به گزارش هفته نامه «نماینده» آخرین اپیزود از چالشهای ایران و عربستان در منطقه خاورمیانه، نگرانیهای زیادی را برای کشورهای فرامنطقهای به وجود آورده است. در تمام دنیا بحث بر سر این است که در صورت ادامه یافتن این اختلافها و درگیریهای سیاسی، چه اتفاق تازهای در خاورمیانه رخ خواهد داد و تکلیف دیگر مسائل منطقهای چون بحران سوریه و یمن مبارزه با تروریسم و بهویژه داعش و همچنین قیمت نفت چه خواهد شد. بعد از اینکه عربستان سعودی ۴۷ تن از معارضان را به همراه رهبر شیعیان این کشور، آیتالله «باقر النمر» اعدام کرد، در ایران مردم خشمگین در مقابل سفارت عربستان تجمع کردند و در اقدامی مشکوک که همچنان ابعاد آن روشن نشده، سفارت این کشور آتش گرفت. همین بهانه از سوی خاندان سعودی کافی بود تا با دور کردن اذهان و افکار عمومی از مسئله اعدام یکی از برجستهترین رهبران مذهبی شیعه، ماجرا را به ترغیب دیگر کشورهای عرب منطقه به قطع رابطه با ایران بکشاند.
این مسئله بلافاصله با واکنش جهانیان مواجه شد. آنطور که رسانههای غربی ازجمله مجله «تایم» عنوان کردهاند، در آمریکا نیز بهیکباره مقامهاي کاخ سفید دچار شوک بزرگی شدند چراکه بارها از خاندان سعودی خواسته بود آتش اختلاف با ایران را شعلهورتر نساخته و بر آتش اختلافهاي مذهبی ندمد و روحانی شیعه آیتالله نمر باقر النمر را اعدام نکند. آمریکاییها آنطور که تایم بیان کرده است، بارها از «ملک سلمان» خواسته بودند حالا که تازه دوران پادشاهیاش آغاز شده، بر خشم ایرانیان از عربستان نیفزایند. با وجود اینکه مقامهاي آمریکایی در ظاهر بیان کرده بودند که این موضوع ازجمله موضوعاتی نیست که بخواهند در آن دخالتی داشته باشند، اما در مورد بالا گرفتن اختلافهاي مذهبی به شدت نگران بودند. روابط ایران و عربستان و افزایش تنشها اما چگونه باعث نگرانی کشورهای غربی میشود و نظر دیگر رسانههای غربی دراینباره چیست؟
با گذشت نزدیک به یک هفته از زمان اعدام شدن آیتالله نمر، بسیاری از رسانههای غربی با وجود اینکه حمله به سفارت عربستان در تهران را محکوم کردند اما عنوان کردند که حادثه اعدام شیخ نمر میتواند و «باید» باعث تغییراتی در نحوه مواجهه غرب با عربستان و نقض حقوق بشر در این کشور شود.
تحلیلگران در رسانههای غربی بر این عقیدهاند که نباید دولت آمریکا و یا دیگر دولتهای غربی، با حمایت از متحد قدیمی خود، باز هم بار حمایت نکردن از حقوق بشر و اعدامهای ناعادلانه و البته وحشیانه عربستان را به دلیل مصالح سیاسی و نظامی بر دوش بکشند. با این حال استانداردهای دوگانه غرب در برخورد با مسائل حقوق بشری این بار نیز در منطقه خاورمیانه خود را به رخ جهانیان میکشد. اما چرا عربستان در حال حاضر به دنبال این نوع چالشها در منطقه است؟ منطقیترین پاسخ به این سؤال از نظر نیویورکتایمز این است: «خاندان سعودی به شدت تحت فشار هستند. قیمت نفت، که آلسعود به شدت به آن وابسته هستند، به شدت در حال کاهش است؛ از سوی دیگر گرم شدن روابط تهران – واشنگتن بعد از توافق هستهای جایگاه ویژه ریاض در منطقه را تهدید میکند و مهمترین دلیل این است که عربستان سعودی در رسیدن به اهداف خود در جنگ یمن وامانده است. از این منظر شدیدتر کردن اختلافها با ایران فرصت خوبی برای عربستان است. شعلهور شدن اختلافها باعث میشود که خاندان سعودی فرصت بیشتری برای خفه کردن صدای مخالفان خود در داخل این کشور داشته باشند و از سوی دیگر اتحادشان را با کشورهای سنی منطقه مستحکمتر کند.» تحلیلگر روزنامه نیویورکتایمز با این حال بر این عقیده است که این هدف شاید در کوتاهمدت دستیافتنی باشد اما در دراز مدت با تحریک فرقهگرایی در منطقه میتواند باعث بیثباتی بیشتر در کشورهای همسایه ایران و عربستان شده و مانند بمبی انفجاری در خاورمیانه عمل کند که هر لحظه ممکن است، منفجر شود. بحران بقا در خاندان سعودی تنها با استفاده از اختلافهاي منطقهای بر طرف میشود.
