در کافه گپ این هفته سراغ «رضا تقیپور» رفتیم و صحبت از ریزهکاریهای زندگی وزیر ارتباطات دولت دهم، عضو حقیقی شورای عالی فضای مجازی که سخنگویی شورای شهر تهران را نیز عهدهدار است، گپوگفتی صمیمی را رقم زد.
چطور با همسرتان آشنا شدید و ازدواج کردید؟
همسرم با خواهر کوچکم هم دانشگاهی بود و از طریق خواهرم به من معرفی شد. آن زمان همسرم در تبریز دانشجو بود و خانواده ایشان در ارومیه و پدر و مادر من هم در مراغه بودند و من به واسطه اشتغالم در سپاه منطقه ۵ تبریز، در این شهر ساکن بودم. خواهرم موضوع خواستگاری را با همسرم مطرح کرد و مشخصاتی از من را به ایشان گفته بود بعد قرار ملاقاتی با هم و با حضور خواهرهایم در خانه خواهرم که ازدواج کرده بود، گذاشتیم و همسرم به آنجا آمد و با هم صحبت کردیم. بعد از آن هر دو خانواده تحقیقات مرسوم را انجام دادند. بعد به همراه خانوادهام به منزل ایشان به عنوان خواستگاری رفتیم و با توجه به توافق و همسویی عقیدتی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که داشتیم در همان جلسه اول به نتیجه رسیدیم.
چند ساله بودید؟
یک مقدار دیر ازدواج کردم و آن زمان ۲۷ ساله بودم.
این تأخیر علتی داشت؟
راستش مشغلههای کاری اجازه نمیداد زودتر ازدواج کنم. دوران انقلاب، درگیریهایی که در دانشگاهها بود و بعد از آن آغاز دفاع مقدس شرایطی را فراهم کرد که به عبارتی اصلاً خانه نبودیم و به نظرم میآمد که در این شرایط ازدواج معنادار نیست.
چه سالی ازدواج کردید و همسرتان چند ساله بودند؟
سال ۶۳. ایشان متولد ۳۹ و ۳ سال از من کوچکتر هستند.
هم رشته بودید؟
نه، من کامپیوتر خوانده بودم و ایشان علوم آزمایشگاهی. آن موقع من به دلیل مشغلههایی که اشاره کردم از سال ۵۹ دانشگاه را رها کرده بودم و یک ترم از تحصیلم باقی مانده بود. البته بعد از عقد، خرداد ماه۶۴ درسم تمام شد و مردادماه هم توانستیم سرخانه و زندگی خودمان برویم و ازطرفی از رده ستادی به وزارت سپاه و تهران منتقل شدم.
شرط خاصی هم برای ازدواج داشتید؟
مجموعه چارچوبهای اعتقادی، نوع بینش سیاسی و نوع حجاب برایم مهم بود. از طرف دیگر من عضو سپاه بودم و این شغل مأموریتهای مختلف را در پی داشت و این امکان نبود که هر لحظه پیش خانواده باشم. به همین دلیل پذیرش شرایط شغلی یکی از شروط دیگر من بود.
مهریه ایشان چقدر است؟
۱۴ سکه طلا به نیت چهارده معصوم علیهم السلام
همسرتان هم در آن مقطع درسشان تمام شده بود و یا اینکه بعد از ازدواج تحصیلاتشان را ادامه دادند؟
ایشان در این زمینه از من جلوتر بود و در مدتی که من تحصیل را تعطیل کرده بودم ایشان لیسانس خود را گرفته بود و در تبریز دانشجوی فوق لیسانس بیوشیمی بودند. منتهی بعد از ازدواج به دلیل انتقال به تهران ایشان تحصیلاتشان را رها کردند ولی خب الحمدلله ایشان جزو افراد باهوش هستند و بلافاصله بعد از آمدن به تهران مجدد برای فوق لیسانس شرکت کردند و اینبار در رشته میکروبیولوژی دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شدند و تحصیلاتشان را ادامه دادند.
