار اطلاعیه‌ای، حمایت خود را از بنی صدر اعلام کرد، جالب اینکه وی در فتنه ۸۸ نیز با همان دلایلی که از بنی صدر حمایت کرده بود، از سران فتنه نیز حمایت کرد.

به جز دستغیب، آیات «خلخالی، پسندیده و خسروشاهی» نیز در این روزها طی سخنانی از بنی صدر حمایت کردند.

از سوی دیگر نیز با خروج جلال‌الدین فارسی از گردونه رقابت‌ها، شخصیت‌های بزرگ انقلاب که پیش از این از وی حمایت می‌کردند، «حسن حبیبی» را به عنوان نامزد مطلوب به جامعه معرفی کردند ولی کار از کار گذشته بود و بنی صدر روزبه‌روز به مطلوب خود نزدیک‌تر شده بود.

البته سخنان منافقانه بنی صدر نیز در ایجاد ذهنیت که وی نامزد مطلوبی است، بی‌تأثیر نبود. به عنوان نمونه وی در یکی از سخنرانی‌های خود در این روزها و در اجتماع مردم کرمان گفته بود: «در مرحله اول باید هر کس به حقانیت رهبری و ولایت فقیه ایمان کامل داشته باشد زیرا ملت شیعه ما به مقام ولایت فقیه اهمیت ویژه‌ای قائل است.»

با این وجود علمای بزرگی که چهره بنی صدر را به خوبی می‌شناختند، از نامزد دیگری حمایت کردند.

به عنوان نمونه آیات «صدوقی و مدنی» با انتشار اطلاعیه‌های جداگانه، اعلام کردند که در انتخابات به حسن حبیبی رأی خواهند داد.

فرزندان و شاگردان آیت‌الله «طالقانی» نیز با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کردند در انتخابات پیش‌رو به حبیبی رأی خواهند داد. وحیده، اعظم، طاهره، طیبه، ابوالحسن و محمدرضا طالقانی پای این اطلاعیه را امضا کرده‌اند.

حسادت شیخ هتاک اوج گرفت

در شماره پیشین ذکر شد که پس از استعفای آیت‌الله «منتظری» از امامت جمعه تهران، امام خمینی(ره)، آیت‌الله خامنه‌ای را به این سمت منصوب کردند و اولین نماز جمعه تهران نیز در روزهای پایانی دی ماه سال ۵۸ به امامت معظم‌له با شور فراوان برگزار شد.

با انتصاب آیت‌الله خامنه‌ای به این سمت، برخی از شخصیت‌های به ظاهر استاد اخلاق که بویی از اخلاق اسلامی نبرده بودند، از شدت حسادت هیجان زده شده و دست به کارهایی زدند که امروز و با گذشت بیش از ۳ دهه و با مطالعه خاطرات شخصیت‌ها منشأ این حرکات نفسانی به خوبی مشخص می‌شود.

در روز ۳۰ دی ماه همین سال نامه شیخ علی تهرانی خطاب به امام خمینی(ره) که حاوی اتهام‌هايی علیه سران حزب جمهوری اسلامی و نیز اظهار ناراحتی شدید از انتصاب آیت‌الله خامنه‌ای به سمت امامت جمعه تهران بود در تمامی روزنامه‌ها منتشر شد. تهرانی در این نامه با اظهار ناراحتی شدید از انتصاب آیت‌الله خامنه‌ای به سمت امام جمعه تهران نوشته بود: «خدا می‌داند جز کار علمی برای هیچ کار دیگری مهیا نیستم و ذره‌ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارم!»

کذب ادعای شیخ علی تهرانی که اندکی دلبستگی به دنیا ندارد بعدها با پناه گرفتن وی به صدام و حمایت از رژیم بعث در جنگ علیه ایران روشن شد. هر چند که دنیازدگی وی برای بزرگانی که با نامبرده سال‌ها هم حجره و تحصیل کرده بودند، عیان بود.

با این وجود آیت‌الله خامنه‌ای در همین روزها با حضور در دانشگاه تهران و در گفت‌وگو با دانشجویان به بخشی از اتهام‌هاي شیخ علی تهرانی پاسخ گفتند و اظهار داشتند: «مسئله این است که چرا یک انسان از اینکه چهره‌هایی را مخدوش بکند هیچ احساس بیم نکند، احساس بیم وجدانی نه بیم قانونی، به نظر من دو چیز اینجا قابل توجه است، یکی ضعف فرهنگی و اخلاقی و دیگری تلاش برای بدبین کردن مردم به نزدیکان امام.»