سوریه و مذاکرات بینالمللی
اما قطع رابطه ایران و عربستان چه تأثیری بر روابط بینالملل میگذارد و بحرانهای منطقهای را به چه سمتی میکشاند؟ اولین تأثیری که این اختلافها بر مسائل سیاست خارجی دو کشور و بحرانهای منطقهای میگذارد، بر سوریه و مردم این کشور است. تحلیلگر «بلومبرگ» بر این عقیده است که در زمانی که بعد از مدتها عربستان و ایران توانسته بودند با درخواستهای مکرر آمریکا و روسیه دور یک میز نشسته و در مورد آینده سوریه به بحث بنشینند، این قطع رابطه میتواند بر روی گفتوگوهای سوریه نیز تأثیر منفی بگذارد اما از سوی دیگر میتوان بهراحتی به این نتیجه رسید که این نظریه چندان هم صحیح نیست چراکه در زمانی که ایران و عربستان به مذاکره نشسته بودند نیز کار تنها به گلایه و انتقادهای شدیداللحن طرفین از یکدیگر رسیده و هیچ کدام زیر بار اعتقادها و نظرهاي طرف دیگر نرفته بودند.
تایم بر این عقیده است که این مسئله حتی بر روی همکاریها در زمینه مبارزه با داعش نیز تأثیری ندارد. در زمینه مبارزه با داعش از یک سو ائتلاف عربی قرار دارد که بسیار کمرنگتر از گذشته در حال فعالیت است و از سوی دیگر ائتلاف غربی است که با حملات هوایی روسها در سوریه به شدت ضعیف شده است. کسانی که در واقع میداندار اصلی مبارزه در زمین و هوا علیه داعش در سوریه هستند، نیروهای ایران، حزبالله و روسیه هستند و این نیروها اصولاً همکاری مشترکی با عربستان ندارند که بخواهند از میزان همکاریها کم کنند. ایران و عربستان هر کدام منافع و خواستههای خود در سوریه را دنبال میکنند. اگر بحث بر سر کنار رفتن «بشار اسد» باشد میتوان گفت که از بین رفتن رابطه عربستان و ایران میتواند این مسئله را با پیچیدگی بیشتری روبهرو کند اما بر روی بحث مبارزه با داعش تأثیری نخواهد داشت.
رابطه ایران و غرب
برخی از تحلیلگران بر این عقیدهاند غیر از اینکه آمریکا و عربستان در رابطه خود با یکدیگر ممکن است آسیبهایی به خاطر مسائل حقوق بشری ایجاد کنند، نمیتوان انتظار داشت که رابطه ایران و غرب بعد از توافق هستهای با اقدامات عربستان دچار تنش شود. درواقع آشکار شدن اختلافها بین ایران و عربستان کمکی به غرب است که در مورد مسائل حقوق بشر در هر دو کشور جدّیتر وارد میدان شود و به هر دو طرف انتقاد کند اما نمیتواند رابطه ایران و غرب را با خدشهای مواجه سازد. این مسئله بزرگترین شکست عربستان در این زمینه است چراکه غیر از اسرائیل، این تنها اعراب منطقه بودند که از ایجاد شدن توافق هستهای به شدت نگران بودند و مسائل اخیر نشان میدهد این نگرانی بسیار بیشتر از قبل شده است.