ایشان توانمند بودند و یا شما خیلی کمک میکردید که توانستند توازن را بین زندگی و تحصیلشان رعایت کنند؟
من خیلی انجام وظیفه نکردم و شرایط کاریام اجازه نمیداد. ایشان علاوه بر ضریب هوشی بالا بسیار هم پرتلاش و صبور هستند. ایشان فرزند را مانع تحصیل نمیدانستند و همان سال ۶۴ اولین فرزندمان به دنیا آمد. همسرم کارشناسی ارشدشان را با وجود فرزند اولمان گذراندند و چون دانشجوی ممتاز بودند بدون آزمون دکترا هم پذیرفته شدند. سال ۶۹ با اینکه دانشجوی دکترا بودند دومین و سومین فرزندمان –دوقلو- به دنیا آمدند و نگهداری از دوقلوها بدون اینکه کمکی داشته باشند کار را بسیار سختتر کرد ولی با این حال ایشان به بهترین نحو زندگی و تحصیلشان را مدیریت کردند. ایشان بعد از دوران تحصیل چون دانشجوی ممتازی بودند، بلافاصله به عنوان هیئت علمی مشغول به کار شدند.
چند فرزند دارید؟
۴ فروند! (با خنده) چون هر ۴ فرزندمان پسر هستند.
ازدواج کردند؟
یکی ازدواج کرده است. بقیه هم به قولی در دست اقدام هستند. پسربزرگم که ازدواج کرده است فوق لیسانس مهندسی مخابرات و دانشجوی دکترای مهندسی صنایع است. دوقلوها هم کارشناسی ارشد هستند، یکی مهندسی مخابرات و یکی مکانیک دانشگاه شریف خواندهاند. پسرکوچکم هم ترم آخر کارشناسی است.
برای آقازاده، حاج خانم آستین بالازدند؟
مسئولیت و زحمت انتخاب همسر مناسب برای ایشان هم به عهده همسرم بود. تقریباً یک فرآیند دو سال و نیمه طی شد تا همسری مناسب برای ایشان انتخاب کنیم.
اهل کمک کردن در منزل هستید؟
اگر حاج خانم قبول داشته باشند، بله. خرید همیشه با من بوده است. البته به جز خرید پوشاک که سلیقه خانمها معمولاً بهتر است. در آشپزی هم من در پختن غذاهای ساده مشکلی ندارم. (با خنده) البته به حمدلله همسرم بسیار زبر و زرنگ است و به سرعت بهترینها را آماده میکند و ضمن اینکه چند تا کار را هم به بهترین نحو باهم انجام میدهند.
غذاهای ساده یعنی تخممرغ؟
به قول معروف میگویند مردها املت و تخممرغ آب پز را بلد هستند البته من کته و بعضی خورشتهای ساده را هم بلدم ولی اگر بخواهیم غذا لذیذ و خوشمزه باشد، حتماً باید دستپخت حاج خانم باشد.
با توجه به خصایصی که از همسرتان اشاره کردید، چقدر همراهی ایشان را عامل موفقیتهایتان میدانید؟
خیلی. به طور طبیعی اگر فردی در خانه دغدغه داشته باشد، مشکلات خانه روی کارش نیز اثرگذار است. همسرم به خصوص در بزرگ کردن و تربیت فرزندان بسیار باحوصله و پرتلاش بودند. اگرچه من هم همیشه تا حد امکان کمک میکردم ولی اینکه ایشان هیچ توقعی نداشتند و با توجه به سختی شرایط کارم ذرهای گلایه نداشت، این بسیار اثرگذار بود. به طور قاطع میتوانم بگویم همسرم همیشه ذرهای چشم و همچشمی در زندگی نداشته و همیشه قانع بود حتی لباس هم که معمولاً برای خانمها مهم است باید با زور و اجبار به ایشان تکلیف کنیم که بخرد. البته ایشان بسیار با سلیقه هم هست ولی در عین حال هیچ علاقهمندی به تجملات ندارد.